جیرینگ(صدای گالیونه مغزش)........اهان اونو میگی...تو هم میتئنی ببینی؟!!!!اره خیلی مامانیه...........(در حالی که به سرعت از اسنیپ دور میشد تا ازش چیزی نپرسه.......)
دامبلدور بر میگرده و :الستور ...مینروا یه کی از دوستان برایتان چیزی به عنوان هدیه فرستاده و جون اون متعلق به شماست فقط شما میتونید اونو باز کنید...و در این صورت بقیه هم میتونند اونو ببینن....
کینگی:ولی من الانم دارم ااونو میبینم .........اسنیپ هم همینطور مگه نه اسنیپ.....؟؟؟؟؟؟؟؟(اسنیپ خودش رو پشت ریموس پنهان کرده بود و.......)(خنده ی جمع)
الستور:ولی دامبلدور به نظر من اون خطرناکه...از کجا معلوم که ....پ
دامبلدور:....نه نه نه الستور از طرفه یه دوسته حالا بیاین و بازش کنید....
مینروا و الستور در حالی که مینروا لباسش رو میکشید به طرف دامبلدور رفتند...
الستور:مینروا جون بهتر تو بازش کنی.....
مینروا:
من..؟اهان باشه....
پیدا کرنش کار اسونی بود چون نفس میکشید و گرمایش به دسته مینروا میخورد...
جمع:وای ی ی ی ..........
بانوی سایه ها:آخییییی چقدر قشنگه..............!!!!!!!!!
بله....اون موجود که حالا همه میتونستن ببیننش یک جغد دورگه بود........جغدی که صدای زیبا و پرهای رنگینش از ققنوس و هم اندازه ی جغدها بود..........
درخشش پرهایش همه جارا پر کرد و تالار زیباتر به نظر میرسید...
از میان پر هایش چیزی بیرون اورد و به طرف مودی گرفت
مودی ان رو بتز کرد و......
صدا:
الستور و مینروا ی عزیزم ...تبریک ها صمیمانه ی مرا به خاطر این شب با شکوه بپذیرید...با کمال تاسف به دلیل مسافرتی که برایم پیش اومد نتونستم از نزدیک برایتان آرزوی خوشبختی نمایم...امیدوارم شاد کام و خوشبخت باشید و از در کنار هم بودن لذت ببرید...امیدوارم که سخت گیری های مینروا و شکاکی های الستور از شیرینی های زندگیتان نکاهد.....گودریک گریفندورمینروا:وای گودریک...... :-D
الستور:این گریفندور همیشه باید مشکو ک باشد....(نگاه مینروا)
منظورم اینه که......همیشه انقدر به ما لطف داره....
:-D