خانه ریدل بر عکس همیشه در سکوت مطلق به سر نمیبرد,در طی یک ماه گذشته تقریبا نصف ساحره های خانه ی ریدل یا استعفا داده بودن و به محفل پیوسته بودن و یا شکایت پشت شکایت میکردن. این اقدامات قطعا بی دلیل نبود , مشکلی وجود داشت .
وقتی دو کلمه "مشکل" و "ساحره" توی یک مسئله باشن نام رودولف لسترنج میدرخشه, بنابرین ارباب تصمیم گرفتن دادگاهیی تشکل بدن و رودولف رو برای بار اول و اخر به سزای اعمالش برسونن در نتیجه تصمیم گرفتن با دیگر مرگخواران به سمت دریا روانه بشن و رودولف لسترنجِ بد اقبال رو به دل دریا بسپارن... برای ابد .
_____________________
هکتور در حالی که پاتیل تاشو اش رو داخل جیب ردایش جا میداد رو به لینی گفت
_خب حالا یه حشره فسقلی که انقدر کلاس نمیذاره برا ما.
_پیکسی ام پیکسی!
سیورس اسنیپ از بالای بینیِ عقابی اش نگاهی به رودولف کت بسته انداخت و گفت:
_اووو حالا یه جور مظلومانه نیگا میکنه انگار نوجوون بیست ساله اس که بی گناه سرش بالای دار میره
_اهای تو... از قدیم این مشنگا گفتن بی گناه پایه چوبه دار میره ولی بالای چوبه دار نمیره بعدشم این دله که باید جوون باشه! بله اهای ملتِ مرگخوار قبل از مرگم یه چند تا سخن داشتم خوب گوش کنید, اول از همه به بلاتریکس بگین...من هیچوقت بهش خیانت نکردم با اینکه مرلین گفته تا چهار هزار تاش حلاله...من هرگز به ساحره ایی چپ نگاه نکردم ! البته به غیر از اون هفت هشت, ده, پونزده, بیست باری که حالا عیب نداره...از دستم در رفت ...
رودولف همچنان در حال دفاع از خودش بود ولی کو گوش شنوا؟
ارسینوس ردای گشادش رو که لای درب سالن گیر کرده بود کشید , و توجه اش به دوربینی که مورفین در دست داشت و گوشه ایی باهاش ور میرفت جلب شد به سمت مورفین رفت و با لبخندی موزیانه پرسید:
_اون چیه دستت مورف؟!
_ژان؟اینو میگی شینوش؟! ...شیز خاصی نیشت دوربینه از شالن عمومی گریفندور از اون کالین کروی کژ رفتم اخه میگن لحژاتِ خوب ژندگی ,باید ثبت بشه منم دیدم ارباب میخوان این شیادو شر به نیشت کنن! گفتم یه فیلمی عکژی شیزی, یادگاری نیگه داریم اژ این روژ مبارک. پژتشم میدم ارباب امژا بژنن, قاب بگیرم بژنم شر درِ خانه ریدل تاژه اگه این شیادو ارباب بکژه لادیشلاو قول داده هفت شبانه روژ به نیت هفت ژان پیچِ اربوب شلو کباب خیرات کنه تو خانه ریدل ...تاژه با اب کدوحلوایی!
_اهان...ببینم مورف تو میدونی ارباب برای چی خواستن رودولفو تو دریا بندازیم تا خفه بشه؟منظورم اینه راهای دیگه اییم برای کشتن طرف هست چرا این راه اخه؟!
_شمیدونم شینوش توام گرفتی مارو شلو کبابو بشسب که قراره بعد یه مدت یه دلی از عذا در بیاریم تو فعلا برو به درگاه مرلین دعا کن مژزه نشه این رودولف نژات پیدا کنه...برو شینوش برو ایمان بیار.
بالاخره پس از گذشت حدودا نیم ساعت, ارباب درب اقامتگاهشون رو باز کردن و با قدم های بلند به سمت مرگخواران امدن.