هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اسکله تفریحی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۷ پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۸
خلاصه:

امتیازات ریونکلاو و گریف آخر ترم یکی شده. دامبلدور، اسنیپ، هکتور و لاکهارت تصمیم گرفتن یه اردو برگزار کنن که رفتار ریونیا و گریفیا رو ببینن تا هرکس بهتر بود رو قهرمان کنن. به خاطر کارایی که تا شب می کنن، گریفیندور 40 امتیاز بیشتر داره.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گریوندور


ملت گریفیندوری توی چادرشون نشسته بودن. علاقه زیادی به زود خوابیدن نداشتن. در اون لحظه هم دور هم نشسته بودن و گل یا پوچ بازی میکردن به صورت گروهی. حتی تعدادیشون هم داشتن سعی میکردن آواز بخونن، که البته تلاش هاشون زیاد موفقیت آمیز نبود و باعث شدن اسنیپ سرشو بیاره توی چادر، به هر کدومشون یک پس گردنی بزنه و با تهدید کم کردن امتیاز، مجبورشون کنه بخوابن.

توی چادر ریونکلاو، ملت ریونی سعی داشتن نقشه هایی برای کسب امتیاز و کسر امتیاز گریفیندور بکشن. تک تک ریونکلاوی ها با تمام قدرت مغزهاشون رو به کار انداخته بودن و ایده هاشونو روی میز میریختن.
حتی گابریل سعی داشت ایده پاک کردن گریفیندوری هارو اجرا کنه. از نظر گابریل، گریفیندوری ها باید انقدر تمیز میشدن که کلا دیگه دیده نمیشدن. اینطوری دیگه امتیازی هم براشون محاسبه نمیشد.
البته که ریونکلاوی ها نمیتونستن این ایده رو بدون مشکوک شدن اساتید و دامبلدور پیاده کنن. در نتیجه مجبور شدن خیلی زود سر گابریل رو به تمیز کردن چادر گرم کنن.
مغز هاشون به خاطر فکر زیاد داشت منفجر میشد، که یکهو هکتور سرشو وارد چادر کرد.
- هرکس بیدار باشه، باید معجونای تفریح و شادی بخوره!

و ملت ریونکلاوی، هر کس توی همون محلی که بود، خوابید.
البته که هکتور اصلا ناراحت نشد. فردا هم فرصت داشت که به ملت معجون بده...

و ساعتی بعد، همه دانش آموزا و اساتید خواب بودن... که ناگهان صدای جیغ بلندی از سمت چادرهای دانش آموزا به گوش رسید.
در نتیجه این سر و صدا، اساتید به سرعت از خواب پریدن و دامبلدور سریع کنترل اوضاع رو در دست گرفت:
- همگی به سوی چادر گریفیندوری ها میریم!
- پس ریونکلاوی ها چی؟

دامبلدور نگاه پدرانه ای به اسنیپ انداخت و گفت:
- ریونکلاوی ها...؟ آهان! ریونکلاوی ها! سیوروس، میدونی که من بیشتر از همه بهت اعتماد دارم؟ هکتور رو بردار و با هم به سمت چادرشون برید.

و چند دقیقه بعد که صدای جیغ و داد دانش آموزا به شدت بالا گرفته بود و اهالی هاگزمید رو هم داشت از خواب بیدار میکرد، اساتید به چادرها رسیدن و وارد شدن...
و بعد با دانش آموزایی رو به رو شدن که داشتن توسط تعداد زیادی خرچنگ گاز گرفته میشدن.
لاکهارت به دامبلدور نگاه کرد و گفت:
- اگه من اینجا بودم هیچ کدوم از این خرچنگا نمیتونستن وارد این چادر بشن. از بس که من جذابم!

دامبلدور ترجیح داد پوکرفیس بمونه.

و در اون طرف، هکتور با دیدن ریونکلاوی ها که به شدت مورد هجوم خرچنگ ها قرار گرفته بودن، با حالت کارشناسانه ای گفت:
- الان معجون فراری دادن خرچنگ میدم بهشون!

و البته که اسنیپ مجبور شد هکتور رو از چادر دور کنه...

بعد از اینکه اساتید موفق شدن خرچنگارو از دانش آموزا جدا کنن و جهت تنبیهشون، همه شونو توی ریش دامبلدور زندانی کنن، شروع کردن به گوش دادن شکایتا و داد و بیداد دانش آموزای دو گروه که گروه مقابل رو مسئول این حمله خرچنگا میدونستن...


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۷ ۲۰:۵۳:۳۹
دلیل ویرایش: گذاشتن خلاصه
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۷ ۲۰:۵۷:۰۸
دلیل ویرایش: پاک کردن خلاصه! :همر:
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۱۷ ۲۱:۰۳:۵۸
دلیل ویرایش: گذاشتن دوباره خلاصه :همر خودزنی وحشیانه:


پاسخ به: دفتر رئیس فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۸
نقل قول:

کنت الاف نوشته:
با سلام

به علت پاره ای از مشکلات، درخواست تمدید داریم.
تیم مقابل هم موافقت کرده.


با سلام و عرض خسته نباشید خدمت کنت الاف عزیز.

همه بازی ها تا فردا شب ساعت 12 تمدید میشن.
بازی بعدی هم طبق برنامه 20 مرداد شروع میشه.

با آرزوی موفقیت برای تمام بازیکنان عزیز.



پاسخ به: اسکله تفریحی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۸
در همون حال که ملت سوفی به دست به سمت خوابگاهشون میدویدن و دامبلدور و هوریس به یاد خاطرات گذشته شون افتاده بودن، یک عدد فنریر داشت توی هاگزمید به دنبال پارتنر میگشت.
ردای سیاهش کهنه و رنگ و رو رفته بود. به خاطر زیاد موندنش در معرض آفتاب حتی رنگش ما بین خاکستری یا قهوه ای شده بود.
رنگی نبود که اصولا پارتنری بخواد جذبش بشه!
فنریر این رو نمیدونست، علاقه ای هم نداشت بدونه. همونطور که علاقه ای نداشت که متوجه پوست چربش یا بوی بد بدنش که ناشی از دو هفته حموم نرفتن بود، بشه.

فنریر از جلوی بنگاه گرگینه صورتی عبور کرد، از جلوی مغازه شوخی زونکو عبور کرد، دریغ از حتی یک عدد شخص مناسب برای اینکه پارتنرش بشه!
از اونطرف البته میتونست ببینه که ملت دارن با موفقیت سوال هارو از پارتنراشون میگیرن.

گرگینه گریفیندوری ناراحت شد. احساس شکست کرد. و دیگه اینطوری اصلا نتونست. و بعد فکر بکری به سرش زد...
البته اصولا فنریر فکر نمیکرد، صرفا در لحظه یه ایده هایی به ذهنش میرسید که اگر همون لحظه هم بهشون نمیپرداخت، کلا فراموششون میکرد. و اون لحظه، یکی از اون لحظه ها بود.
- اگه دانش آموزی نباشه، هاگوارتزی نیست، پارتنری هم نیست، امتحانی هم نیست...

فنریر به سمت هاگوارتز رفت...

ساعتی بعد، فنریر نشسته بود وسط سرسرای بزرگ. شکمش به شدت باد کرده بود و لم داده بود روی زمین.
روی میزها هنوز پر از غذا بود. فنریر دانش آموزا رو درست وقت شام خفت کرده بود. خودش رو به سختی تکون داد، یه تیکه رون مرغ از روی میز برداشت و به دندون کشید.
و اونجا، فنریر برای بار دوم در طی این پست، دیگه نتونست. و این نتونستنش رو با انفجار عظیمی که هاگوارتز رو با خاک یکسان کرد، نشون داد!

پایان




پاسخ به: بیلبورد امتیازات
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
امتیازات بازی دوم لیگ کوییدیچ 1398



زرپاف
VS
سریع و خشن


داور اول:


زرپاف: 95.3

ماتیلدا استیونز: 95
ایده ی کلی سوژه تون خوبه، ولی راحت از روی سوژه هاش می پری. روند سوژه سریعه. جای کار و وقت بیشتری داره سوژه.

سدریک دیگوری: 95
پستت به عنوان یه پست عادی خوبه ولی خلاقیت بیشتری باید به خرج میدادی، در مورد خواسته ی ستاره ها، لازم نبود حتما یه چیز منطقی بخوان.
یه سری از دیالوگات شکلک کم داشت، یا اگه نمی خواستی شکلک بزنی یکم در مورد حالات شخصیتا توضیح میدادی.

نیمفادورا تانکس: 96
قسمت کوییدیچی پستتون خوب بود، ولی بازم این مشکل کمبود خلاقیت و پریدن از روی سوژه ها توی پست شمام هست. پستت جای کار خیلی بیشتری داشت باید وقت بیشتری صرف پستای کوییدیچ کنی.

سریع و خشن: 96.6

آریانا دامبلدور: 97
روند پستت خوبه و طنز قشنگی داره. ماجرای مرلینگاه و حموم خوبه ولی میشد بیشتر روش وقت گذاشت، مثلا صف سربازا جلوی مرلینگاه.

آملیا فیتلوورت: 96
روند سوژه نسبتا سریعه.
از روی سوژه ی ارنی پریدی، جای توضیحات بیشتری داشت سوژه ی ارنی.

ارنی پرنگ: 97
اول پست توصیف خوبی از صحنه بود.
کل کلا تو اتوبوس می تونست سر چیزای جالب تری ادامه پیدا کنه، مثلا بو گند دادن سربازا.
روند سوژه و قسمت کوییدیچی پستتم خیلی جالب بود، در کل خوب بود.

داور دوم:

زرپاف: 94.6

ماتیلدا استیونز: 94
پستت خوب بود. ولی جای کار خیلی زیادی داشت. از روی سوژه ها پریده بودی و پستت رو سریع پیش برده بودی. من اول نزدیک بود بابت تموم نکردن فلش بک ازت نمره کم کنم. بعد دیدم که فلش بک توی پست دوم تموم شده. نمره ای کم نکردم از این بابت. ایده رشوه دادن به ستاره ها جالب بود ولی.

سدریک دیگوری: 95
روند پستت نسبتا خوب بود. شروطی که ستاره ها گذاشته بودن جای کار و خلاقیت بیشتری داشت ولی. کمبود شکلک داشتی خیلی جاهایی که لازم بود.

نیمفادورا تانکس: 95
بخش کوییدیچی پستت نسبتا خوب بود. ولی جای کار خیلی زیادی داشت. همه پستاتون. از روی سوژه ها و موقعیتای طنز زیادی پریده بودید. ولی روند پستت خوب بود به طور کلی.

سریع و خشن: 96.3

آریانا دامبلدور: 97
روند پستت خوب بود. طنزت هم جالب بود. وضعیت تالار هافلپاف با وجود ارتش هیتلر میتونست خنده دارتر بشه. کاش بیشتر توصیفش میکردی. مشکل حمام و مرلینگاه خوب بود.

آملیا فیتلوورت: 96
روند پستت یک مقدار سریع شده بود. توصیفات و طنزت ولی خوب بود. اوضاع تیم ها و ارنی هاشون جای کار بیشتری داشت ولی.

ارنی پرنگ: 96
شروعت جالب بود. اتفاقات و دعواهای توی اتوبوس میتونست بیشتر توصیف بشه. یه سری داستانایی وسط پستت بود که سعی کردم جلوی خودمو خیلی بگیرم امتیاز کم نکنم راستش. رعایت کن یکم بیشتر. بخش کوییدیچی پستت نقشش رو خوب ایفا کرد. راضیم. وضعیت یوآن رو هم خوب توصیف کرده بودی در انتهای پستت.

برنده: سریع و خشن


اراذل و اوباش گریف
VS
تف تشت


داور اول:

تف تشت: ۹۶.۷

کریچر: ۹۷
خوب بود. شکلک‌ها به بعضی شخصیت‌ها نمیومدن. توضیحاتت هم در ابتدای پست شامل جملات طولانی می‌شد که یه کم واسه پست کوییدیچ خسته کننده می‌شه. در انتها هم توضیحات طولانی و غیر لازم(!) نبود.

اینیگو ایماگو: ۹۶
پُق افکت سکسه اس؟ یا چی؟!
پست ساده و خوبی بود. کاری که لازم بود رو کرد. نه کمتر نه بیشتر.

ملانی استانفورد: ۹۶
ملانی اوج و فرود داشت پستت. ایده‌هات برای کریچر خوب بود. اما در عوض بعضی جاها تو جمله بندی‌هات همچین مشکلاتی به چشم می‌خورد: «برای گره گشایی کارش به او کتاب خانوادگی شان یعنی «راهکارهای اصیل زادگان برای دشمنان نسخه ی نفیس صوتی» را به او قرض داد.»

سر کادوگان: ۹۸
از وسط آشپزخانه با سر پرت شدیم وسط استادیوم. یه اهمی یه اوهومی!
بعد گل اول، جن‌ها رفتن چیو تمیز کنن؟ نگرفتم.
جریانات کوییدیچی پستت خیلی خوب بود.

اراذل و اوباش گریف: ۹۴.۳

آرتور ویزلی: ۹۴
یه پست ساده و شسته رفته بود. چیز خاصی نداشت. مشکل خاصی هم جز انتخاب واژگان نداشت.

آستریکس: ۹۴
پست شما هم مثل آرتور کاملا ساده بود. خلاقیتی توش به چشم نمی‌خورد. بد نبود خب. ولی کاملا متوسط بود.

استرجس پادمور: ۹۵
متفاوت بود. جدا از اینکه یه چیزی بین طنز و جدی نوشتین، ایکاش به سوژه‌های سایت هم توجه می‌کردین. یا مثلا به بولد کردن تیتر‌ها و این داستان‌ها.

داور دوم:

تف تشت: 96.7

کریچر: 98
روند سوژه خوب بود، شکلکا مناسب شخصیتا بود. تو نگاه اول توضیحات اول پست اضافه به نظر میاد، ولی همه شون به موقع و لازم بود.

اینیگو ایماگو:96
پستت خوب بود، وظیفه ات رو انجام دادی و پشت بیشتر کارات خلاقیت بود.
روند سوژه و طول پستتم خوب بود.

ملانی استانفورد:97
پستت خوب بود، خواننده رو جذب می کرد. ولی اشکالات نگارشی هم هست تو بعضی از قسمتا، که اگه یه بار از رو پست می خوندی بر طرف میشد.

سر کادوگان: 96
قسمتی که مکان عوض میشه باید مینوشتی، کجا رفتیم الان .
یه سری از توضیحاتت گیچ کننده بود. ولی قسمت کوییدیچی پستت خوب بود.

اراذل و اوباش گریف: 95

آرتور ویزلی: 95
پستتون به عنوان یه پست عادی خوبه ولی به عنوان پست کوییدیچ خلاقیت کم داره. بقیه چیزا در مورد پستتون خوبه، مشکل فقط همین کمبود خلاقیتس.

آستریکس: 94
پستت مثل ارتور خلاقیت کم داره، میشد از سوژه هایی که بود خیلی بهتر استفاده بشه، همینطور ای سری از شکلکا اگه توضیح داده میشد خیلی بهتر بود.

استرجس پادمور: 96
تیترارو بولد کن تا از بقیه پستت جدا بشه.
در کل پست خوبیه و به عنوان پست اخر سوژه جمع شده.

برنده: تف تشت


ترنسیلوانیا
VS
رابسورولاف


داور اول:

رابسورولاف: 97

سوروس اسنیپ: 96
روند کلی پست خوب بود. میتونست ولی بهتر باشه. طنزت ملایم بود. جالب بود. بخشی که توصیف وضعیت کوچه دیالوگ رو نوشته بودی جای کار بیشتری داشت. دیالوگ بین فنریر و بلاتریکس مبهم بود. اولش که بلاتریکس رو دیدم همزمان توی دو جا هست، فکر کردم شاید من نکته ای رو از قلم انداختم یا اشتباه خوندم یا هرچی. و گیج شدم به شدت. امتیاز دهی رو بیخیال شدم، رفتم تا ته پستاتون رو خوندم تا فهمیدم دوتا بلاتریکس وجود داره. این موضوع یک مقداری اذیت کننده بود. بد نبودا، اذیت کننده بود. گیج کننده بود. میتونستید توی پست اول وجود دوتا بلاتریکس رو توضیح بدید و در پست های بعدی با خیال راحت ازشون استفاده کنید اینطوری.
یک مقدار غلطای نگارشی داشتی. چیزای شدیدی نبودن. یک دور پستتو قبل از ارسال میخوندی، رفع میشدن.
قسمتی که لرد اعضای تیم رو تحریم کرد، جای کار خیلی بیشتری داشت. دلایل مسخره تری میشد پیدا کرد براش. سوژه ش حیف شد.

رابستن لسترنج: 97
روند پستت خوب بود. طنزتم خیلی خوب بود. راضیم از این نظرا ازت. فقط یکم بیش از حد زیادی اینتر زده بودی. پستت بیش از حد پخش شده بود. بلاتریکس رو من همچنان میگم باید تو پست قبل یا اول این پست یه شفاف سازی میکردید و میگفتید که دو نسخه ازش وجود داره. و خب... روشی که تیم با بلاتریکس صحبت میکنه یکم غیر منطقیه، منظورم اینه که بلاتریکسه! ملت وحشت دارن اصولا ازش. یکم این بی توجهیاشون من رو گیج کرد که خب چرا؟ چطور اصن به بلاتریکس اینطوری بی توجهی داره میشه؟

کنت الاف: 98
طنز پست و روندش خوب بود. اینجا گذاشتن عکس اعضای تیم و نشون دادن وضعیت حجابشون جالب بود.
روی سوژه بلاتریکس خیلی بیشتر میشد مانور داد راستش. نه اینکه این بد بوده باشه چیزی که نوشتی، حتی توی این پست، مشکل و ابهامی که توی پستای قبل داشتید رفع شد. ولی بازم جا داشت از بلاتریکس بیشتر استفاده بشه. موقعیتای مسخره تر و خنده دار تری میشد پیدا کرد براش. بخش کوییدیچتم خوب بود.

لطفا هر سه عضو رابسورولاف توجه کنید که بابت اون بخش دوتا بودن بلاتریکس که توی پست اول و دوم ازش ایراد گرفتم امتیازی کم نکردما! چون در نهایت فهمیدم چیه قضیه. صرفا گفتم که بدونید، مواظب باشید در این مواقع که اون اول شفاف سازی کنید چی شده.

ترنسیلوانیا: 97.5

آلبوس دامبلدور: 98
روند پست و طنزت خیلی خوب بود. بخش جوراب یخورده بی دلیل بود. سو میتونست به دلیل بهتری به غیر از شنا توی سونامی جورابشو در بیاره. ولی در کل جالب بود. استفاده آندریا از جوراب جالب بود.

گابریل دلاکور: 97
خیلی خوب بود. ولی بازم از روی خیلی از سوژه ها پریده بودی که خب حیف شد.

آندریا کگورت: 97
خوب بود. ولی حس کردم دقیقا جایی که قراره برسونی به اوجش، تموم شد. جا داشت خیلی بیشتر از سوژه ها استفاده کنی. ولی نسبت به بازی قبلی بهتر بود واقعا.

سو لی: 98
وظیفه پست پایانی رو به خوبی انجام داده بودی. خیلی خوب بود. ولی حس میکنم یکم عجله ای نوشته بودی و زیاد مانور ندادی روی موقعیتا.

داور دوم:

رابسورولاف: ۹۷

سوروس اسنیپ: ۹۶
با دیالوگ بین فنریر و بلاتریکس مشکل داشتم. بلاتریکس هم زمان تو تیم شما بازی می‌کنه، داور هم هست. یه نفره دیگه. دو نفر که نیست. خودش باید معترض باشه حتی.
بهتر بود یه دلیل خیلی مسخره یا جدی برای عدم حمایت لرد از تیم پیدا کنین. یا حتی این همه نوشتن لازم نبود. همون یه کلمه می‌گفتین بخاطر باختشون لرد ازشون قطع امید کرده، کار کل این پاراگراف رو انجام می‌داد. و این یعنی خلاقیت نداشت. همون چیزی که انتظار داشتیم رو نوشتین.
با وجود وقتی که داشتین، چرا پستتون رو ویرایش نکردین؟ اشتباهات نگارشی داشتین. ولی نسبت به پست قبلیتون بهتر بود.

رابستن لسترنج: ۹۷
یه مشکلی که دیده می‌شد، فاصله بین جمله‌ها بود. پستتون پخش ‌و پلا دیده می‌شد.
بازم من با بلاتریکس و خودشون و داورا به مشکل خوردم. اگر این بلاتریکس همون بلاتریکس نیس، باید یه توضیحی می‌دادین.
ولی خوب بود. طنز پست‌هاتون داره بهتر میشه.

كنت الاف: ۹۸
خب، امتیازی که از رابستن و سوروس کم شده بود رو برگردوندم. متوجه شدم که دو‌ نسخه بلاتریکس
وجود داره. ولی خب به نظرم باز اگه یکی بود جذاب‌تر بود، این‌که کسی جرئت نکنه از داور توپ رو بگیره، یا مثلا وقتی بلاجرش به یکی نمی‌خورد، امتیاز کم کنه ازشون و این چیزا.
پست شما خیلی خوب بود. انتخاب مامور وزارت ارشاد هم جالب بود. اما می‌شد دلیل خنده دار تری داشته باشه. مثلا رودولف غیرتی شده بود و به این خاطر اینارو گرفته بود و اینا. حالا... در کل خوب بود.

ترنسیلوانیا: ۹۷

آلبوس دامبلدور: ۹۸
شروع پست خیلی خوب بود. کاملا قابل تصور و خنده دار.
اما آخر‌هاش یه کم اضافه‌کاری داشت. مثلا جوراب سو... به چه کار میومد؟ احتمالا من متوجه یه چیزی نشدم. اما خب در این صورت، مخاطب هم متوجه نکته نمی‌شه. ولی در هر حال پست خوبی بود. کل مشکل پیش روی تیم رو توضیح داد.

گابریل ‌دلاکور: ۹۶
خوب بود گابریل. رسالتش رو انجام داد. دقیقا فهمیدیم که ج.ج چیکار قراره بکنه و در عوض از اینا چی می‌خواد. اما بعضی توضیحات و صحنه‌ها خام مونده بودن.

آندریا کگورت: ۹۶
آندریا نسبت به پست قبلی که ازتون خوندم، خیلی بهتر نوشته بودین. سوژه خوبی داده بودن بهتون، اما استفاده لازم رو از سوژه نکردین. یعنی نوشتین‌ها، اما دقیقا چیزی که انتظار می‌رفت رو. اینجاس که خلاقیت لازمه. اما خوب بود.

سو‌لی: ۹۸
لذت بردم. خوب بود. اما شبيه پست‌های همیشه‌ات نبود.

برنده: ترنسیلوانیا


تیم
VS
بچه های محله ریونکلاو


داور اول:

بچه های محله ریونکلا: 48.2

ریموند: 98
پست خوبی بود، یکی کردن اعضا، هاگرید و دامبلدور... جالب بودن، یه پست خسته کننده نبود که بخوای سریع تمومش کنی.

جوزفین مونتگومری: 95
شکلکای اضافه زیاد داره پستت، یه جاهایی از دست ادم در میره دیالوگا مال کجاست، وقتی دیالوگ منویسی باید تو توضیحاتت روی اون دوتا شخصیت مانور بیشتری بدی که بشه فهمید دیالوگا مال کیاست.
طنزت از کنترل خارج شده، همین باعث شده طنزش از بین بره.

تیم: 97

روبیوس هاگرید: 96
شروع پستت خوبه فقط یکم طولانیه...
طنز پست قشنگه.
یه قسمتایی از پست لازمه توضیحات جدید جایگزین شه، مثلا اون قسمت که بچه های محله ریونکلا میگن زن نیارید تو تیم.
توضیحاتت اگه پاراگراف بندی شه هم خوندنش راحت تره هم ظاهر بهتری داره.

سلوین کالوین: 97
پست خوبی بود، ولی یه سری اشکالات ریز هست مثل همین "فلانی گفت".

هوریس اسلاگهورن: 98
طنز پست، روند سوژه عالی بودن.
فقط به عنوان پست کوییدیچ یکم میشد بیشتر به کوییدیچ پرداخت.

داور دوم:

بچه های محله ریونکلاو: 48

ریموند: 97
ایده یکی شدن هفت عضو تیم و واکنش دامبلدور جالب بود. شروعت پستت و روندش هم خوب بود. استفاده از ماندانگاس که به دزدی هم معروفه خوب بود.

جوزفین مونتگومری: 95
اشکالات نگارشی خیلی زیاد داشتی و گویا اصرار هم داشتی به تکرارشون. بخش دزدیدن سوارز جای کار بیشتری داشت. طنزت یه جاهایی یکم زیادی از کنترل خارج شد. سعی کردی بدون فکر بنویسی. ولی خب، یکم زیادی از کنترل خارج شد دیگه طنزت. اون ظرافتش رو نتونستی رعایت کنی.

تیم: 97

روبیوس هاگرید: 96
شروعت... هووم... خوب بودا... طنزش عالی بود. فقط یکم طولانی بود. یکم بیش از حد طولانی بود. بقیه پستت طنزش خوب بود. جالب بود. یه سری حاشیه ها هم اون وسط مسطا بود که خب... صحبت نمیکنیم راجع بهشون.

سلوین کالوین: 98
روند پستت خوب بود. یکم اشکالات ظاهری نگارشی داشتی فقط. ولی در کل خوب بود.

هوریس اسلاگهورن: 97
طنزت عالی بود راستش. نمیدونم چی بگم... جز یکم حواشی ناجور که خب... زیر سیبیلی رد میکنیم. بخش کوییدیچ پستت ولی به شدت کم بود راستش. حیف شد.


برنده: تیم



پاسخ به: پایگاه اطلاع رسانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۲۳ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
اطلاعیه


نام و ترکیب تیم تغییر کرد:
نام تیم به WWA تغییر یافت.
برایان سیندرفورد به جای شخصیت مجازی بانی وارد تیم WWA شد.

ترکیب بچه های محله ریونکلاو تغییر کرد.
و به جای اعضای سابق این تیم، جرالد ویکرز و دروئلا روزیه وارد تیم شدند.

با تشکر.




پاسخ به: ورزشگاه عرق جبین (کیو سی ارزشی)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
سریع و خشن
VS
رابسورولاف



زمان: ساعت 00:00 روز 10 مرداد تا ساعت 23:59:59 روز 16 مرداد

داوران:
بلاتریکس لسترنج
اشلی ساندرز

لطفا توضیحات ورزشگاه را مطالعه کنید.




پاسخ به: ورزشگاه آمازون (ترنسیلوانیا)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
بچه های محله ریونکلاو
VS
اراذل و اوباش گریف



زمان: ساعت 00:00 روز 10 مرداد تا ساعت 23:59:59 روز 16 مرداد

داوران:
بلاتریکس لسترنج
اشلی ساندرز

لطفا توضیحات ورزشگاه را مطالعه کنید.




پاسخ به: مجموعه ورزشی طبقه هفتم جهنم (المپیک)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
زرپاف
VS
تف تشت



زمان: ساعت 00:00 روز 10 مرداد تا ساعت 23:59:59 روز 16 مرداد

داوران:
فنریر گری بک
بلاتریکس لسترنج

لطفا توضیحات ورزشگاه را مطالعه کنید.




پاسخ به: مجموعه ورزشی بارگاه ملکوتی (توپچی های هلگا)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
تیم
VS
ترنسیلوانیا



زمان: ساعت 00:00 روز 10 مرداد تا ساعت 23:59:59 روز 16 مرداد

داوران:
فنریر گری بک
اشلی ساندرز

لطفا توضیحات ورزشگاه را مطالعه کنید.




پاسخ به: خورندگان مرگ
پیام زده شده در: ۱۷:۲۷ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
لینی و مورچه اول بهم نگاه کردن، بعدشم به هکتور نگاه کردن.
هکتور و دولت؟
دولت و هکتور؟
این دو کلمه به طور همزمان از طریق تله پاتی مخصوص حشرات توی ذهن لینی و مورچه وارد شد. اونا اصلا نمیتونستن هیچ جوره کلمه هکتور و دولت رو با هم مرتبط کنن. حتی کراب هم توی اوج خواب یه لحظه چشماشو باز کرد و یه نگاه تکذیب کننده و متعجب به هکتور انداخت، بعدشم دوباره خوابید. کراب به شدت به خوابش اهمیت میداد.

- من بار اوله اصلا این شخص رو توی زندگیم دارم میبینم.

چشمای لینی، مورچه و هکتور به سمت گوینده جمله که عقب تر ازشون توی صف وایساده بود، چرخید.
"دولت" بود.
خود کلمه دولت بود که توی صف وایساده بود و داشت اون جمله رو میگفت.
لینی و مورچه به هکتور نگاه کردن. هکتور هم به لینی و مورچه نگاه کرد و بعدشم به دونه گندم لبخند ملیحی زد.
- یه معجون مهمون من باشید، هوم؟

لینی و مورچه معجون نمیخواستن. لینی و مورچه، گندم رو میخواستن، که البته لینی با یه حرکت سریع تونست از دست هکتور بقاپتش و بذارتش روی کول مورچه. مورچه هم دیگه وقتو تلف نکرد، با حداکثر سرعتی که میتونست از اونجا دور شد.

- لینی؟

لینی جواب هکتور رو با فرو کردن نیشش توی دماغ هکتور داد. و البته دماغ هکتور هم جواب لینی رو با ورم کردن به اندازه یک عدد خربزه داد. و لینی هم برگشت توی صف سر جای خودش.
هکتور دوباره حوصله ش سر رفت. به شدت هم سر رفت. البته بعد از چند ثانیه متوجه موضوع جالبی شد. کراب که خوابیده بود، یکم پاچه شلوارش رفته بود بالا و جورابای لنگه به لنگه ش مشخص شده بود.

و در اون لحظه که هیچی برای سرگرم کردن هکتور وجود نداشت، جورابای لنگه به لنگه کراب میتونستن سوژه سرگرم کننده ای باشن.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.