هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴

ميلي سنت بالسترود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۴ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴
از ازروت(سرزمین خاکستری)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 73
آفلاین
بازگشت میلی سنت
هوا تاریک است...
سرتاسر مرکز دفاعیه آداسیان را خاکی خاکستری و سرد فرا گرفته است ...
هیچ کس اینجاست نیست جز مازامولای دلشکسته به همراه مادر بزرگ چروکیده اش ، ونوس!
ونوس: مطمئنی همین امروز می رسد؟
موزمال: مطمئنم؟ همین امروز صبح یک نامه ی اربده کش به همراه کلمات رسا از حضور امروزش در آداس برام فرستاد !
ونوس : بعد از این همه مدت دنباله چی می گرده؟

دیگر فرصتی برای حرفهای ونوس باقی نماند ..آسمان غرید و ناگهان،
دنگ
سرتاسر سالن به صدا در آمد. چیزی نگذشت که همه فهمیدند دختری با دماغ 40 کیلویی و موهای وز وز و چهره ای وحشت ناک وارد آداس می شود....
میلی : مازامولا تو منو برای ایجاد یک مرکز آداس به آلاسکا فرستادی و در شرایط سخت منو اونجا نگه داشتی که اینجا با مادر بزرگ به گفتگوهای زنانه به پردازی ؟
وبار دیگر دنگ

..................................................................
به دلیل صحنات اکشن از تعریف این قسمت ، بنده خودداری می کنم . خودتان بزنید .دیگه اینکه مازامولا خوبی؟
ناظر پست منو پاک نکنه ..خدایی این دفعه برگشتم که ببنم جادوگران چه خبره...


THe return of ADAS


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۷:۵۶ دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۴

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
سلام سلام سلام!
من برای اولین و آخرین بار دارم یه پست ارزشی بدون رول می زنم!
بچه ها من تا یه مدت به علت دلایلی نیستم! الانم با بدبختی اینجام!
تا وقتی که بتونم دوباره برگردم ( شاید هفته ی دیگه شاید تا عید) آداس رو ادامه بدید! این سالی هم که برگشت یقه شو بگیرید بگید بشینه داستانو خودش تموم کنه! من فعلا نیستم!
عمو آداسو سپردم دستت ها! مواظبش باش تا من برگردم!
مواظب سالی هم باش قولی که بهم داده رو نپیچونه!




Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳ جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
برو بچ دفعه ی آخری باشه که وسط داستان اشتراکی دو نفر بزرگتر می پرید ها!
در کمال شرمندگی تمام پست هایی که بعد از سالی زده شدند نادیده گرفته می شند تا این که ما داستانمونو خودمون تموم کنیم! لطفا بعد از پست منم صبر کنید سالی بنویسه!
بازم معذرت می خوام!


نقل قول:

سالازار (Gray Lord) نوشته:
روز خارجی خیات پشتی :

سالازار در حالی که یه لباس ضد حریق گل و گشاد تنش کرده داره با یه دستگاه آتش افکن زیر دیگ اتیش روشن میکنه ! ونوس یکم اونور تر یه جارو گرفته دستش داره خورده دینا میتها و گرد باروط هایی که رو زمین ریخته جمع میکنه (چادر خوشگه چون خواهر زاده ام خریده اتش) چادرش هم محکم پیچیده دور کمرش (عینهو کمر بند لاغری)

صدای رادیو : با عرض پوزش از شنوندگان عزیز برنامه را برای پخش خبر مهمی که هم اکنون به ما رسید قطع میکنیم! در طی خبری که به ما رسید مطلع شدیم که عامل بیماری خطرناک و همه گیر آنفولانزای مرغی (کفتری) شناسایی شد ! وی شخصی است با پرهای نارنجی رنگ که خود را با نام مستعار کارآگاه ققنوس معرفی کرده و معروف به ققی میباشد! از تمامی کسانی که ممکن است با او تماس پیدا کنند عاجزا میخواهیم که اورا سر به نیست کنند! دلین دیلینگ دلل اونگ بیلینگ دیلین .....

ونوس که این قضیه رو میشنوه میره که به سالی بگه ققی رو نمیشه خورد که یه هوی میبینیه . . .

سالی : تصویر کوچک شده

ونی : سالی داری چیکار میکنی ؟

سالازار در حالی که به شدت به ققی میکوبید گفت
سالزار : یه کم زعفرون زدم بهش دارم میکوبمش به خوردش بره تصویر کوچک شده خوشمزه تر میشه از تو کتاب آشپزی خوندم

ونوس : اون عامل آنفولانزا ئه که هم . . . .
بوووووووووووووووووووووووووم!
(مشخصا دیگ منفجر شد)

آیا سالی زنده است ؟ آیا ونوس انفلانزا گرفت ؟ چرا ققی پر پر شد ؟
ادامه داستان در برنامه بعد (تیتراژ فوتبالیستها)


روز خارجی هنوز تو خیات!!! پشتی!
چند لحظه بعد!
ونوس از روی زمین پا میشه و چادرشو می تکونه! بعدش حیاطو دید می زنه!
رو زمین تنها چیزی که از کفتر باقی مونده چند تا پره!
سالازار هم رو زمین افتاده!
ونوس: سالی بلند شو! این دیگی که منفجرش کردی دیگ مورد علاقه م بود! فاج بهم هدیه ش داده بود!
سالی تکون نمی خوره!
ونوس: پاشو تا دوباره عصبانیم نکردی!
سالی بازم تکون نمی خوره!
ونوس می رسه بالای سر سالی!: سالی؟؟؟؟!!!
سالی همچنان تکون نمی خوره!
ونوس با نوک پاش سالی رو تکون می ده!
سالی از یه مرده هم بی حرکت تره!
ونوس:سالی!!!!

*
داخلی _ آشپزخونه ی آداس!
ریتا نود و دومین دستمال خیس از اشک ونوس رو از دستش می گیره و یه دستمال دیگه بهش میده!
مازا به سالازار که روی میز آشپزخونه منتقلش کردند چپ چپ نگاه می کنه: ونی تو که همیشه از این موجود سبز رنگ! متنفر بودی! بهتر که از دستش راحت شدیم! من نمی فهمم چرا داری خودتو این قدر اذیت می کنی؟
ونوس هق هق کنان: ما ...ما تازه با هم آتش بست کرده بودیم! قرار شده بود دیگه به چادر من نگه ضایع منم به شنل بی ریختش نگم بی ریخت! به...به علاوه کم کم داشت ازش خوشم میومد!*
همه:
_ آخ سرم...
سر ها به سمت میز بر می گرده!
ونوس نود و چهارمین دستمالشو رو زمین پرت می کنه و به سمت میز می دوه!
: سالی سالی حالت خوبه؟
سالازار در حالی که سرشو گرفته از جاش بلند میشه: من...اینجا کجاست؟

========
* آخه هیچ کسم نیست که بگه کم تر خالی ببند!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
پستم رو طبق دستور عمل داده شده زدم! امر دیگه ای نیست فرمانده؟
=-=-=-=-=-=-=-=-=
مادربزرگه تا اونجايي كه فهميدم دوباره سالي به اينترنت دسترسي نداره و از اونجايي كه تو پست قبلي گفته بودي :
نقل قول:
ببخشید دیدم موضوع قبلی رو کسی ادامه نمی ده سالی هم برگشته یه موضوع جدید رو شروع کردم!
اگه دوست داشتید موضوع قدیمیه رو ادامه بدید!

و همچنين موضوع پيش اومده ( عدم دسترسي سالي به نت ) و پاك شدن عاملي كه باعث متوقف شدن ادامه دادن موضوع قبلي شده بود ( پست آوريل ) ميتونيم برگرديم به پست قبل از شما ، ولي بچه ها پست شما رو ادامه دادن و پيتر عزيز يه پست زد و همه ي موضوع ها ( قديمي و جديد ) رو يكي كرد ،
پس دوستان لطفا از پست پيتر ادامه بدن به اضافه ي وارد كردن اتفاقات پست مادربزرگه تو پست خودشون
باتشكر
ماندانگاس

ناظر انجمن


ویرایش شده توسط دايي ماندانگاس در تاریخ ۱۳۸۴/۱۱/۲۹ ۰:۳۵:۰۹



Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴

پيتر پتي گرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۲۵ جمعه ۲ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۴۵ شنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۵
از بالاي ديوار آخري!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 303
آفلاین
سالي و قفي:
سالي:خوب كفتر حالا كجا بريم!؟
ققي:بريم؟!نه تو اينجا مي موني!!!
و با يك كف كفتري(بر ورن كف گرگي)سالي رو بيهوش نقش زمين مي كنه.

.....................................

زير زمين آداس
قرارگاه سري*

پق!!!بووووووووووووووم!!!

- صد بار بهتون گفتم اين آشغالا رو اينجا نزارين!!!
و در حالي كه يكي از پاهاش توي يك سطل بود و با بالهاش سعي مي كرد يكي رو از روي سرش در بياره داد و بيداد مي كرد!

شنوندگان عزيز راديو طبق اخباري ويروس آنفولانزاي مرغي از بدن ققنوس ملقب به قفي كفتر از بين رفته و هم اكنون تنها خطري كه وجود دارد آنفولانزاي ماري است كه در يك باسيليسك به اسم سالي وجود دارد...حالا براي كمي تنوع به يك آهنگ زيبا از سيستم گوش دهيد....

صداي آهنگي شبيه جيغ از يكي از گوشه هاي قرار گاه شنيده مي شه.
- سرژ!!!احمق...مگه نمي بيني من برگشتم!؟ديگه لازم نيست تو اون مزخرف حرف بزني!!!
و با اين كه هنوز يكي از سطل ها تو پاش بود راه افتاد.
كمي اونورتر يك جادوگر ديگه داشت چندتا ماده ي مختلف رو با هم مخلوط مي كرد.
- درسا شد؟!
- تقريبا!!
از پهلوي جادوگر بازم كمي اونوتر رفت.يه جا يك ساحره با آرايشي غليظ و يك پيرهن زنونه با گل هاي صورتي يك شال گلبهي نشسته بود.(يك صداي فرازميني:تو چه جور راوي اي هستي!؟اون كه ساحره نيست!!!پيتره!مگه پست هاي قبل رو نخوندي!؟راوي صورتي شد) بله الان از مركز به من خبر دادن كه اون ساحره ي آرايشكرده جادوگري است به اسم پيتر!!و حالا ادامه مي دهيم!
كنار ش هم يك جادوگر با يه لباس ساده و قيافه اي افسرده نشسته بود.
قفي به طرف اونا رفت. پيتر ظاهرا به فكر رفته بود و اصلا حواسش به اطراف نبود.بنيامين هم به تقليد از پيتر به فكر رفته بود و حواسش به اطراف نبود.
- قوهاها....قفي حرف مي زنه كجايين!؟
پيتر:اينجا رو ببين!
بالاي سرش يه ابر قرار مي گيره و قفي توي ابر ليلي رو مي بينه كه داره كيك توت فرنگي مي خوره!!!!
- خيلي خب بسه!مي خواهين دوباره پيش اونا بر گردين!؟
-آره!
- خب...پس اينو بخورين!
و از همون معجوني كهه جادوگره داشت درست مي كرد بهشون داد.پيتر وبنيامين هم معجون رو خوردن و زل زدن به قفي!!
- خب...سالي و مادربزرگه رو بر گردونديم به آداس!چيزي هم يادشون نيست!شما دو تا هم مي رين آداس....ولي وظيفتون اينه كه يواشكي به بقيه از اينا بدين!!
و يك قرص رو به بقيه نشون مي ده.
-اين چيه!؟
قفي:اين قرص جادوگر سازه!!!ساحره ها رو به جادوگر تبديل مي كنه!!


[b][size=large][color=003300][font=Georgia]و ازش پرسيدم كه:خ


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۴:۳۱ جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴

ماندانگاس فلچر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۹ دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۲۴ پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱
از كوچه ناكترن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 136
آفلاین
اين پست ها چيه اينجا زدين
چه وضعشه يكي به من بگه اينا يعني چي :

نقل قول:
ناچ....ناچ....به به.....هوم....چی گفتی؟؟؟
ققی هورتی کشید گفت:
_ هوررررررت.....میگم حال میکنی فکرمو؟؟؟


نقل قول:
صدا: خرت....خرت.....خریت...خر....چلق.....جریق.....

نقل قول:
سوووووووووووووووووووووووووت( نکته ی نام آوایی: صدای افتادن اون دو تا از بالا به پایین)
شپلخ....دیش....دررنگ....دوف....دیش....دنگ!!!!
_ آخ....اوی....ننه....ووی....
_مامان.......اااااااااااااا..........بابا........اوووووووووو......

نقل قول:
سالی:چی؟!
ققی:هیچی بابا
دینگ دن بوف پیف

نقل قول:
داف پوف کوش تاش


اين پستها پاك ميشه
لطفا يا از قبل از پست ونوس ادامه بدين يا بعد از پست سرژ
پيتر جان قرار بود پست بزني موضوع هارو يكي كني
لطفازودتر اينكارو بكن ممنون

پست با صداي دالبي استريو ميزنن !!!!!
ماندانگاس

پستهاي دالبي ديجيتال ممنوع



Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۷:۳۴ پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۴

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
ققي:هوو..جلو نيان من خطرناكم!!

سالي و ونوس ميان جلو...سالي ققي رو از پا ميگيره
ققي يك اتسه ميكنه تو صورت سالي
سالي ميخنده و ميگه:خودتو خسته نكن...ويروس آنفوولانزا مرغي در دماي 70 درجه كشته ميشه
سالي صورت مارمانند خودشو نزدكي نوك ققي ميكنه و آره(صميمي شدن)
ققي: پخ...من واكسن «ضد كشتار ويروس آنفولانزاي مرغي» زدم...
سالي:

راديو:كشششش...كشششش...توجه فرماييد...توجه فرماييد...چند ثانيه پيش ويروس جديد كشف شد...محققان اداره «مكتشفان ويروس هاي خاص» در يافتند كه ويروسي به نام«آنفولانزاي ماري» در جامعه شيوع پيدا كرده...علائم اين بيماري اينچنين است:دم در اوردن...سمي شدن اب دهان...نازك و حساس شدن زبان و خلاصه مارزبان شدن
شفادهندگان خواهش كردند كه كمتر زهر مار بخورندو با مارها دوستي نكنيد...اكنون به موسيقي گوشخراش گوش دهيد:خونه مادر بزرگه هزار تا ويروس داره...

سه دقيقه بعد
ونوس از اين لباس هاي زنبور داري پوشيده و ققي رو توي قفس گذاشته و دنبال ساليه تا اونم بندازه توي قفس...سالي از ترس ونوس پشت يك جعبه قائم شده
مادربزرگه چادر صورتيش رو دور كمرش محكم ميكنه و جارو بدست قوز كرده دنبال ساليه
ونوس:ننه...ننه مادرت بميره كجايي؟
صداي اتسه سالي مياد:فيسسسسسوووسوسو
ققي:ونوس ...سالي يك مارمولكيه لنگه نداره ...اينجوري نميتوني پيداش كني...بيا جلوتر در گوشت بگم بايد چي كار كني..تالار اسرار رو ساخت به اون گندگي كسي پيدا نكرد..حالا د رفتن از دست تو كه كاري نداره...بيا جلو تر بهت بگم...
ونوس هم كه لباس زنبور داري تنش بوده ميره پيش ققي
ققي:پچپچپچپچپچ پچپچپچ(صداي پچ پچ)

دو دقيقه بعد ونوس در قفسي خالي هست و در قفس بازه
ققي از قفس كناريش:شروع كن
ونوس:فيش فيشو مار نازنين...بخز برو روي زمين...با ونوس بد نكني...يوقت باهاش قهر نكني...
سالي از پشت جعبه در مياد:فيشششششششششش
شيرجه ميزنه و درو قفل ميكنه
ققي و سالي: تصویر کوچک شده
ونوس:ميكشمت ققي



Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۴

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
گرد و خاك انفجار مي شينه و سالي و مادربزرگه بدون اينكه اتفاقي براشون بيفته از زمين بلند مي شن ..... ولي تمام پرهاي ققي ريخته و از رنگ نارنجي به رنگ سياه تبديل شده .....


صداي راديو : بينندگان عزيز!! همونطور كه شنيدين اين عامل يعني همون كاراگاه ققنوس ملقب به كفتر بسيار خطرناكه ... اگر اين عامل رو مشاهده كرديد به قصد كشت بزنيدش بعد هم جنازه شو تكه تكه كنيد!!!! دين ديلينگ دين .... ( بنياد حمايت از مخالفان حذب با مديريت عله ) !


ققي : هووي به من نزديك نشين ... من خطرناكم !

سالازار و مادر بزرگه از ترس فرار مي كنن تو دستشويي كه بغل حيات پشتيه ....
ققي:قوهااااااااا !!


داخل دستشويي ....
مادربزرگ : اي ... بوق ... تو اين شانس ، كم مونده بود كباب شه !!
سالازار : ونوس اين جوش هاي قرمز چيه رو صورتت .... نه .... كمك ...
( به احتمال زياد ونوس آنفولانزاي مرغي گرفته !‌ )

" در دستشويي باز نمي شه ... سالازار گير افتاده ... قطرات عرق روي صورت سالي نقش بسته !!!!
ونوس: هوووي اون آينه رو بده من .... احمق اين كه آنفولانزا نيست .. اي واي يادم نبود امروز ماسك صورتمو نذاشتم .. واي پوستم داره خراب ميشه !!!!



صداي راديو : دين دين دين ديرين دين .... با برنامه بهداشت خانواده در خدمتتون هستيم .. اين برنامه درباره چگونگي راه هاي انتقال آنفولانزاي كفتري به انسان هستش .. همونطور كه مي دونيد ويروس اين بيماري در دماي هفتاد درجه كشته ميشه و جلو گيري از او ......


سالي راديو رو خاموش مي كنه ....
ونوس : سالي دماي اون شعله افكن چقدر بود؟
سالي: 1200 درجه!!!
سالي و ونوس:
ونوس : خودم با دستاي خودم خفه اش مي كنم !!‌



ونوس و سالي از دستشويي ميان بيرون ...
ققي روي زمين در حال پيدا كردن پرهاي سوختشه كه چشمش به سالي و مادربزرگ ميفته ...
ققي : هووي جلو نيايد من خطرناكم !!

سالي و ونوس لحظه به لححظه به ققي نزديكتر ميشن ..................




ادامه دارد !
آيا ققي زنده خواهد ماند ؟
آيا ققي با زعفرون خوشمزه تره!؟
آيا ققي دوباره پر خواهد در آورد!؟


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۶:۴۵ پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۴

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 272
آفلاین
روز خارجی خیات پشتی :

سالازار در حالی که یه لباس ضد حریق گل و گشاد تنش کرده داره با یه دستگاه آتش افکن زیر دیگ اتیش روشن میکنه ! ونوس یکم اونور تر یه جارو گرفته دستش داره خورده دینا میتها و گرد باروط هایی که رو زمین ریخته جمع میکنه (چادر خوشگه چون خواهر زاده ام خریده اتش) چادرش هم محکم پیچیده دور کمرش (عینهو کمر بند لاغری)

صدای رادیو : با عرض پوزش از شنوندگان عزیز برنامه را برای پخش خبر مهمی که هم اکنون به ما رسید قطع میکنیم! در طی خبری که به ما رسید مطلع شدیم که عامل بیماری خطرناک و همه گیر آنفولانزای مرغی (کفتری) شناسایی شد ! وی شخصی است با پرهای نارنجی رنگ که خود را با نام مستعار کارآگاه ققنوس معرفی کرده و معروف به ققی میباشد! از تمامی کسانی که ممکن است با او تماس پیدا کنند عاجزا میخواهیم که اورا سر به نیست کنند! دلین دیلینگ دلل اونگ بیلینگ دیلین .....

ونوس که این قضیه رو میشنوه میره که به سالی بگه ققی رو نمیشه خورد که یه هوی میبینیه . . .

سالی : تصویر کوچک شده

ونی : سالی داری چیکار میکنی ؟

سالازار در حالی که به شدت به ققی میکوبید گفت
سالزار : یه کم زعفرون زدم بهش دارم میکوبمش به خوردش بره تصویر کوچک شده خوشمزه تر میشه از تو کتاب آشپزی خوندم

ونوس : اون عامل آنفولانزا ئه که هم . . . .
بوووووووووووووووووووووووووم!
(مشخصا دیگ منفجر شد)

آیا سالی زنده است ؟ آیا ونوس انفلانزا گرفت ؟ چرا ققی پر پر شد ؟
ادامه داستان در برنامه بعد (تیتراژ فوتبالیستها)


نمایشنا


Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۱۸:۳۸ چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۴

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
دیروز عصر _ کافه مسنجر!
ونوس: سالی اینجا رو دیدی؟
سالی: راستی امشب شام مهمون من! می خوام کفتر پلو درست کنم!
ونوس: آخ جون! ولی نه! سوپ کفتر بهتره!
سالی: تو سليقه ات بهتره باشه ولي من سوپ بلد نيستم درست کنم
ونوس: من درست مي کنم غصه نخور مي ندازيمش تو آب مي جوشونيمش به همين راحتي به همين خوشمزگي
سالی: ايول
=====================================
داخلی روز _ انبار مهمات آداس!
ونوس یه دیگ بزرگ گذاشته وسط اتاق و یه کتاب آشپزی باز کرده!
سالی در حالی که یه گونی رو دوششه وارد میشه!
ونوس: آوردیش؟
سالی گونی رو می زاره زمین: آره ولی نمی دونی چقدر وول می خورد! آخرش مجبور شدم بزنم تو سرش! الان دیگه وول نمی خوره!
ونوس: خوبه بندازش توی دیگ!
سالی کفترو از یه پا می گیره می ندازه تو دیگ!
ونوس کتاب آشپزی رو ورق میزنه!: خب اول باید دیگ رو پر از آب کنیم!
سالی: تو انبار مهمات کو آب!
ونوس یه گالن رو کشون کشون از یه گوشه می کشه بیرون!
سالی: نفت!
ونوس دیگو از نفت پر می کنه! : خب...حالا برای مخلفات...هویج سیب زمینی و پیاز!
سالی که تازه فهمیده موضوع از چه قراره یه دسته دینامیت از جیبش درمیاره!
ونوس: ها این هویجه؟ فقط خوردش کن بریز تو دیگ! به جای سیب زمینی هم نارنجک می ریزیم!
سالی: از این بمب گردها هم به عنوان پیاز!
چند لحظه بعد!
سالی: فقط مونده ادویه!
ونوس یه بسته باروت رو خالی می کنه تو دیگ!: حله! درشو ببند ببریمش حیاط پشتی بزاریمش رو آتیش!
سالی و ونوس باهم:
=====================================
ببخشید دیدم موضوع قبلی رو کسی ادامه نمی ده سالی هم برگشته یه موضوع جدید رو شروع کردم!
اگه دوست داشتید موضوع قدیمیه رو ادامه بدید!




Re: انجمن دفاع از حقوق ساحره ها_دفتر ونوس
پیام زده شده در: ۴:۱۵ پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۴

کلودیوناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۳ چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۱۸ سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
اوا منم ساحره ام..
ولی آداس رو دوست ندارم ندارم
یه اسم بهتر براش انتخاب کنید که منم بیام! آداس چیه؟ همش این جادوگرهای بی نزاکت میگن عدس!
یه اسم بهتر بزارید منم هستم
=-=-=-=-=-=
خب براي اينكه بياين تو آداس بايد يك پست بزنيد و خودتونو وارد كنين
ميتونين با خوندن پست هاي بقيه اعضا بفهمين چه جوري پست بزنيد
آداس هم مخفف : انجمن دفاع از ساحره هاست و هر كس ميگه عدس خودش مشكل داره
نقل قول:
یه اسم بهتر بزارید منم هستم

بودن يا نبودن به اسم تاپيك بستگي نداره
ماندانگاس


ویرایش شده توسط دايي ماندانگاس در تاریخ ۱۳۸۴/۱۱/۲۰ ۱۵:۲۱:۲۲

وقتی که به مرگ و تاریکی نگاه میکنیم تنها ناشناخته بودنه که ما رو میترسونه، نه هیچ چیز دیگری...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.