Chapter 4
At Flourish and Blotts فصل چهارم
در فلوریش و بلاتزتا آخر فصل چهارم رو با تمام جزئیات که به پایان برسونید، دو قسمت اطلاعات ویژه و جدید از رولینگ دریافت خواهید کرد.
نقل قول:
ترجمه مورد اول یعنی Draco Malfoy / "دراکو مالفوی" :
دراکو مالفویمطلبی جدید از جانب جی.کی.رولینگدراکو مالفوی به عنوان تنها فرزند خانواده مالفوی در خانه اربابی مالفوی ها بزرگ شد؛ خانه مجللی در ولتشایر که قرن ها در اختیار خاندان او بوده است. از زمانی که او توانست صحبت کند، برای خودش واضح بوده که به طور سه برابری خاص است: اولا به عنوان یک جادوگر، دوما به خاطر اصالت و خون خالص و سوما به خاطر اینکه عضوی از خانواده مالفوی است.
دراکو در یک جو پشیمانی و ابراز تاسف از این که لرد سیاه نتوانست در احاطه بر جامعه جادوگری موفق شود، بزرگ شد. اگرچه در دوره کودکی اش به طور محتاطانه ای به او تذکر داده می شد که نباید برخی احساساتش را خارج از محدوده محفل خانواده و دوستان صمیمی اش بیان کند وگرنه پدر ممکن است به دردسر بیافتد. در دوره کودکی، دراکو به طور گسترده ای با فرزندان اصیل دوستان پدرش در ارتباط بود، از این جهت با یک گروه از دوستانی که قبلا پیدا کرده بود، از جمله «تئودور نات» و «وینست کراب» ، وارد هاگوارتز شد.
همانند هر بچه همسن و سال هری پاتر، دراکو در تمام طول دوران کودکی اش داستان هایی در مورد پسری که زنده ماند را شنید. تئوری های بسیار متفاوتی سالها مبنی بر اینکه چطور هری نجات پیدا کرده است... چه حمله مرگباری بوده است، میان جادوگران می پیچید و یکی از ماندگارترین این تئوری ها این بود که هری خودش یک جادوگر سیاه بزرگ بوده است. حقیقتی که او از جامعه جادوگری بیرون رفته بود، به نظر میرسد از دید برخی متفکران موجب ثبات این دیدگاه شده بود، و پدر دراکو، لوسیوس مالفوی حیله گر، یکی از آنهایی بود که این موضوع را مشتاقانه تر بر اساس این تئوری توصیف کرد. راحت بود که فکر کنیم لوسیوس ممکن بود پیگیر دومین شانس برای تسلط بر جهان بوده باشد، در سوی دیگر دراکو با خود فکر می کرد که این پاتر می بایست به عنوان یک دیگر قهرمان اصیل و بزرگ تر خودش را اثبات کند، بنابراین با این تصور و آگاهی فرضی که او هیچ کاری نمی کند که برای پدرش ناپسند تلقی شود و به این امید که بتواند یک خبر خانگی خوب را در منزل برای والدینش پخش کند، وقتی فهمید هری پاتر در قطار سریع السیر هاگوارتز است، به سوی او دست دوستی اش را دراز کرد. خودداری هری از قبول پیشنهادهای دوستانه دراکو، و این واقعیت که او قبلا دوستی وفادارانه را با رون ویزلی ترتیب داده است که خانواده اش مورد تمسخر و لعنت مالفوی ها قرار می گرفت، موجب شد تا دراکو در همان ابتدا علیه هری باشد. دراکو به طور صحیحی فهمید که بر اساس آرزوهای ماجراجویانه و خود رو مرگخواران سابق، هری پاتر یکی دیگر است و بهتر ، و لرد ولدمورت از کاملا نابود شده و بی اساس است، و دشمنی مشترک هری و دراکو از این نقطه نظر نیز تضمین شد.
رولینگ: « پیش از اینکه نام خانوادگی "مالفوی" را انتخاب کنم، دراکو تعداد زیادی نام خانوادگی در ذهنم داشت. در زمان های مختلفی طی طرح های اولیه ، او اسمارت، اسپینکز یا اسپانژن بود. اسم کوچک او از صورت فلکی، اژدها و هسته چوبدستی اش که از موی تک شاخ است، می آید. »