خیلی زور داره ادم واسه یه پست بیاد یه شناسه بسازه و دو خط حرف بزنه. پس من زیاد حرف میزنم که یر به یر بشه!
ما نیز این روزو به اعضای جادوگران تبریک میگیم.و اگر هم بشه که مطمئنم نمیشه، امکان داره بیایم.
این قسمت به بعد رو فقط واسه ریونی های سابق مینویسم و یاد یه سری از خاطرات گذشته و نگذشته! بقیه لازم نیست بخونن!فکر می کنم جاش باشه که این روزو به طور ویژه نیز به ریونی هایی که در یه مقطع زمانی خاص باعث پیشرفت گروه و متعاقبا سایت شده بودن نیز تبریک بگم. از جمله:
ققنوس(گفتم ققنوس یاد غیرتی ترین عضو ریون افتادم.یاد روزهای خوش ریونکلاو و پیشرفت ها و … . جاش که تو جشن تولد واقعا خالیه!)، فنگ، ادی ماکای( اسم ادی که میاد یاد ناظر خوف ریون میفتم که با بلایایی که بینزو جان سر اونو فنگ - وقتی شناسه ش سدریک بود – اوردن بیابانگرد شدن)، پرفسور بینز و جان ریونکلاو( اسم این دو نفر که میاد یاد اون پست ها تو خوابگاه پسران واسه بیرون کردن ساحره ها از تو خوابگاه می افتم. چه روزهایی بود!!!
). برادر حمید(که وقتی اسمش میاد یاد گراپ و هرمیون می افتم. من نفهمیدم بالاخره هرمیون به رون رسید یا گراپ.) راجر دیویس، کریچر جونم( که وقتی اسمش میاد یاد برده داری، تبعیض نژادی،مارتین لوتر کینگ، روز های بد و سیاه ریونکلاو- اون زمانا که با لباس های پاره پوره و ژنده و کثیف در ریون سر می کردیم و با پای برهنه اطراف رو گز می کردیم- یاد عصر هجر و پس رفت میفتم). بارون خون الود( که وقتی اسمش میاد یاد کولاک وبهمنی که وقتی عصبانی بود بر سر ما نازل میشد میفتم. حالا ممکنه این سوال واسه اذهان عمومی پیش بیاد که بارون هیچ وقت عضو ریون نبوده! ولی من در اینجا میگم که شما کاملا در اشتباهید. چون در یه مقطع زمانی نه تنها بارون بلکه کلیه مدیران سایت اعضای ریون کلاو بودن.و پاتوقشون هم خوابگاه پسران بود. من خوب یادمه اون موقع ها که منو بینزو باقی اعضا میخواستیم تو خوابگاه بخوابیم عله و کوییرلو بارونو بیل ویزلی می اومدن تو خوابگاه ورق بازی میکردن و چه بسیار قمارها!!! اگه باورتون نمیشه بهتره بیشتر شفاف سازی بکنم.نشون به اون نشون که همیشه هم سر کریچر شرط بندی میکردن که البته کریچر مفلوک هم مجبور میشد یه کارایی هم بکنه که من از گفتنش معذورم. تازه یه بارم کوییرل یکی از ورقا رو زیر چادرش قایم کرد و با همین حربه تونستن زوج هری و بارونو ببرن! اگر باز هم باور ندارید میتونید به کتاب هایی که کریچر نوشته رجوع کنید. کریچر در کتاب "منم یه سری خاطرات دارم که اگه وقت باشه میخوام بگم" ،در فصل من بازیچه ای در دست مدیران، این جریان رو به طور دقیق بازگو میکنه! در کل از شوخی که بگذریم به نظر من پویان یکی از بهترین مدیرای سایت بوده و هست و امشب که اومدم این پستو بزنم یه چیزایی تو یه تاپیک دیگه از زبان بعضی از اعضا در مورد پویان دیدم که اصلا با شخصیت اون جور در نمیاد. در کل پویان خیلی میخوامت!) و همین طور به کلیه جادوگران و ساحره های گرامی در زمان اوج ریون که از انها نیز خاطرات زیادی درما هست تبریک میگم.
موفق باشید وجشن هم بهتون خوش بگذره.
پ.ن: میدونم که خیلی از این چیزایی که گفتم جاش تو این تاپیک نبود ولی از ناظر تقاضا دارم این دفعه رو گیر نده. بعد از یه سال که شناهسه م بسته شده یه شناسه جدید ساختیم اومدیم یه پست زدیم.خواستم همه چیزو تو همین یه پست بگم.