خلاصه:قلعه هاگوارتز دچار طالع نحس شده (هرکس واردش بشه اتفاقات خطرناک براش میفته). اولیا اجازه تحصیل فرزندانشونو توی هاگوارتز نمیدن برای همین مدیر هاگوارتز تصمیم گرفته ثابت کنه که هاگوارتز نحس نیست. مدیر نامه ای برای مرگخوارا و محفلیا می فرسته و با وعده تور گردشگری رایگان با کلی امکانات در قلعه هاگوارتز، این دو گروه رو به هاگوارتز دعوت می کنه. حالا نامه به خانه ریدل رسیده.
* * *
ابیگل و تام وارد سالن خانه ریدل شدند و پاورچین پاورچین به سمت گابریلی که مشغول تی کشیدن بود رفتند تا لرد که در آن نزدیکی نشسته بود متوجه حضورشان نشود.
آنها هیچ دوست نداشتند نامه را در آن حالت به لرد نشان دهند.
_گابریل...تو رو جون تی عزیزت نجاتمون بده!
_مگه چیشده؟
_اینو ببین از زاویه چهل و پنج درجه شرقی آغشته به...ام...گلاب به روتون دیگه.
گابریل با دیدن نامه فریادش به هوا رفت.
_این چرا انقدر کثیفه؟!
_هیس...هیسسسس...ارباب نباید متوجه بشن وگرنه تا پنج دقیقه و بیست و هفت ثانیه و پنج دهم ثانیه دیگه ما مورد خشم قرار می گیریم.
گابریل با خشونت شروع به سابیدن نامه کرد. آنقدر سابید که نامه در حال تقسیم شدن به ذرات تشکیل دهنده اش بود.
_دارین چیکار می کنید؟
_ارباب...ام...اون نامه که قرار بود بیاریم براتون... راستش داره به فنا میره.
_برای ما یک نامه اهمیتی ندارد. ما به این نامه های فانی اهمیتی نمی دهیم. ما...
لرد همین که نامه در حال محو شدن را دید، به سرعت آن را از دست گابریل گرفت.
_ارباب آخه گفتید اهمیت نمی دید که!
_ما گفتم؟ شما شنیدید که ما گفتیم؟ اشتباه شنیدید خب!
_
لرد نامه کمرنگ شده را خواند.
_ارباب...چی نوشته؟
_نوشته هکولی انقدر در مسائل ما فضولی نکنه!
_واقعا ارباب؟
_متاستفانه خیر.
هاگوارتز تور رایگانی جهت حضور پر شکوه ما تدارک دیده با تمام امکانات.
_آخ جون ارباب. کی راه میفتیم؟
_هیچ وقت! این تور ها در شان ما نیست. نتیجتا بروید بخوابید و وقت اربابانه ما را نگیرید.
_آخه...
_همین که گفتیم!
مرگخواران که ضد حال شدیدی خورده بودند، ناامیدانه به سمت اتاق های خود رفتند.
فردا صبح_حاضر شوید دیگر، چقدر مرگخوار های تنبلی داریم!
لرد با هفت چمدان ردا و وسایل شخصی خودش دم در ایستاده بود.
_ارباب آخه شما گفتید که این تور در شان شما نیست ها!
_ما کی گفتیم؟ چرا سخنان واهی را به ما نسبت می دهید؟ بجای این سخنان بی ارزش بروید چمدان های خودتان را جمع کنید...زیر سایه ارباب به هاگوارتز می روید.
در همان لحظات محفل ققنوس_پروفسور؟ راسته که میگن مسواک جزو وسایل شخصی به حساب میاد؟ آخه ما ویزلیا هممون از یه مسواک استفاده می کنیم.
_نه بابا جان، مسواک کاملا عمومی هست. همون یدونه مسواک رو بیار همه با هم استفاده می کنیم؛ این باعث میشه عشق بینمون بیشتر بشه فرزندم.
_آخه پروفسور...بیماری های دهان و دندان...
_من به دهان و دندان همتون اعتماد کامل دارم.