میلی : اینا مارو دست کم گرفتن .یکی نیست بشون بگه اخه ما اون کرام و می خوایم چی کار که باسش به ما حمله کردید .خودتون رو زدید به درو دیوار آداس که بگید به ما هم هستیم.
موذمال:به اونی که می خواستیم رسیدیم.
فلور:
یه دقیقه سکوت همه جارو فرا گرفت . نگاه کردیم دیدیم نه مادربزرگ هست نه هرمیون نه مادام نه مانیا.
میلی:مامان بزرگم کشتن هی هی خونشو ریختن هی هی.
ساحره ها:
: در راستای یک راه روی دراز و کپک زده . مخفیگاه جادوگران .
هری :اه.... این جا پر شپش یکی نیست بیاد این جارو تمیز کنه.
گیلدی:اون زمان که به نمید جفا میکردیو یادت بیاد.
کرام:شما ندیدیدمن چی کشیدم اگه می دیدید برای ابد پیش شپش ها زندگی می کردید با این ساحره ها در نمیوفتادید.
هری :یعنی ما الان امنیت جانی نداریم؟
سوسک به شپش : مادر بزرگ ونوس ضبط کن .
شپش به سوسک:مانیا همین که مخفیگاه کپکی رو شناسایی کردیم خودش خیلیه.
کرام:به بد سرنوشتی دچار شدیم . یادش به خیر روزی در زز بازار کسی بودیم .
شپش:
: گیلدی:هری یادته یه بار با من تو خیابون راه اومدی همه افتادن دنبالم.
هری:ااااااااا خوب اره حالا که چی؟
ابرفوروووس:هری بزار حرفشو بزنه .خوب می گفتی .یه طلاق من و خواستید بگیرید .جادوگرای....
گیلدی:یکی من و باسه جشن رقص دعوت کرده.
ملت:پخ .....ما در خطر مرگیم بعد تووو .
ابرفوروووس:گیلدی من به تو افتخار می کنم نفوذیه؟
گیلدی:اخر نفوذیه . اون کسی نیست جز..
هری:جز؟
گیلدی:مادام ماکسیم.
شپش و سوسک با هم رفتن تو دیوار .
هری: واییییییییی .عجب تیکه ای گیرمون اومد.
شپش : بلند شو بریم .
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
دم در آداس
ونوس: میلی صدای عربدت تا دم مخفیگاه جادوگرا میومد .
موذمال:انجمن جادوگران؟
میلی:شما چه جوری؟
مانیا : کاری نداشت فقط باید به انجمن شپش های روی پوست هری می پیوستیم .
ونوس:حالا فقط بگید مادام کجاست.
و همه ی ساحره ها با ضربه ی خشن ونوس پرتاب شدن تو آداس.
فلور مثل همیشه به ارامی از روی جاروش پرید پایین در حالی که یه خوکچه در دست داشت.
موذمال:ااااااا سلام بابایی.
ونوس :بریم تو خیلی چیزا باید روشن شه.