-آفرين كفتر خوبم!آفرين!برو....تو ميتوني!....تو ميتوني!
دامبلدور در پشت دستگاهي ماگلي نشسته و داره كفتر رو كه بمب اتمي به پاش بسته شده و داره به سمت نيروگاه اتمي سياهان ميبره رو هدايت ميكنه.
دامبلدور:سيريوس باهات شرط ميبندم دووم مياره!...كفتر نگو هلي كوپتر يو اس آ اير فورث(!!!USA airforce) بگو!
سيريوس:هوووومك!....ولي نواده من هيچ گاه از بين نميره!...من يعني سالازار كبير تو رو به جرم آزار نوه ي عزيزم شكنجه ميدم....كروشيو!
حال سيريوس اونقدر خرابه كه ميزنه دستگاه ماگلي رو خراب ميكنه!
در همان زمان....
كفتر در حال حمل بمب به سمت نيروگاه اتمي در صحراي آفريقا؟! هستش و بمب با يك نخ به پاي سمت راستش بسته شده!
كفتر در حالي كه داره از تشنگي ميميره به جلو پرواز ميكنه.....ناگهان درياچه اي از آب در جلوي چشمانش ظاهر ميشه.
كفتر:قاب!قاب!...هييين هييين!(ترجمه:آب!آب....هييين!هييين!)
سرعت كفتر برابر با 30 متر بر ثانيه ميشه(نكته فيزيولوژنتيكي!:ضرب در 6/3 كنيد تا كيلومتر بر ساعت بشه!)
-از دامبلدور به كفتر!....از دامبلدور به كفتر!....ثانيه هايي صدا قطع بود!....كفتر!...سرعتت زياد شده!...ممكنه بر اثر فشار هوا بمب منفجر بشه!...سرعتت رو كم كن!
كفتر كه از شدت تشنگي حاليش نبود به راه خودش ادامه ميده:قاب قاب!
ناگهان صدايي به گوش ميرسه......بوووووووووووووووم!
كفتر بدون توجه به سياهي هوا به راه خودش ادامه ميده.
ناگهان....ساختماني بزرگ در دوردستها ميبينه.
كفتر:قيروقاه اقمي قياهان؟....قايد قيغام دامبلدورو قه قسمشو نقر بقسونم!(ترجمه:نيروگاه اتمي سياهان؟....بايد پيغام دامبلدور رو به اسمشو نبر برسونم!)
(نكته يادآوري:ققي كفتر فقط ميتونه اسم دامبلدور رو درست بگه!)
(نكته ويليام ادواردي:توجه كنيد كه كفتر هم مانند دامبلدور به بمب ويليام ادوارد دچار نشده!
)
كفتر به در نروگاه ميرسه....نخ رو از پاش ميكنه و نوك بمب رو كه تنها باقيمانده بمب بود در بين بالهاش ميگيره و در ميزنه!
لحظه اي بعد در باز ميشه.....
هوكي:سفيدي كيستي؟
كفتر:قم قين قق قيدم!(ترجمه:من ققي بيدم!)
هوكي:چي كار داري؟
كفتر:قا قسم قبر قار قور قير قاشم!دامبلدور قي قام قاده!(ترجمه:با اسمشو نبر كار داشتم!دامبلدور پيغام داده!)
هوكي لحظه به پشت در ميره و بعد برميگرده...
هوكي:بيا تو!
ققي:قي قهمت قي قمق قو قگير!(ترجمه:پس بي زحمت اين بمب رو بگير!)
هوكي:اوكي!برو تو!
كفتر يكي يكي پله ها رو ميره بالا!....(نكته كفتري!:كفتر بال داره!)
**دقيقه اي بعد**
ولدمورت:دامبلدور؟...كه اين طور!...بده ببينم!
كفتر نامه ي دامبلدور رو به ولدمورت ميده و بعد سريع جيم ميشه!
ولدمورت نامه رو باز ميكنه.....
~~~بسم الشيشة الشير!~~~
سلام تام!
اولا اينكه تا چند ثانيه ديگه با بمب من كل نيروگاهت ميره رو هوا!
دوما!.....شيشه شيرمو ميدي تا شيشه شيرتو بدم!...بدبخت!...به نفعته!....واسه تو هوركراسسه!...واسه من كه هيچي نيست!...حالا از من گفتن!
دومبول~~~~~~
ولدمورت:يعني ميگي چي كار كنم؟
---------------------------------------------------------------------
يك پست سركاري ديگر از مجموعه پستهاي سر كاري هزار و يك شب!!
ولي نه از شوخي گذشته يه ذره رول بنويسين!حوصلمون سر رفت!
نكته پاياني:ولدمورت آخر سرم اين شيشه شيرشو نميتونه بگيره!مطمئن باشيد!