از ناظر محترم ممنونم كه اسم تاپيك رو اصلاح كرد.
پس از پيدا شدن حلقه در كاور كتاب به نكته جالب و قابل تاملي در كتاب پنجم برخورد مي كنيم.
نقل قول:
When Sirius wrested a LARGE GOLDEN RING bearing the Black crest from his grip, Kreacher actually burst into furious tears and left the room sobbing under his breath and calling Sirius names Harry had never heard before.
It was my father's,' said Sirius, throwing the ring into the sack. Kreacher wasn't quite as devoted to him as to my mother
هنگاي كه سيريوس انگشتر بزرگ طلايي را كه متعلق به خانواده بلاك ها بود بيرون كشيد كريچر توان از كف داد و به گريه افتاد،هق هق كنان اتاق را ترك گفت و ناسزاگويان نام سيريوس را بر زبان راند بشكلي كه هري پيشتر نشنيده بود.
سيريوس در حالي كه انگشتر را توي كيسه مي انداخت
گفت:مال پدرم بود ،كريچر به اندازه كه به مادرم وفادار بود به او نبود ....
هري پاتر و محفل ققنوس-فصل ششم
يعني ممكنه خانواده بلاك بازهم در كتاب ششم نقش داشته باشند ؟
به نظر من بازهم دو حالتي ميشيم:
1- بلاتريكس لسترنج و مالفوي ها از قدرت ماورايي اون حلقه اطلاع دارند و در كتاب ششم در صدد اين بر ميان كه حلقه رو تصاحب كنند.
2-هري با اقامت در خانه شماره 12 گريمولد اون حلقه رو بدون اينكه اطلاعي از قدرتش داشته باشه بدست مياره و در ادامه داستان ازش استفاده ميكنه.
================
خوب اما در مورد نظراتي كه دوستان دادن چند نكته لازم ميدونم اشاره كنم.
*در مورد انعكاس قايق در آب من فقط چيزي رو كه ديدم نوشتم و هرگز تئوري من اين نيست كه هري با رداي نامرئي داخل اون نشسته .عباراتي كه داخل پرانتز نوشتم فقط براي استارت يه تئوريست.{با اين حال هيچ مدركي كه بشه با استناد به اون گفت كه رداي نامرئي در آب و آينه ديده نميشه وجود نداره}.
*در مورد اندازه قدح اطلاع چنداني ندارم ولي بد نيست
اينجا كليك كنيد تا تصويري از ماري گراندپر ببينيد.
*دلايلي كه من براي مرگ دامبدور دارم:
1-اهميت حضور دامبلدور در كاور تمامي كتاب ها.
2-شايعه بزرگي كه اخيرا در ارتباط با مرگ دامبلدور در زمان چاپ كتاب به جريان افتاده و عدم انكار اون توسط رولينگ.(به اخبار سايت رجوع كنيد)
3- و همچنين با توجه به شمار اندك شخصيت هاي محبوب كتاب و مرگ يكي از اين اشخاص، احتمال مرگ دامبلدور بيش از پيش افزايش پيدا ميكنه.
*در ارتباط با انتقال قدرت : شايد بهتر بود از همان ابتدا به انتقال دانش اشاره مي كردم به عبارت ديگه در دنياي جادوگري قدرت يعني علم.ولي بازم لازم ميدونم بگم كه اين كار در دنياي جادويي امر مهالي نيست مخصوصا با وجود طلسم ها و وسايلي همچون چفت شدگي (آكلومنسي) ، قدح انديشه و..../ اما اينكه اين با ساختار كلي داستان شباهت نداره. متوجه نميشم؟ همچنين دوستمون سرژ گفت كه اين حقه قبلا در فيلم ها و كتابها استفاده شده (كه البته با نگفتن اسم اين موارد منو ناكام گذاشت).
============================
لكسيكن رو زير رو كردم ولي بازم اون مصاحبه رولينگ در ارتباط با جاي زخم پيدا نشد.مثل اينكه آب شده رفته تو زمين
چو چانگ عكس ها رو در صفحه قبل در پستم قرار دادم.
دوستان ابتدا تمام پست ها رو مطالعه كنيد كه مطالب بصورت مكرر نوشته نشه.