به نظر من یکی از این جاسوس ها پیتر پتی گرو میتونسته باشه. چرا که در کتاب سوم اونم در اون زمان هیچکس نمیدونسته که پیتر زنده هست و همه فکر میکردن پیتر از اعضای محفل بوده که موقع دستگیری سیریوس کشته شده ... بخصوص اینکه فاج تا مدتها بعد هم نمیخواست قبول کنه که سیریوس بی گناهه.
دوم اینکه شاید منظور فاج حتما این نبوده که عده ای باید مرگخوار باشن تا بتونن جاسوسی کنند به عنوان مثال خود ماندانگاس هم یک نوع جاسوس به حساب میامد که همیشه بخاطر معاشرت هایی که با افراد مختلف بخصوص در دسته طرفداران ولدمورت داشته اطلاعات سودمندی رو به دامبلدور میداده.
یا شاید آبرفوروث در هاگزهد رو بشه به عنوان یک جاسوس حساب کرد که البته مثال هاشم در کتاب کم نیست. مثل همون قسمتی که در قدح اندیشه دامبلدور دیدیم که دامبلدور میدونسته که مرگخواران ولدمورت در هاگزهد هستند و خودش به حالت شوخی گفت با صاحب اونجا دوست هست و باز مثال های دیگه.
نظر شخصی من اینه که روی این قسمت از کتاب زیاد نمیشه استناد کرد چون که به هر حال بخاطر حساسیت موضوع (پیشگویی هری و ولدمورت) دامبلدور هیچ وقت اطلاعات درستی به فاج نداده و احتمالا سعی کرده یه داستان قابل قبول سر هم کنه (کاری که زیاد میکنه) بنابراین نمیشه گفت که حرفهایی که فاج از قول دامبلدور میزنه صددرصد با حقیقت مطابقت داشته باشه.
ضمن اینکه انقدر این مرگخوارا همشون آدمکش و مخوف و ... هستند که به هیچ کدومشون نمیاد جاسوس محفل باشند
در مورد اون مثال مونالیزا هم منم فکر میکنم شاید قبلا اشخاص دیگری هم در دستگاه ولدمورت بودن ولی خوب هیچ کدومشون غیر از اسنیپ (که خود اینم جای بحث داره) دووم نیاوردن و به نظر من این اشخاص جزو شخصیت های فرعی حساب میشن که نقش مهمی ندارند.
نقل قول:
یه حدس دیگه هم که میشه زد اون برادر سیریوس ه.
من بعید میدونم که ریگلوس جاسوس بوده باشه چون که سیریوس در کتاب پنجم فصل فرشینه خاندان باستانی بلک ها طوری از ریگلوس یاد میکنه که به هیچ وجه این فکر به خواننده نمیرسه که اون شخص جاسوس بوده.
همچنین حالا که ریگلوس مرده دیگه اطلاعاتی نیست که مخفی مونده باشه یا نیاز به پنهان کاری باشه برای همین اگر ریگلوس جاسوس بود حتما سیریوس به جایی که اینطور از برادرش یاد کنه حداقل میگفت اون بخاطر جاسوسی و ... کشته شد و چون ریگلوس حالا دیگه مرده هیچ رازی هم فاش نشده چون اگر حرفتون درست بود حتما همون پونزده سال پیش ولدمورت خودش فهمیده که ریگلوس رو کشته. پس دیگه احتیاجی به دروغ گفتن نبوده.