هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: کودتایی جدید...
پیام زده شده در: ۱۹:۳۳ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
#1
ای بابا این دارکی دوباره جوگیر شد !!!!


اولا بهتر بودی!


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: کودتایی جدید...
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
#2


نقل قول:

Fatal_Voice نوشت
نقل قول:

godricgryffindor نوشت
آخییییییییییییی .....کوچولو تازه از خواب بیدار شدی!!!!!

اون نوشته ها مال 2 ماه پیش...دیر یادت افتاده جواب بدی

هر چند که الان هم جوابی ندادی.4 تا سوال سر هم کردی خیلی هم خوشت اومده...

در ضمن فکر میکنم اگه هم کسی باید جوابمو بده اون خونی بوده که احتمالا داده! تو برو گیتار برقی تو بزن


آره عزيزم خواب بودم تازه بيدار شدم
اولش هم ميخواستم جواب دري وري هاي صد سال پيشو ندم ولي اين يه مورد ديگه خيلي ضايع بود... نتونستم جلوي خودمو بگيرم
در ضمن اوج كم آوردن و زلالت زمانيه كه ازت سوال بپرسن و نتوني جواب بدي... اينطور كه معلومه مخت نكشيده و نتونستي جواب سوال هارو بفهمي
اگه مخت ميكشيد و به سوالا جواب ميدادي ميفهميدي كه جوابتو به طور كامل دادم ميدونم برات سخته ولي يه خورده ديگه هم رو سوالا فكر كن شايد فهميدي ! ( دوستان از پشت صحنه اشاره ميكنن كه بعيده )
در ضمن ميدونم كه خون آشام جوابتو داده ( حالا خوبه خودت هم ميدوني ) ولي گفتم اگه در اين مورد يه خورده بيشتر توضيح بدم براي آيندت مفيده !
نيازي هم به يادآوري نبود , نميگفتي هم گيتار ميزدم ( در ضمن دقت كن كه در قرن 21 هستيم و در اين قرن در ني دميدن از مد افتاده , اين مشكل خودته كه چند نسل از برنامه عقبي و به نظرت "برو گیتار برقی تو بزن" خنده داره )
------------------------
اين قسمت به پيشنهاد بعضي دوستان اضافه شده : "تا هاگوارتز سينه خيز برو"
يكي از دوستان هم درخواست داشت كه ازت بپرسم " آيا در زمان هاي قديم رسم بود كه فعل را از جمله حذف كنند ؟ "

---------------------------------------------------------------------------

بیشین بینم بابا نیومده واسه خودت پسر خاله شدی!(اره عزیزم!)
یه بار دیکه هم بهت گفتم 4 تا چ......و..... سر هم کردی اسمش و گذاشتی سوال خیلی هم خوشت اومده که مثلا داری ضایعم میکنی؟!نه کوچولو من وقتم بیشتر از اینا ارزش داره که بخوام بیام به یه سری سوالهای بی معنی بعضی ها جواب بدم!

در ضمن جواب ندادن چه ربطی به کم اوردن و



ضلالت
داره ؟!!!

راستی یه پیشنهاد بهت میکنم و اونم اینه که زودتر یه کاری بکن مخت از آکبندی در بیاد

چون فکر کنم بدون کمک عوامل پشت صحنه نتونی همین 4 خط هم سر هم کنی!
منظور از گیتار هم این بود که به کار همیشگیت ادامه بده و تو امور دیگه دخالت نکنی بهتر!!


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: کودتایی جدید...
پیام زده شده در: ۱۵:۴۷ سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۳
#3
آخییییییییییییی .....کوچولو تازه از خواب بیدار شدی!!!!!

اون نوشته ها مال 2 ماه پیش...دیر یادت افتاده جواب بدی

هر چند که الان هم جوابی ندادی.4 تا سوال سر هم کردی خیلی هم خوشت اومده...

در ضمن فکر میکنم اگه هم کسی باید جوابمو بده اون خونی بوده که احتمالا داده! تو برو گیتار برقی تو بزن



از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: تسلیهات اتمی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
#4
اره بچه ها یه تکونی به خودتون بدید!جاهایی رو که چند وقتی توش چیزی ننوشتین راه بندازین!


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: جلسات هفتگي به صورت حضوري
پیام زده شده در: ۸:۲۸ چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۳
#5
سدریک عزیز آفرین به توجهت

راستش من این چند وقت خیلی گرفتارم و نمیتونستم زیاد فعال باشم.

اما در مورد جلسات هفتگی با عرض معذرت من نمیتونم فعلا در این جلسات شرکت داشته باشم.
امیدوارم یه روز موفق بشم!


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: مغازه روغن موی سوروس اسنیپ
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴ دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۳
#6
نقل قول:

Kingsley نوشت
نقل قول:

تانکس نوشت
من دلم برای کینگزلی سوخت چون همکار قدیمیم هست!

چقدر شما پروانه ای هستی!


کینگی جون فکر نمیکنی مثل نوار کاست داری جمله های خونی و تکرار میکنی؟؟؟؟/

از قدیم گفتن تقلید کار کینگی جزو کار کینگی!!!

پسر یکمی از خودت ابتکار داشته باش


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: مغازه روغن موی سوروس اسنیپ
پیام زده شده در: ۲۰:۳۰ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۳
#7
جانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
شما چی کاره بیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#8
جیرینگ(صدای گالیونه مغزش)........اهان اونو میگی...تو هم میتئنی ببینی؟!!!!اره خیلی مامانیه...........(در حالی که به سرعت از اسنیپ دور میشد تا ازش چیزی نپرسه.......)

دامبلدور بر میگرده و :الستور ...مینروا یه کی از دوستان برایتان چیزی به عنوان هدیه فرستاده و جون اون متعلق به شماست فقط شما میتونید اونو باز کنید...و در این صورت بقیه هم میتونند اونو ببینن....

کینگی:ولی من الانم دارم ااونو میبینم .........اسنیپ هم همینطور مگه نه اسنیپ.....؟؟؟؟؟؟؟؟(اسنیپ خودش رو پشت ریموس پنهان کرده بود و.......)(خنده ی جمع)

الستور:ولی دامبلدور به نظر من اون خطرناکه...از کجا معلوم که ....پ

دامبلدور:....نه نه نه الستور از طرفه یه دوسته حالا بیاین و بازش کنید....

مینروا و الستور در حالی که مینروا لباسش رو میکشید به طرف دامبلدور رفتند...

الستور:مینروا جون بهتر تو بازش کنی.....

مینروا: من..؟اهان باشه....

پیدا کرنش کار اسونی بود چون نفس میکشید و گرمایش به دسته مینروا میخورد...

جمع:وای ی ی ی ..........

بانوی سایه ها:آخییییی چقدر قشنگه..............!!!!!!!!!

بله....اون موجود که حالا همه میتونستن ببیننش یک جغد دورگه بود........جغدی که صدای زیبا و پرهای رنگینش از ققنوس و هم اندازه ی جغدها بود..........

درخشش پرهایش همه جارا پر کرد و تالار زیباتر به نظر میرسید...
از میان پر هایش چیزی بیرون اورد و به طرف مودی گرفت

مودی ان رو بتز کرد و......

صدا:


الستور و مینروا ی عزیزم ...تبریک ها صمیمانه ی مرا به خاطر این شب با شکوه بپذیرید...با کمال تاسف به دلیل مسافرتی که برایم پیش اومد نتونستم از نزدیک برایتان آرزوی خوشبختی نمایم...امیدوارم شاد کام و خوشبخت باشید و از در کنار هم بودن لذت ببرید...امیدوارم که سخت گیری های مینروا و شکاکی های الستور از شیرینی های زندگیتان نکاهد.....گودریک گریفندور

مینروا:وای گودریک...... :-D
الستور:این گریفندور همیشه باید مشکو ک باشد....(نگاه مینروا)
منظورم اینه که......همیشه انقدر به ما لطف داره.... :-D


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#9
همه در تالار قلعه ی هارپی جمع شده بودند و این شب پر شکوه رو جشن میگرفتند عروس خانوم هم که بله رو گفته بود ............ گروهی در حال رقص و آواز بودن و عده ای هم در حال نوشیدن و صحبت با همدیگه....

صدای زیبای از دور به گوش می رسه و توجه همه به اون جلب میشه......

الستور: مینروا جون تو هم این صدا رو میشنوی؟؟؟؟؟

مینروا:آره....چه قدر قشنگه...........

الستور:کمی مشکوک به نظر میاد... ....

مینروا: اه اه اه الستور دست بردار دیگه ...به نظر من که همه چیز عالی و هیچ چیز مشکوک نیس ...مخصوصا صدایی به این قشنگی..........

در اون طرف سالن ...

خونی: چه صدای جالبی میاد تامی ژون .....
... ان طور نیس....

تامی:هان..؟؟
اهان چرا چرا خیلی قشنگه(در حالی که گوش هاشو گرفته)

فقط یه نفر این صدا رو بخوبی میشناسه و اون کسی نیس جز که آلبوس دامبلدور...
به طرف پنجره میره و با حرکت دستش معلومه که داره چیزی رو نوازش میکنه....
همه سعی میکنن تا اونو ببینن
کینگی که قدشو بلند تر کره و سعی میکنه بفهمه اون چیه
به اسنیپ که کنارش واستاده نگاه میکنه

اسنیپ:...........وای چقدر قشنگه... ماله کی میتونه باشه؟...(زیر چشمی به کینگی نگاه میکنه..)

کینگی :ااااا ........چی ....؟


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۳
#10
خون آشام تا کنون کجا بوده؟؟!!!!!!

طی آخرین خبر های دریافت شده

بانو خون آشام معروف به علیا حضرت تانیا بیش از 1 هفته بود که نا پدید شده بود. و هیچ کس حتی سیا ه ها نیز از او بی خبر بودند.

وی آخرین بار در جنگل خون آشام ها همراه ولدمورت دیده شده(طی گفته های اسنیپ)
وتا امروز هیچ اثری از او نبود و قابل توجه است که ولدمورت پریروز یعنی شنبه باز گشته اون هم بدون خون آشام.
و حالا این سوال برای جامعه ی جادوگری پیش آمده که خون آشام این 2 روز کجا بوده!؟؟؟؟؟؟؟؟
در حالیکه اربابش در نزد ما بود.
به نظر شما این قضیه کمی مشکوک نیست؟؟


کار آ گاه محفل ققنوس

گودریک گریفندور


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.