دفاعیه ی نارسیسا بلکدر این هنگام نارسیسا با عصبانیت از صندلیش بلند شد.دیگر ادامه ی کار برایش امکان پذیر نبود.دیگر حتی به خاطر دراکو هم نمی توانست تحمل کند!این مرد تمام رویاهایش را نابود کرده بود و حالا با پر رویی تمام در مقابل قاضی دادگاه از او شکایت می کرد.
با صدای جیغ مانندی گفت:
-آقای قاضی من خودم طلاق میخوام.دیگه به خاطر پسرم هم تحمل نمیکنم! ولی باید تا قرون آخر مهریم رو بده و گرنه ...
لوسیوس با عصبانیت داد کشید:
-وگرنه چی دختره ی زبون دراز؟فکر کردی میتونی منو مجبور کنی که مهریت رو بدم؟ها؟
-هه هه,برو کفشای بابات رو واکس بزن لوسیفر(همون گربه ی مامان بده ی سیندرلا دیگه!
)همیچین مهریم رو پس میدی که رودلف لسترنج هم به زن زلیلیت میخنده!
ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!-من زن ذلیلم؟من؟منو با رودلف لسترنج کروشیو خور مقایسه میکنی؟بدم پدرتو در بیارن؟
-لوسی ناز نازی انگار یادت رفته چقدر دم در خونمون کشیک میدادی؟چقدر صدای اون گیتار مسخرت مخ هممون رو میخورد!چقدر...
-حالا دیگه واسه من چقدر چقدر میکنی مو طلایی!یادت رفته همین هفته ی پش میگفتی
وای لوسی یادته چه قشنگ گیتار میزدی!حالا دیگه گیتار دوست نداری؟بزنم خاندان بلک بیاد جلو چشمت؟
ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!-باب تو دیگه چی میگه قاضی آبکی!
آره میگفتم!خوب کاری میکردم میگفتم!خوشم میومد میگفتم!به گور پدر تو میخندیدم میگفتم!
-چی؟ حالا باز کارت به بن بست رسید پدر منو کشتی؟بدم خواهر بدجنستو تیکه تیکه کنن؟بدم اون بلا جونتو زنده به گور کنن؟
ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید! -چی؟حالا دیگه کارت به جایی رسیده که اسم خواهرمنو به زبون میاری؟میخوای کارخونه ی بابام رو تعطیل کنم ورشکست بشی؟میخوای ریگول رو بندازم به جونت؟میخوای خاندان بلک رو بسیج کنم بیان سرتو ببرن؟میخوای؟میخوای؟
-هه هه!همچین از خونم بندازمت بیرون که مرلین به ریشت بخنده یا تو به ریش مرلین بخندی نه یعنی من به ریش مرلین بخندم
-منو بندازی بیرون؟منو؟میخوای اینجا جلو همه بگم که خونت رو چه جوری خریدی؟بگم؟بگم؟
ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید! نارسیسا که تازه متوجه شده بود این پیام بازرگانی که هر دو دقیقه یکبار تکرار می شود همان قاضی محترم دادگاه است با بغض رو به او کرد و با صدایی لرزان گفت:
-به خدا خسته شدم آقا(یا خانم)قاضی!هر روز باید غذاش آماده باشه!میخوام برم به بلا سر بزنم باید از آقا اجازه بگیرم!میخوام با دوستام دو کلمه تلفنی حرف بزنم باید روشن کنم طرف کیه و جدش به کی میرسه!هر روز جوراباش بوی گند مید!1خدا شاهده همیشه دابی رو مجبور میکردم بشوردشون ولی حالا دیگه اونم نمیشوره!خب من چیکار کنم بردارم جورابای طوسی بو گرفتشو با دستای سفید و قشنگم بشورم؟!آخه آقای قاضی منم زنم, احساسات دارم,جواهر دوست دارم ,لباس دوست دارم!این مرد کی شده یه بار بدون اصرار و التماس من یکی از اینا رو واسم بخره؟کی شده بدون بوی گند عرق بیاد خونه؟کی شده من و پسرش رو ببره گردش؟کی شده...