مالفوی با خنده
:ولی من از اولش هم به داش ولدمورتم گفتم که دست به آب جای خوبی برای قرار نیست ولی قبول نببیتی :-D
ولدمورت با چشمهای از حدقه در آمده
به مالفوی نگاه میکنه و زیر لب چیزی میگه
خنده رو لبهای مالفوی میماسه و رنگش میپره و ساکت میشه
قاضی:اقای ولدمورت این طور که شما میگید ...اصلا قصد نداشتید وارد هاگوارتز بشید پس اگه شما دم دستشویی قرار گذاشتید پس جلوی دفتر پ.دامبلدور چه میکردید ؟؟لرد:هیچی رهگذری رد میشدیم ... گفتیم یه حالی هم از دامبلی بپرسیم :-D آخه میدونین خیلی وقته ازش خبری نیست.............
آقا روزگارو میبینی؟!
عجب دنیایی شده.... بی معرفت حتی یه جغد هم برام نمی فرسته.
مالفوی:ارباب راست می گه...... بی خود نیست از قدیم و ندیم گفتن میت رو زمین نمیمونه
خونی:وای مالفوی ....میت چیز خیلی کثیف و غیر بهداشتیه ....تو چه طور ازش حرف میزنی؟؟
اه اه چندشم شد
قاضی:کافی دیگه دو باره تکرار می کنم دم دفتر پ.دامبلدور برای چی فالگوش ایستاده بودین؟ لرد در حالی که ابروهایش را می انداخت بالا می گفت
نمیگم تا تو خماریش بمونی :-D
مالفوی جوگیر میشه ئ در این گیرو دار (مثل بدعنق)شیشکی جانانه ای برای قاضی میبندد.
قاضی عصبانی میشود و میگوید:
به علت بی حرمتی به دادگاه و قاضی این پرونده ...فعلا جلسه دادگاه به روز دیگری موکول میشود. این سه تا رو تا اطلاع ثانوی توی زیر زمین زنداانی کنید تا لولوها بیان و بخورنشون...بچه های بی تربیت خونی :آقای قاضی ....خیلی ببخشیدها ...اونجا یک گیلاس خون گلاسه که پیدا می شه؟
:pint:
البته باید از هر نظر استریلیزه باشه .....چون اگه کمی میکروب داشته باشه به مزاجم سازگار نیست.
میدونین که من خیلی حساسم آخرین دفعه ای که اون جا نظافت شده کی بوده؟راستی تا یادم نرفته ملافه های تختشو عوض کردن؟چون من روی زمین نمی خوابم ردام کثیف می شه.
مامورها مالفوی.ولدموت و خون آشام رو میبرند .
مالفوی:من کجا میبرید؟به جون مادرم من بی گناهم.......مامان........کجایی که بچه ات را کشتند.
ولدمورت:اه ه ه ه ببند اون دهنتو.....آقا... منو هر جا میبرید با این مالفوی هم سلول نکنید وگر نه همئن جا رو منفجر میکنم.صدای شکایتهای ولدمورت و مالفوی هنوز به گوش میرسد.
خبرنگار واحد مرکزی خبر جادوی سفیدبانوی سایه ها