با عرض معذرت اين نمايش نامه هيچ ربطي به قبلي نداره و جديد نوشته شده يعني ماجراش جديده
-------------------------------------------------
فريادهاي گوش خراشي از اتاق شکنجه به گوش مي رسيد
يارو:بسه ديگه بکشيمش اين جوري زياد شکنجش بديم گوشتش تلخ ميشه
يارو2:خوب بذار پراش رو دونه دونه بکنيم که کبابش که مي کنيم پراش نره زير دندونمون
يارو1:خوب چرا دونه دونه همشو با هم مي کنيم
يارو2:خوب تک تک بکنيم عذاب بکشه
يارو1:خوب اين جوري شکنجه بديم گوشتتش تلخ ميشه
يارو2:من اين و يه جا ديگه هم شنيده بودم برام آشنا بود
يارو1:براي منم آشنا بود!
يارو2:خوب پس بيا پراش رو دونه دونه بکنيم
يارو1:چرا دونه دونه همشو با هم مي کنيم
يارو2:خوب دونه دونه بکنيم که عذاب بکشه
يارو1:خوب اگه اينجوري شکنجه بديم گوشتش تلخ ميشه
يارو2:من اين جمله رو يه جايي نشنيده بوده؟
يارو1:نه فکر کنم!...ولش پس بيا پراش رو دونه دونه بکنيم
يارو2:چرا پراش رو دونه دونه بکنيم همشو با هم مي کنيم
يارو1:خوب دونه دونه بکنيم که...
پرنده:اه آسي کردين منو چند بار اين ديالوگو تکرار مي کنين...خفشو ديگه چه دونه دو نه بکنين چه با هم من همه پرا ريخت از بس منو شکنجه دادين
يارو2:خوب بيا پراش رو دونه دونه فرو کنيم تو تنش
يارو1:خوب چرا دونه دونه بکنيم تو تنش همشو با هم مي کنيم
يارو2:دونه دونه بکنيم که عذاب بکشه
يارو1:خوب اينجوري گوشتش تلخ ميشه
يارو2:من اين جمله رو يه جا نشن....
پرنده:اه باز شروع کردن
-----الستور مودي و رون ويزلي پشت در اتاق-----
الستور:مثل اينکه دارن شکنجش مي دن
رون:نه شکنجش دادن الان دارن سر گوشتش بحث مي کنن
الستور:خوب بيا بريم نجاتش بديم
رون:من موافقم بريم تو
الستور در اتاق رو باز مي کنه و همه جا تاريکه...تا مياد حرکت کنه عباش زير پاش ميرم ميفتي زمين
يارو2:کرام فکر کنم يکي اومد تو اتاق!
کرام:سياهي کيستي؟
الستور:مرد آسلام
کرام:اين که الان گفت يعني چه سالي؟!
سالي:يعني حاجي اومده!حاجي بيا داريم ققي رو شکنجه مي ديم بيا انقده خوبه!حاجي بيا شناسش رو ببنديم!
الستور:حاجي کيه من الستور موديم
سالي:تو اينجا اومدي چيکار؟
الستور:اومدم ققي رو ببرم
کرام:مگر از رو نش من رد شي داشتيم تازه باهاش حال مي کرديم
الستور:معلوم بود! اين فرياد ها مال چه بود؟!
سالي:نمي دونم ديوونس ديگه داد مي زنه
الستور:يا ققي رو مورد تحويل واقع کن يا از ورد هاي مذهبي استفاده مي کنم
کرام:ولش کن سايل يه تيکه کفتر به چه درد ما ميخوره...!بيا بگيرش
سالي:آخه شام چي...
الستور:اين رون کچولوي ما رو نديدين!کجا رفت اين؟!...
----------------------
رون ويزلي چه شد؟!
آيا الستور مي تواند با ققي از دژ مرگ خارج شود؟!
انتونين...توپ...خيلي جالب بود و همچنين خنده دار...يادمه آخرين باري كه از اعماق تهم خنديده بودم مال دوماه پيش بود اونم يكي از پستاي حميد...آفرين...البته اين شيوه براي تنوع خوبه...وگر نه اين نوع كه فقط ديالوگ باشه بعد از چند مدت خسته كننده ميشه...
دلم براي رولهات تنگ شد...بيشتر بنويس...!
لرد ولدمورت...!...
[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo