ها خب سلام!!!
به به عجب ستاد قشنگی! خب بسه! من دیه کاری به ستاد ندارم!

عجب اخباری آدم می شنوه! ولی خب من اومدم اینجا تبریک و اینا بگم و صد سال اول خوب و خوش باشین و بعدشو دیگه نمی دونم!

هووووی کالین! اهم ! یعنی کالین جان عزیز! من بهت رای خواهم داد و اینا ولی یه قراری داریم که یادت نره! شونصد تا نظارت و اینا!

هووووی لیلی! نیای الان بگی شوور کردم و اینا دیگه قرار تاسیس شرکت رو بهم بزنی! من همه چک و سفته هاتو می ذارم اجراها!

باز چشم منو دور دیدی اومدی تو این ستاد؟
مگه قرار نبود بری سر کوچه دو تا نون بربری بگیری؟
آخه ستاد واسه آدم نون و آب می شه؟!
همون مدیریت بس نبود؟!

من که شخصاً نه تنها این ستاد بلکه کلاً این انتخاباتو تحریم می کنم مگه اینکه اون انگشتر برلیانه رو که دیروز دیدیم برام بخری!

دیگه هم نبینم اینجا ها با رفیقات علافی کنیا! به فکر زندگیت باش!

در پایان هم ضمن عذر خواهی و پوزش از روح پر فتوح جیمز، همچنین عذز خواهی از پسر عزیزم هری، اظهار شرمندگی نسبت به سه وه روس ِناکام،و پوزش شدید از ریموس ،سیریوس، آلبوس و ما بقی دوستان؛ طرفداران و خواستگاران!! این خبری رو که این بوقی داد تأیید می کنم!

به بقیه ی کاندیدا های عزیز هم توصیه می کنم قبل از ضایع شدن بیشتر، خودشون داوطلبانه از عرصه ی رقابت کنار بکشن چون درسته کالین تا حالا هیچ طرفداری نداشته ()ولی از حالا به بعد به لطف حضور ارزشمند و گرانقدر من نصف و اندی ِ سایت بهش رأی می دن!

آعلاميه شماره 2 ستاد کالين بن الکريوي

همانا اين ستاد با کمال افتخار نامزدي کالين بن الکريويبا ليلي اوانزرا به اطلاع مي رساند و مي گويد ما چشم هر کس را که به ليلي نگاه چپ بنمايد در خواهيم آورد.

اين نامزدي بسي بسيار خجسته بوده و همانا اهداف وزير آينده را روشن تر و مشخص تر مي کند:
1- وزير مجرد نيست در نتيجه چشم پاک است...کدام وزير شما چشم پاک است؟
2-وزيري که مجرد نباشد بهتر مي شود به ريشش خنديد.
3-وزيري که زن دارد..به علت زن ذليلي جامعه جادوگران را بهتر درک کرده و همانا حقوق بيشتري براي ساحره ها قائل خواهد شد.
4- هري پاتر که قبلا تنها همشهري و الگوي کالين بود پسر خوانده وي مي گردد(يه جور گاد فادر بازيه که همانا مافيا خالدون شديم)...و بهتر ميتوانند بهم عشق بورزند.
5-وزير مردم را به فرند شيب توصيه ميکند چون خودش فرند شيب است.

در راستاي اينکه ليلي اوانز رفته بود و دل ما طاقت نياورد و رفتيم دنبالش برش گردانديم.
آعلام مي کنيم:
آستکبار آستکبار مرگ به نيرنگ تو....آفتابه هاي کالين مي شکند چنگ تو

و همينجا آعلام مي شود که اين توطئه آستکبار بود که ليلي رفته بود و ما با آفتابه چنگش را شکستيم و ليلي را برگردانديم.
مرلينا ما هم ذليل شديم رفت...حال هم جامعه جادوگران را مي فهميم ،هم مجبوريم براي جامعه ساحره ها حقوق مساوي تري قائل شويم!

نقل قول:

همانا شما ده سوال بپرس اي استاد گرامي و ما بسي خرسند مي گرديم که به سوالات شما پاسخ گوييم

1-خنديدن به ريش مديران از جمله خودم را صوابي بس عظيم است و هر کس نخند به عذابي عليم در روزي که مرلين به خوابش بيايد دچار خواهد شد...پس صحيح مي باشد

2-خير من خودم همراه شما به ريش خودم و ساير مديران مي خندم و اين از امضاي من معلوم است

3-بلي حتما....در خنديدن به ريش مديران از جمله خودم لذتي است که فقط وقتي انساني به دابليو سي مي رود و پس از انجام فريضه هايي که بر وي لازم است به آفتابه نگاه مي کند و حسي به وي دست مي دهد که انگار از قيد دنيا آزاد گشته است

4-همانا ما به حذب قدرت ميدهيم و شما را به عنوان نماينده آن با پارتي بازي تمام در کابينه خودمان جاي مي دهيم و با هم براي پيشرفت اهدافش مي کوشيم هر چند خودمان بوقي گشته ايم ولي گذشته خود را فراموش نکردهايم و در دوره تشکيل حذب هم ما تنها مدير عضو حذب و حامي آن بوديم و وزير دوم پس از کينگزلي شکم را که گيلدروي سولاخ(يعني سوراخ) بود را خلع کرديم و سابقه ما به همگان آشکار است

بنده همی یک سئوال داشتم از کاندیدای محترم و عزیز
ای آسلامی آیا در آسلام خندیدن به به این شکل به ریش مدیران از جمله شما صحیح است یا خیر ؟
شما اگر یک وزیر آسلامی بشوید آیا خندیدن به ریش مدیران را نفی میکنید ؟
آیا خود شما به ریش مدیران میخندید بعد از اینکه وزیر شدید ؟
شما بعد از اینکه وزیر شدین چه کاری برای حذب انجام میدهید به عنوان یک حذبی هر چند مدیر بوقی هم شدید دوباره ؟

نقل قول:

1- همانا غير از خودش کسي مسئول نيست و کلا اگر اسم واقعي(همان شناسه را ننويسد) مسئول است و پي گرد قانوني بسي داردي

2-همانا در آسلام آمده که انگشتان پا براي اثر انگشت بسيار زيبا تر از دست مي باشدي....همانا ما نچسبيده ايم...خودش چسب ناک بود نمي توانيم جدا شويم

3-براي اينکه مقاوت شما در مقابل وسوسه نوشتن سنجيده گردد همي و اين يکي از تست هاي دشوار اراده مي باشد که خودم هميشه در آن رد مي شوم

4-ما هميشه با آسلاميون دوست بوده و برايشان پارتي باز مي کنيم(يعني مهماني مي دهيم)...آيا شما آسلامي نيستيد که در اين مورد نگران مي باشيد؟

5-خوب مگر دست خودتان است...من وزير ميشم...من وزير مردميم...همه خودشان وزيرم مي کنند

6-خوب همانا چون نمي خواهي اشکالي ندارد...فقط بدان مکه اين درخواست تو بسي حرام است

7-هر وقت از آسلام حمايت کرديد انگار از من حمايت کرده ايد

8-همانا هيچکس به اندازه من حق بازي با ريش مرلين را نداردي...چون من مسئول آفتابه وي مي باشم و در اسلام آمده که هر کس آفتابه مرلين داشته باشدي مي تواند از ريش وي هر وقت خواست استفاده نمايد

همانا آسلام به راه راست از کج فرمانت را بپيچاند

اي تد ريموس گرامي همانا دل مرا شاد نمودي...ارشاد پدر را به تو وا مي گذارم و دانم که بسي شايسته اي...حتي اگر به بيراه رفت از وي روي نگردان و در مرام آسلام اين چيزها راه نداردي و گرگينه ها هم مثل انسان جايز الخطا مي باشند هر چند بس عظيم مانند انسان در اين مورد متنبه مي شوند...و ما اميدواريم جان شما بسي زيادتر گردد و همواره در راه آسلام و مرلين سر فراز باشي...و صحبت هر گز از آخرين نکن...که همانا با ذوب شدن در مرلين...ديگر آخري في الشما وجود نخواد داشت و هميشه جاودان خواهيد بود

کالین کبیر
همی دانم که خواسته ام بسا بزرگ است ولی بر پدر من خرده نگیر و اگر اجازه دهی خودم به شخصه او را ارشاد و به سوی آسلام هدایت همی نمایم تا در آغوش آسلام و در کنار پدرش همی رستگار گردد!
و آگاه همی باش که اگر او مسیرش را جدا کرد مرا دیگر با او کاری نیست و تا آخرین قطره و تا وقتی جان در بدن دارم به آسلام و مرلین و کالین وفادار همی مانم!

سلام بر برادر كالين !

همي چند سؤال داشتم از محضر جناب عالي :
1- آخه اين چيه ؟

نقل قول:

سؤالات من طبق شماره هاي بالا :

1- اگر شخصي اشتباهي اسم واقعيشو نوشت كي مسئوله ؟
2- شما با انگشتان پا چه كار داريد ؟ اين دستان را ول كرديد و به پا مي چسبيد ؟
3- خب اگر مي خواين چيزي ننويسيم براي چي گذاشتين ؟
4- يعني مي خواهيد با آسلاميان خوب باشيد و اينگونه پارتي بازي كنيد ؟
5- خب اگر ما نخوايم شما وزير بشين بايد چيكار كنيم ؟
6- بابا جون ما نميخ وايم وزير بشي ! براي همين نمي گيم بايد چگونه باشي
7- ما كي از تو حمايت كرديم ؟
8- بازي بازي ! با ريش مرلي هم بازي ؟ خجالت نمي كشي مرد گنده با ريش مرلين بازي مي كني ؟


خب اگه مي شه اين سؤالاي منو جواب بدي ما كار زندگي داريم ! بازم مراحمتون مي شيم ! ( دقت كنيد مراحم نه مزاحم )

همانا از تد پسر لوپين که به پدرش نرفت و از ما حمايت کرد سپاسگذاريم و جبران خواهيم نمود
از کورن که همان آرتور بود هم سپاسگذاريم و ما بسي خاکي مي باشيم و زماني ما را کالين کوچه خاکي صداد مي نمودند...هوا و زمينت را دارمي

از هري پاتر...اين همشهري قزويني خودم که همانا بس مرا در قزوين الگويي بود نيز سپاسگذارم و همانا من حقوق زنان را بسي برابر تر و بيشتر تر خواهم نمود و نيز عکسهاي بيشتري از تو خواهم گرفت باشد که پسري که هميشه زنده ماند باز هم زنده بماندي


نقل قول:


1-همانا ما بسي طرفداران داريم که به هيچ وجه سابقه آسلامي نداشته اند و ندارند و ساحران و جادوگران در نزد ما برابر و حتي داراي حقوق بيشتر مي باشندي و هر که جز اين بگويد نشانه دوستي او با آستکبار مي باشد و عناد با نماينده مرلين

2-بلي من براستي قصد دارم بقيه رقبا را بکشم به جز گراپ و اگر فرصت دست بدهد همه را ترور خواهم نمود...من به همه وعده هاي خود وفا مي نمايم چنان که در مورد روبو وزارت وفا کردم...خير ما مخالفان خود را بلاک نمي نماييم و به اين چيزها احتياجي نداريم نيروهاي نوشابه اي خود به حساب مخالفان خواهند رسيد

3-آبا شما نمي شويد؟اگر شما تبعيض قائل نمي شويد من هم نمي شوم...در ضمن همانا من خودم اعلام ميدارم بين همه کساني که که به من راي دادند و حمايت کردند و تمام کساني که از من حمايت نکردند تبعيض قائل مي شوم

4-خير مي بيند که تد پسرتان به ما پيوسته و ما پدرش را هم دوست داريم و کلا گگرگينه چون سيفيد نيست و سياه است همکار ماست و دوست مي داريم و جن ها اگر مثل کريچر و دابي باشند در نزد ما اجر و قربي دارند که همانا عالم و ادم به آن آگاه است و مرلين هم که به غير از اينها مي باشدي...همانا در آخر متوجه نشدم؟از جامعه ساحره ها؟...آيا شما يک ساحره هستيد؟يا يک جادوگر...کلا مي شود جامعه جادوگر ها و ساحره ها....هر چند بنا به درخواست هري الگوي قزويني ما...ما اين جامعه ساحره ها را مي پذيريم و الگو قرار مي دهيم

آرام آرام در ستادش راه میرفت. به اولین ورودی رسید. لبخندی برلبانش نشست. ساحری درحالی که مشغول اجرای وردهای ذهن خوانی بر روی یک ساحر رأی دهنده بود مدام برگ نوشته شده توسط او را روخوانی میکرد. آری، او باید با گذاشتن قوانین برای اجازه دادن رأی به او خود را بزرگ جلوه داده و با استفاده از لجبازی جادوگران رأی های خود را بالا میبرد.نقشه ی خوبی که گراپ در ازای گرفتن یک عکس توسط عکاسی مخصوص مدیران برایش کشیده بود.
از طرفی دیگر کاندیدا نیز با استفاده از نقشه های به جان هم انداز خدمتکاران گراپ با یکدیگر مشغول ستیز بودند و این باعث جلب توجه مردم به سوی او میشد.
ناگهان چشمش به کسی افتاد که درحالی که نداشتن سابقه آسلامی خود را مینوشت پس از گفتن چندین کلمات رکیک از آنجا خارج شد و با استفاده از جرقه ای به سوی آسمان این عبارت را نمایان کرد:
کالین را انتخاب نکنید تا بتوانید آسوده زندگی کنید
آرام آرام منو را از جیبش خارج کرد. در ذهنش جوش و خروشی به پا بود. سریعا نقشه متعلق به مدیران را باز کرد و نام آن ساحر را یافت. سپس دکمه ای با نقش علامت شوم را فشرد و چند لحظه بعد اثری از او نبود. سپس در حالی که به این صورت میخندید دور شد و به سراغ دیگر قسمت های ستادش رفت. در گوشه ای از ستاد یک فرد مجهول الهویه به همراه ساحره ای مشغول انجام حرکات بیناموسی و همینطور دیدن انواع دوربینهای متعلق به ساحره ها بودند.
- بیناموسیوس قطعیوسیوس.
ناگهان آن 2 از یکدیگر جدا شده و صورت آنها نمایان شد.
هری:
کالین: ا، هری جان شمایید؟ ببخشید به جا نیاوردم. آخه میدونید؟ داشتم اینجا رو برای کارهای شما آماده میکردم. ببخشید.
سپس با سرعت نور به سمت یکی دیگر از جاهای ستادش رفت.
- تو؟مگه ننوشتم ورود هرگونه غیر انسان ممنوع؟
لوپین:
- اشکاتو نریز اینجا کثیف میشه. همین چند دقیقه پیش اینجا رو تمیز کردم. با اون اشکای نحست برای من نحسی میاری
لوپین:
----------------------------------------------------------------------------------
سؤالات با توجه به این رول:
آیا شما همانند ستاد تنها به کسانی که سوابق آسلامی دارند اجازه میدهید تا در میان ساحران باقی بمانند؟
آیا براستی قصد دارید با استفاده از نقشه های شوم دیگر کاندید ها را از دور خارج کنید و خود را بزرگ نشان دهید؟ آیا به وعده های خود وفا نمیکنید؟
آیا شما براستی مخالفان خود را بلاک میکنید؟
آیا شما بین مدیران و دیگر اعضا تبعیض قائل میشوید؟
آیا شما حقوق موجودات جادویی همچون جن ها و جادوگرانی همچون گرگینه ها را رعایت نکرده و انها را از جامعه ساحره ها ترد میکنید؟