هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۸

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
اتاقی تاریک ، یک صندلی پشت به دوربین و جلوی شومینه ای قرار گرفته ، آتش شومینه تنها منبع روشنایی اتاقه .
آهنگ فیلم ماگلی اره 5 پخش میشه ، در همین لحظه صدنلی میچرخه و رو به دوربین قرار می گیره ؛ وزغی درحالی که کت شلوار پوشیده و کراوات زده روی صندلی نشسته !
تره ور :

صحنه عوض میشه ، قلعه ای سیاه رنگ نشون داده میشه ، روی زمین پر از اسکلت و جمجمه س .
صفحه سیاه میشه .

وحشت و ترس !
بارتی : دست اون اسکلته تکون خورد .

پر از صحنه های اکشن و هیجان انگیز و پر از استرس !
دری شکسته میشه و موجود خفن و گنده و کلفتی از در شکسته شده میاد تو و به سمت دوربین حمله میکنه !

سرشار از خنده و شادی !
آنیتا : تمام این ماجراها یه شوخی بود !
جیمز : هه هه !

ماجراجویانه !
ــ چقدر در این جا هست ! هر در رو باز می کنی یه دنیایی پشتشه !! واقعا گیج شدم .
ــ همین جوری نباید بریم جلو ! ممکنه کشته بشیم و به بوق بریم ! باید به سه گروه تقسیم بشیم و اتاق ها رو بگردیم .

فیلمی که از خط قرمزها عبور می کند !
ــ من اصلا نسبت به این خط قرمزه حس خوبی ندارم !

فیلمی که اسرار پشت پرده را آشکار می سازد !
کاغذی روی دیوار زده شده ، بالای کاغذ نوشته شده : مدیران آینده

پر از سکانس های بی ناموسی که بیننده را تا لحظه آخر میخکوب خواهد کرد !
( سانسور شد !)


بسیار بسیار طولانی و بسیار بسیار پر سوژه !

فیلمی که در تاریخ هالی ویزارد تکرار نخواهد شد !

مگس ها


تاریخ اکران : جمعه ساعت 6 بعد از ظهر
نسخه بدون سانسور فیلم را تهیه کنید ! ( ترجمه : قبل از این که ناظر ویرایش کنه پست رو بخونید !)


تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۸

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۳ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
از يه ذره اون ور تر !‌ آها خوبه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
هووو هووو هووو هووو !
این آهنگش بود گمراه نشید .
کمپانی غولاقه اینتر مدی ایت تقدیم میکند : (غول و قورباغه)

نام فیلم : این کوپه نه کوپه بغلی !
کارگردان : هگر کوچولو !
دستیارش تره ور

فیلم دو قسمتی بسیار زیبای این کوپه نه کوپه بغلی قسمت اول به نویسندگی هگر
اکران می شود .

قطار قرمز رنگ هاگوارتز از تونل بیرون در حالی که دود از بالایش بیرون می زند خارج میشود .
چهره ی غمگین عله که بر کف راهروی کوپه دراز کشیده است .
در کوپه بر روی صورت عله بسته می شود .
کوییرل به چیزی پی می برد .
ایگور بر روی پرسی شیرجه می زند ( از این شکلک استفاده نکن ! )

حامی مالی : کارخانه ی دستمال سازی بیگانه
sponserd by : bigane dastmal sazi company


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
جادوگر تی وی تیزر جذابی رو پخش میکنه که مربوط به فیلم ِ جدید پرسی ویزلی است !

- جنابِ مدیر اینم باز یکی از تیزرای فیلم ِ پرسیه ؟!
- آره ! فک کنم کلی خنده بشه !
- جناب ِ مدیر میتونیم فردا تخمه بیاریم بشکنیم و فیلمشو ببینیم ؟!
- آره باب چه عیبی داره ، میخواستم بگم داشتید میومدید سر راهتون بستنی لیتری شکلاتی هم بخرید که حسابی کیف کنیم !
- حالا اسمِ فیلمش چی هست ؟!

صدای فیلم زیاد و زیاد تر میشه : باز هم به دیدنِ یکی از فیلم های جذابِ هیجانی بیایید ! فردا شب این فیلم از شبکه ی هالی ویزارد پخش میشود ! فراموش نکنید انتخاباتِ وزارت یا انتصاباتِ مدیریت را !

با ما باشید تا بتوانید خندیدن به شیوه ی را تجربه کنید ! ما به هم نمیخندیم ، با هم میخندیم

بزودی در هالی ویزارد ...


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۸

هوکیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹
از جزاير بالاك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 173
آفلاین
دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را را ... دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را راااااااا

دوربین کوافلی را در فضا به نمایش در میاره که به شدت داره دور خودش میچرخه و به جلو پیش میره ، در همین زمان عنوان کوئیدیچیست ها روی صفحه نقش میبنده.

دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را را ... دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را راااااا

کوییرل توپ کوئیدیچ رو در دست گرفته و به سرعت پیش میره .
در ذهن کوییرل:من خیلی زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم .. نباید این فرصت رو از دست بدم باید حتما توی این بازی یه گل بزنم... آآآآآآآآآآآآآآآ (افکت جو گیری)

از اون طرف ارشام توی دروازه وایساده و جلوی سه تا حلقه ویراژ میده ..
در ذهن آرشام : کوییرل ، امکان نداره بذارم بهم گل بزنی ... من این توپو میگیرم ... شترق (افکت ترکوندن لنگ در فضا)

کوییرل:آآآآآآآ ... آنتونیون حالا وقتشه ... آآآآآآآ
در همین زمان آنتونیون با سرعتی باور نکردنی از پشت سر وارد صحنه میشه ... دوربین روی چهره گرخیده تماشاگرا و آرشام زوم میکنه که با چشم های گشاد شده دارن صحنه رو نگاه میکنند.

آرشام: یعنی میخوان چی کار کنن؟!
انتویون به سرعت باد یه دستمال از توی جیبش در میاره و چهار دفعه محکم در فضا تکون میده ، انرژِی ای از دستمال ساطع میشه و به آرشام برخورد میکنه ، آرشام در یه جاهاییش یه احساساتی بهش دست میده و در جای خودش خشکش میزنه.

در همین هنگام کوییرل شوووت میکنه و .............

دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را را ... دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را راااااا

پرسی ویزلی در حالی که صورتش به شدت زخمی و خونی ایه ، کوافل رو در دست گرفته و به سمت جلو پیش میره ، بارون و مونالیزا هم چماق به دست جلوی دروازه خودشون منتظر استقبال ازش هستن و استرجسم درون چهار چوب داره یه قل دو قل بازی میکنه.

در ذهن پرسی:گراوپ و ایگور خیلی زحمت کشیدن تا این توپ به دست من رسید ... نباید بچه های تیمو نا امید کنم .. هر طور شده باید این توپو گل کنم ... اگه میتونین این توپو بگیریــــــــــــــــــــــــــن !!! آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

گزارشگر:پرسی ویزلی شوت میکنه ، عجب شوت محکمی ... اما نه ... بارون و مونالیزا جلوی توپو میگرن و با چماقاشون همزمان به کوافل ضربه میزنن ... هعی .. اونجا رو نگاه کنید .. چی دارم میبینم ؟!! پرسی ویزلی با کله به طرف کوافل هجوم برده !!!!!!!!!

پرسی شش تا چرخ در هوا میزنه و بعد با سر محکم به کوافل ضربه میزنه ، دوربین کوافل رو نشون میده که در فضای موجود بین کله پرسی و چماقای مونالیزا و بارون داره به شدت میچرخه .

بارون و مونالیزا در حالی که شدیدا خوف کردند : چه اتفاقی داره می افته ؟!

چماق های مونالیزا و بارون از جا کنده میشه و توپ با سرعت سر سام اوری از بین اونها عبور کرده و به طرف دروازه حرکت میکنه .. استرجس یه قل دو قل را کنار میذاره و شدیدا میگرخه ...

دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را را ... دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را راااااا

کوافل در هوا داره میچرخه .... عمه مارج و گراوپ همزمان از جاروهاشون کنده میشن و بعد از شش دور چرخ زدن در هوا هم زمان از دو سوی مخالف به کوافل ضربه میزنن.

گراوپ و عمه مارج : آآآآآآآآآآآآآآآآآآ

دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را را ... دی ری دی دی .. دی ریم .. دی را را راااااا

کوئیدیچیست ها به زودی در هالی ویزارد

کارگردان : هوکی


آیینه خود بین
-------------------------------------
[url=http://www.jadoogaran.org/edituser.php]انجام اصلا�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
سلام به همه ي شما بينندگان برنامه ي دانستني هاي جادوگري از

شبكه ي جادوگر تي وي ( Wizard TV ) . امروز هم مهمون خونه هاي

شما هستيم با يه عالمه دانستني!!!

آيا ميدانستيد كه : فرد و جورج برادر هستن ؟

آيا ميدانستيد كه : اسم پدر هري جيمز بود ؟

آيا ميدانستيد كه : هرميون مشنگ زاده بود ؟

آيا ميدانستيد كه : اسم واقعي لردولدمورت ، تام ريدل بود ؟

آيا ميدانستيد كه : پس از مرگ اسكريم جيور ، كينگزلي شكلبوت وزير شد؟

آيا ميدانستيد كه : دامبلدور داراي يك برادر هست كه اسمش آبرفورت هست ؟

آيا ميدانستيد كه : لوپين يك گرگينه است ؟

آيا ميدانستيد كه : ...

باشه ، باشه ديگه ، چرا توي گوشي فحش ميدي ؟ چرا ميگي خزعبلات ؟

:proctor:

خوب بينندگان عزيز من از شما خداحافظي ميكنم ، در ضمن حلالم كنيد .


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۹ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۸۸

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
- هی یو... بزن کنار بینیم!

مجری قبلی با ضربۀ محکمی که از ملکۀ خشن دریافت می کنه، پرت میشه اونور استودیو. مورگانا دامنشو که دیگه خیلی زیادی بلنده و چین واچین داره و توی دست پاش میاد جمع می کنه و سعی می کنه وقار ملکه گونۀ خودشو جمع و جور کنه:
- بینندگان عزیز. با سلام و درود به پیشگاه مرلین کبیر و سالازار عزیز، اخبار امشب رو به سمع و نظر شما می رسونم.

مطابق خبری که به دست ما رسیده، دست های پشت پرده با هم یک دست شدن و به طور کاملا عادلانه ای وزارت رو به دوشیزه مارجوری دورسلی و اسکار هالی ویزارد رو به آقا/خانم پرسی ویزلی تقدیم کردن و در این رابطه جدیدترین مدیر ایفای نقش، جدیدترین اطلاعات رو، رو می کنه.

دوربین کمی عقب تر میره و مردی رو با شنل سیاه و نقاب بتمن نشون میده که به حالت به دوربین زل زده. مورگانا لبخندی می زنه و همزمان سعی می کنه دو تا دندون مشکوک به نیشش رو مخفی کنه ولی موفق نمیشه:
- همنوع گرامی، میشه لطفا بفرمایین که چرا اسکار بهترین فیلم رو به آقا/خانم پرسی ویزلی دادین؟

- چون ارباب گفتن.

- اوه بله. قانع کننده ترین دلیل. و البته میشه بگین به خاطر کدوم یک، از هزاران فیلم ایشون بوده؟

- اون فیلمی که ارباب گفتن.

- هممم... دقیقا! بسیار زیبا بود. و میشه لطف کنین و بگین که چرا وزارت رو بدون رای گیری به دوشیزه مارجوری دورسلی تقدیم کردین؟

- چون ارباب می خوان برن خواستگاری ایشون.

- بله، بله، درک می کنم. و البته یه ماگل شایستۀ ارباب نیستن مگر اینکه مقام مهمی توی دنیای جادویی داشته باشن.

- نه! چون ایشون اربابو یاد مرحوم مروپ گانت میندازن.

مورگانا کاملا توجیه میشه:
- خوب بهتره بحث رو به سمت و سوی دیگه ای ببریم. اینطور به ما گزارش شده که مرگخوارا دارن یکی یکی به اوباش هاگزمید می پیوندن. به عنوان معاون لرد سیاه، چه نظری در این مورد دارین؟

- نظر بی نظر.

- یعنی نظری ندارین؟ آیا این یه ماموریت از طرف لرد سیاه نیست؟

- فضولی موقوف.

- بله. البته. بینندگان عزیز مصاحبۀ ما در اینجا به پایان می رسه و توجهتون رو به یه میان پرده جلب می کنم.

دوربین از روی صورت خندون مورگانا دور میشه و درعوض صداهایی به گوش می رسه.

- حالا به من میگی فضولی موقوف؟ خونتو می کشم بیرون. می ریزم تو شیشه و روی کتری بخارپز می کنم.گوشتتو به سیخ می کشم و میدم به تدی جونم. کروشیوی دوبل برات اختراع می کنم. صبر کن ببینم. کجا در میری؟

- به من چـــــــــــــــــــــه! ارباب گفت روتو کم کنم.

دووووووفش... (صدای پرتاب صندلی) .......... پوووووووخش.... (صدای دریافت ضربه.) گروووووووووومپ...... (صدای برخورد یه جسد به زمین!)



ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۸ ۲۳:۳۶:۴۷
ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۸ ۲۳:۴۴:۰۲
ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۹ ۱:۵۶:۳۶


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
بسم رب المرلين ، امروز ما از طريق شبكه ي جادوگر تي وي

(Wizard TV) در برنامه ي تصوير جادوگري در خدمت شما هستيم .

ما امروز هم سعي داريم در طي اين چند ساعتي كه مهمون خونه

هاي شما هستيم ، دقايق خوبي رو براي شما رقم بزنيم . چند

لحظه به اتاق فرمان ميريم و دوباره پيش شما برميگرديم .

........................................................................

خوب امروز ما برنامه هاي جديد و زيبايي براي شما در نظر گرفتيم

كه بدين صورت هستند :

بخش اول : سرنوشت جادوگران معاصر

بخش دوم : دانستني ها ي جادوگري

بخش سوم : كوئيديچ برتر

بخش آخر : آشپزي

لطفا چند پيام بازرگاني ببينيد ، دوباره پيش شما برميگرديم .

.........................................................................
پس از لحظاتي :

خوب ، امروز هم مثل روزهاي قبل ميخوايم گفتگوهي با كارشناس

برنامه داشته باشيم . كارشناس برنامه ي امروز جناب آقاي دكتر

ولدمورت . دكتر لطفا يك سلام عليكي با بيننده ها داشته باشيد تا

بعد بريم سراغ بحث اصلي مون .

ولدمورت : سلام عرض ميكنم خدمت شما كه الآن پاي گيرنده ها

تون نشستيد و داريد برنامه ي امروز رو مشاهده ميكنيد.

اسكيتر : جناب دكتر ، تعداد زيادي از جادوگرها به ما sms زدند و

سوال اونها اين بوده كه : چرا چهره ي حضرتعالي اين طوريه ؟

ولدمورت : خوب ، موضوع جالبي رو بيان كرديد . در جواني من داراي

چهره اي بسيار زيبا بودم . ملاحظه بفرماييد . امَا مشكل من اين

بود كه بسيار خام و يه خرده زود باور بودم . ميخواستم قيافه ام مثل

كيانو ريوز بشه ، براي همين رفتم پيش دكتر جراح پلاستيك .
خلاصه بهش تمام نيازم رو گفتم ، اون هم قبول كرد كه من رو

عمل كنه . بعد از عمل متوجه شدم كه عمل ناموفق بوده ( خدا

نصيب هيچ كس نكنه) . خوب هر كس كه چنين اتفاقي براش بيفته

روحيه اش بسيار آسيب ميبينه . واقعا محفلي ميخوان از نقطه

ضعف من استفاده كنند . همش ميگن روح من ناقصه ، روح من

آسيب ديده است . باشه به درك ولي اونها كه نميدونن چه بلايي

سر من اومده . خلاصه من يه آشنايي داشتم توي وزارت خونه .

اسمش اسكريمجيور بود . بهش زنگ زدم و تمام ماجرا رو براش

تعريف كردم . بعد از اون پرسيدم : روفوس جون ، دستم به ردات

(مترادف دستم به دامنت) حالا من چه كار كنم ؟ گفت : گل بگير به

سرت ، من چه ميدونم .

من هم بهش گفتم : يعني هيچ راهي نيست؟

اون هم يه دفعه داد زد و گفت : فهميدم ، مگر اينكه يه كاري كنيم .

من يه آشنا دارم توي وزارت بهداشت و درمان

اسمش كينگزليه ؛ آدم خوبيه ، برو پيشش بهش بگو منو روفوس

فرستاده .

وقتي رفتي اونجا بهش ميگي من ميخوام از طريق شماره ي نظام

پزشكي رد اون دكتر نامرد رو گير بيارم . خلاصه رفتم اونجا ، دو سه

ماه علاف ماجرا بودم ، نتيجه اي هم نگرفتم .

من هم در عنفوان جواني ضربه ي مهلكي خورده بودم و عقده

هاي بسياري در من جمع شده بود . همين عقده هاي جواني

باعث شد كه من يه كم خشن و ترسناك بشم . ديگه نا اميد

شدم . تصميم گرفتم دنيا رو بگردم . رفتيم اينور و اونور . يه

جادوهايي كردم كه حتي همين دامبلدور هم كه ادعا ميكنه قدرتش

از من بيشتره ، توي كفش موند . (كفش منظورم نيست ، كف )

يه گروه درست كرديم و دم و دستكي راه انداختيم . خلاصه الان

اينم كه هستم . (ولدمورت گريه ميكنه) من واقعا كاري با كسي

نداشتم .اون ها منو اذيت ميكردن .من ديگه حرفي براي زدن ندارم .
اسكيتر: بله ، واقعا داستان غم انگيزي بود .


خب بخش سرنوشت جادوگران هم تمام شد . ميريم اتاق فرمان دوباره برميگرديم.

..................................................................
ولدي جون ،

گريه نكن كه اشكات براي من يه درده

تحمل غم تو منو ديوونه كرده

هيچكي مثه من ولدي رو دوست نداره اينو از رو چشام ميتوني

بخوني ...


بعد از پايان شعر در زير صفحه چند اسم درج شد :
خواننده : لوسيوس مالفوي
آهنگساز : آنتونين دالاهوف
تنظيم : بلتريكس لسترنج
......................................................................


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۶ جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۱۱ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 179
آفلاین
- با عرض سلام خدمت همگی ببیندگان جیگر . به دلیل پخش بازی کنفدراسیونها الان به خدمت رسیدیم . همون طور که آگاه هستید مهمان داریم سوژه دامبی جون و لرد جیگر . با ما با برنامه ی سیاسی ِ جادوگران همراه باشید الان هم برید و پیام ببینید :
.
.
.
.

نقاشی سنا ! برای تمامی ماگل های ابلهی که نمی تونن نقاشی بکشن .

.
.
.

پودر ماشین لباسشویی برای افرادی نمی توانند با استفاده از جادو لباس هایشان را بشورند . :no:

خب آقایان دامبی و لرد حاضر هستن .

جناب لرد چون خوشگل ترن اول شروع می کنن .

- سلام به همه ی افراد جیگر شکنجه گر و آدم کش !! آی هیت یو سو ماچ ! مرسی که ریختید تو خیابون و با کراواتاتون ملتو خفه کردین ! م اگه رئیس جمهور جادوگران شم یک برنامه های جیگری واستون دارم که تا عمر دارید فراموش نکنید ! برنامه هاشم نمی گم چون مایلم سورپرایز شید ! از همین جا می گم آی لاو یو آنیتا !

- خب مرسی از جناب لرد بابت این همه جیگر بازی . بوس س س ! چون آقای لرد همه ی مسائل رو عرض کردن و کلی ما رو مشعوف کردند دیگه آقای دامبی وقتی ندارن و می تونن حدود 3 مین نطق بفرمایند .

- سلام به همه ی کسانی که دیشب توی سفید کننده خوابیدند ! بوس س س برای همشون به ریش مرلین سوگند که می خوام دنیا نباشه من همه جا را از صلح و آرامش پر می کنم . دیبگه برنامه ندارم .

لرد : همین ؟

ملت حاضر در پشت صحنه : :proctor:

ملت اسلی : مال لرد ! یوهو ! آی لاو یو مای لرد !

ملت گریف : دامبی جون فدات لاو یو وری ماچ.

مجری : از مهمانان عزیز خواهش می کنم سکوت رو رعایت کنن و اعلام می کنم که شما یک ووله که توسط خبرنگار ما تهیه شده رو ببینید :

- با عرض سلام . بوس س س امشب براتون ووله و گزارش دارم جیگر .

اول یک خبر در همین حین بدم که افراد مدافع لردی جون از کنکور معافن و می تونن هر رشته ای که مایلن تو ویزارد یونیورسیتی بزنن ! به افتخار لرد همگی لاو ..بوس س س

- خفه شو !

- ایش ! ملت دامبی همشون بی ادبن ...

دامبی و لرد در هنگام خروج از استودیو :

لرد :

دامبی :

مجری : بوس س س مسواک بزنین . ادامه ی برنامه بعد از این جنگولک بازیای کنفدراسیونها تا اون موقع همتون رو به خدای یکتا می سپارم


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۷ ۱۷:۴۳:۴۹

گیلبرتو تصویری عالی از رفتار ما می دهد . به گفته ی او ، آدم ها مثل هندی ها بر روی زمین راه می روند . با یک سبد در جلو ، و یک سبد در پشت . در Ø


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱:۵۹ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از ل مزل زوزولـه .. گاو حسن سوسولـه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 553
آفلاین
بوق .....

آنچه گذشت :
تق ... در با شدت باز شد...
مردي جوان ، بيست و چند ساله ، خوشرو ، خوش لباس اما سياه پوش وارد مغازه شد . يك عصاي زينتي با دسته اي شبيه سر مار را در دست داشت كه خاطره ها را به نوزده سال قبل و ماجراي لرد سياه سوق مي داد .

خاطره ها همينطور در ذهن هري مرور مي شد . باسيلسك از پشت سر او مي آمد . ماه كامل بود . هري بسمت ديوانه سازها خيز برداشت . ماه مستقيما نور خود را به يك قبر منعكس مي كرد . هري فرياد زد اكسپكتو پاترونوم . سنگ قبر منفجر شد . مردي سياه پوش به قبر نزديك شد و از داخل قبر چيزي برداشت . چيزي شبيه يك عصا ، يك عصاي مار نشان . مادرش در آينه براي او دست تكان مي داد . مرد سياه پوش پوزخند شريرانه ي خود را متوجه هري كرد . هري از خواب پريد...

چشمانش را بست و مغزش را از تمامي افكار خالي كرد ، تمايل عجيبي به آن مرد پيدا كرده بود .
لبخند مرد سياهپوش به خنده هاي شيطاني تبديل شد . قاه قاه مي خنديد و با عصا به تكه ي شكسته ي سنگ قبر افتاده روي زمين اشاره مي كرد .
هري جلو رفت و در كنار سنگ نشست ؛ با دقت به اسم حك شده روي تكه سنگ نگاه كرد .
روي آن نوشته شده بود: لرد ولدمورت . مرد سياه پوش با صداي بلند فرياد زد : شيطان بازمي گردد .
و هري دستش را از صداي مرد و فريادهاي بلند جيني كه او را صدا ميزد به درون گوشش فرو كرد .

و حالا ادامه ي داستان

جيني : هري ... هري ... چت شده ... هري ...
هري بدون هيچ حرفي ايستاد ، عينكش را برداشت و به سرعت از اتاق خارج شد . جيني به دنبال او دوان دوان .

-هري داري كجا ميري ؟
-دارم ميرم پشت بام يكي از اون جغداي فسقلي رو بيارم .
-هري چي شده /
-هيچي . فقط مي خوام يه نامه بفرستم .
هري به ياد آورد كه هنوز نامه را ننوشته است . اما انگار چيزي در جيبش سنگيني مي كرد . دست در جيبش فرو برد و پاكت را آرام بيرون آورد . نمي دانست آن نامه چه بود . نمي دانست محتوي چه بود . يكي از جغذها را از سر گرفت و نامه را به پايش بست و در حاليكه جغد ، مظلومانه به او نگاه مي كرد او را به آسمان پرتاب كرد .
يعني آن نامه چه بود ؟ چه كسي آن را در جيب او قرار داده بود . آيا هري كاري را كه انجام داده بود را فراموش كرده بود ؟

اينها سوالاتي است كه در قسمت پاسخ داده مي شوند ...
- آهاي راوي بوقي ... چقدر حرف ميزني فيلم تموم شد .
- خب بينندگان عزيز دارن دوربينو خاموش مي كنن يا بهتره بگم پرده ها رو جمع مي كنن ما ديگه بايد...

... كروشيو ...

برنامه بعدي : حمله ولدمورت براي پس گرفتن كلاه گيسش از محفليون .


»»» ارزشـی متفکــر «««
.
.
.

باید که شیوه ی سخنم را عوض کنم!
شد..شد! اگر نشد دهنم را عوض کنم!!

I have updated a new yahoo account, plz add the last one!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
مدیر جدیدِ ایفای نقش !

روی صفحه ی جادوگر تی وی این نام با رنگ بنفش شکل میگیره و موارد و سوالاتی در زیرش درج میشه !

دقایقی پیش مری فریز باود یکی از نامزدهای انتخابات وزارت سحر و جادو ، حقایقی را در ستادِ شخصی خود اعلام کرد ! بر آن شدیم تا مستندی در این زمینه داشته باشیم !

مستندی که بیانگر واقعیاتی در مورد کاندیدای دیگر ، ایگور کارکاروف خواهد بود ! مستندی که چهره ی ایوان روزیه را از پشتِ پرده بیرون خواهد کشاند ! مستندی که هیجان ترین مستند قرن است


آیا فکر میکنید این مستند امشب ساخته نمیشود ؟! اشتباه میکنید !
آیا فکر میکنید با خواندنِ این مستند بیش از پیش نمیخندید ؟ اشتباه میکنید !
آیا فکر میکنید این مستند بهترین مستند قرن نیست ؟! اشتباه میکنید !!


امشب را دیرتر از همیشه بخوابید تا مستند مدیر جدید ایفای نقش را ببینید


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.