چو يه نگاهي ميكنه و ميگه: نه بابا! دخالت مستقيم تو هاگوارتز؟ هرگز! من بصورت غير مستقيم از وضعيت هاگوارتز آگاه ميشم ولي كاري مثل كارهايي كه دلورس آمبريج در هاگوارتز كرد...هرگز! هاگوارتز خودش مدير داره و مدير خوبي هم هست....اگه مدير وظايفشو خوب انجام نداد رسيدگي ميشه! ولي دخالت مستقيم تو هاگوارتز نخوايم داشت!
همين لحظه يكي ديگه جلو چو سبز ميشه!
اما شارلوت دوئر واتسون: ما هنوز مجهز به ABS هستيم هواي مارو داشته باش ها!
چو:
همونطور كه قبلا در گفتگو با مردم (چت باكس) اعلام كردم ABS و وزارت دو چيز جداگانه هستن! البته من هنوز مجهز به سيستم ABS هستم ولي از وزارت به نفع ABS نبايد سوء استفاده كرد!
هنوز حرف چو تموم نشده يه نفر كه صورتشو پوشونده مياد يه تيكه كاغذ پوستي ميده دست چو و ميره!
چو:
چو: نه! هرگز! اين مخالفت با دموكراسيه! من آستكبار رو قبول ندارم!
جمعيت:
اما واتسون: موضوع چيه ؟
چو: امپراطور تاريكي از من خواسته خلاف دموكراسي عمل كنم و خواستار خروج هري پاتر از انتخابات بشم!
جمعيت:
چو: هري پاتر هم ميتونه شركت كنه! البته من كمي با شركت ايشون در انتخابات مخالفم اما بايد ديد مردم براي وزارت كي رو ميپسندن! مردم هم حق نظر دادن رو دارن!
سيبل تريلاني: حال كه شما استكبار رو قبول ندارين ميشه بگيد با وجود دانش آموز بودن چرا رد صلاحيت نشدين!
چو:
چه ربطي داشت حالا
مهم سن فرد نيست! مهم تواناييه! آقاي پاتر حتما اين توانايي رو تو خودش و من ديده كه كانديدمون كرده ديگه
سيبل: يعني اين ربطي به معجون عشق نداره!
چو: تكذيب ميكنم! معجون عشق! بين من و پاتر هيچ رابطه اي وجود نداره! من از اين پسره متنفرم! بره با اون گرنجر بگرده!
بلاخره جمعيت متفرق ميشن و لي بعد از 5ددقيقه:
اليور وود: شما خيال ندارين پوستر تبليغاتي درست كنين؟
چو:
چرا خيال داريم! سازنده پوستر يه كم تاخير داشتن