پاسخ به: هریت پاتر و قتل در هاگوارتز
ارسال شده در: شنبه 1 اردیبهشت 1403 15:22
تاریخ عضویت: 1402/10/11
تولد نقش: 1402/10/13
آخرین ورود: دوشنبه 19 شهریور 1403 12:23
از: خلافکارا متنفرم!
همه به دنبال هاگرید به طرف دریاچهی بزرگی رفتند که هزاران قایق کنار آن توقف کرده بودند. هاگرید فریاد زد:
- زود باشید سوار قایقها شید! بهزودی برای اولین بار نمای قلعهی هاگوارتز رو می بینید!
همه سوار قایقها شدند. هاگرید که یک قایق کامل را پر می کرد، در قایق جلویی نشست و همه راه افتادند.
خیلی زود قایقها به قلعهی بزرگی با برجوباروهای فراوان رسیدند. همه جلوی قلعه از قایقها پیاده شدند و به دنبال هاگرید از پلههای ورودی قلعه بالا رفتند.
هاگرید در زد. در دو لنگهی قلعه باز شد. جادوگر قدبلندی پشت در بود. او موهای قهوهای و عینک بیدسته داشت و کلاه سیاه نوکتیزی روی سرش بود. گفت:
- سلام هاگرید!
هاگرید گفت:
- سلام پروفسور مکگانگال! اینا سالاولیهان.
پروفسور مکگانگال گفت:
- ممنون، هاگرید! از اینجا به بعد رو خودم انجام میدم.
هریت، رونیا و بقیهی سالاولیها، به دنبال پروفسور مکگانگال وارد سرسرایی شدند که چنان بزرگ بود می توانستند کل خانهی دایی پیتر را در آن جا بدهند. دو در، دو طرف سرسرا به چشم میخورد. از پشت یکی از درها همهمهای به گوش میرسید. هریت حدس زد بقیهی دانشآموزان آنجا باشند، اما مکگانگال در دیگر را باز کرد و همه وارد شدند.
مکگانگال گفت:
- شما قبل از ورود به هاگوارتز، باید گروهبندی بشین. اینجا چهار گروه وجود داره، هافلپاف، اسلیترین، گریفندور و ریونکلا. تا وقتی که فارغالتحصیل بشین، گروه شما مثل خانوادهتونه. هر کار خوبی که میکنید، باعث بیشتر شدن امتیازهای گروهتون و هر کار بدی که می کنید، باعث کمتر شدن اونا میشه. حالا همینجا بمونید تا من صداتون کنم.
ادامه دارد...
با یه کتاب میشه دور دنیا رو رفت و برگشت، فقط کافیه بازش کنی.