سوژه جدید!بلا تنه ای به هوگو میزنه و بعد از یکی شدن هوگو با دیوار، سینی چایی رو از روی کابینت برمیداره و عازم اتاق لرد میشه. دو شکاف تو دیوار پدیدار میشه و صدای هوگوی کتلت شده به گوش میرسه که میگه:
- نامرد من آبدارچی لردم نه تو ...
بلا قبل از خارج شدن از اتاق جواب میده: آره ولی این منم که بانوی محبوب اربابم نه تو! :pretty:
و در پشت سر بلا بسته میشه و هوگو با فریادی از دیوار کنده میشه و اینبار رو زمین پهن میشه. بلا راهروها و پلکان ها و سالن های متعددی رو طی میکنه و بالاخره به اتاق لرد میرسه.
برای آخرین بار دستی به موهای وزوزیش میکشه بلکه صاف بشه اما به نتیجه ای نمیرسه و بیخیال دستشو به سمت در دراز میکنه و آروم اونو باز میکنه.
در: قــــیـــ...
- خفه!
در:
بلا چشم غره ای به در میره و میگه: چته؟
- اصولا یک انسان سالم و بالغ با در حرف نمیزنه! اینو میدونستی؟
- اصولا یک در سالم و خوب صدا نمیده! اینو میدونستی؟
بلا بعد از knock out کردن در اینو میگه و بدون اینکه منتظر جواب بمونه اینبار بدون شنیده شدن صدای "قیژ" درو تا ته باز میکنه و وارد اتاق میشه اما تا چشمش به لرد میفته شوکه میشه و سینی چای رو زمین میفته!
عرق تمام صورت لردو پوشونده بود و صداهای آروم و نامفهموی از دهن لرد شنیده میشد.
اندر احوالات خواب لرد:- اوه چه وسعتی! چه دید بازی! چه قدرتای خفنی داشتم و ازش بهره نبردم.
لرد اینو تو خواب میگه و شروع به حرکت میکنه میکنه. از ماهی ها و گله ی عروسای دریایی و چندی دیگر از موجودات دریایی میگذره و ... Ow! توجهش به یه نقطه ی روشن، تو اعماق تاریکی جلب میشه. تصویرو زوم میکنه و هر لحظه به اون نور نزدیک تر میشه ... نور وارد غاری میشه و لحظه ای بعد ناپدید میشه. لرد جلوتر میره تا ببینه که ماجرای اون غار چیه ...
بیرون خواب لرد:بلا که حالا کاملا به دهن لرد نزدیک شده و گوششو تو چند میلی متری اون گرفته با شنیدن صداهای عجیب لرد میترسه و در عرض سه ثانیه چندین حرکت متفاوتو همزمان انجام میده. اول سرشو سریعا از لرد دور میکنه، دوم سینی چای با حواس پرتی از دستش پرت میشه و سوم محتوی داغ چایی رو پاش فرود میاد و فریاد بلارو به همراه میاره.
والبته عجیب نیست که لرد با وجود این سر و صداها ناگهان از خواب بپره و با دیدن بلا چندین کروشیو نثارش کنه!
ساعتی بعد:مرگخوارا بعد از شنیدن حرفای لرد با تعجب دور هم جمع شدن و بعد از مدتی به هم خیره شدن و کف کردن از اینکه فقط براساس یک خواب باید چنین پژوهش عظیمی در جهت کشف محتویات غار و علت وجود غار و رمز نهفته در غار و دلیل حضورش تو خواب لرد(!) رو آغاز کنن، شروع به بحث میکنن!
- یعنی چی؟ ما اصن چطوری میتونیم این غار فرو رفته تو اعماق تاریکی اونم ته دریارو پیدا کنیم؟ چطور چطور؟ نه تو بگو چطور؟؟
مورفین دست لودو رو که در حین گفتن حرفاش به یقه های مورفین هجوم آورده بود از خودش جدا میکنه و میگه: آخه مگه شاره ی دیگه ای هم هشت آیا؟ به ژای اینکه غر بژنی، کار کردن یاد بگیر. بی لیاقت! حتی وژیرم نتونشتی بشی!!!
----------------------------------------------
اگه بد شد ببخشید!!! رول زدن یادم رفته!!!