هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳
#21
منم دلم خواست .

فرهاد هستم ، فرهاد بی شیرین البته ( فکر بد نکنین )

یه والیبالیست خوب و عشق والیبال

یادم رفت 13 سالمه ، تهرانیم و همین


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
#22
الا اول بپا شرمنده نشی

1 . تو اینقدر منو دوست داری . چرا خواستار ادب شدن منی ؟

2. سیاه بودن کیف داره ؟

3 . چجوری اینقدر دقیقی

نقل قول:
ماندانا ، پیر شدی رفت ها! پسر جان ببین اینجا رو:
سدریک دیگوری قدیم
سدریک دیگوری جدید
یعنی به شخصه چشمام چهارتا شد وقتی دیدم یه جفت سدریک تو تالاره!حالا من نگا نکردم ولی هیچ بعید نیست سدریک های بیشتری هم یافت بشن!


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: خوابگاه هاي گريفيندور
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
#23
- حالا حتما باید دامن پامون کنیم ؟

- نویل تو تا حالا دیدی کسی از دخترا دامن پاش نباشه ؟

- نه خب .

20 دقیقه بعد

- عاقا من یه فکری دارم در حد جام جهانی کوئیدیچ 2014 برزیل ! ! !

- فکرت چی هَس حالا ؟

- به این فکر کردین که دخترا هر چند وقت یه چیزی به تیپشون اضافه میکنن بعد میگن مده ؟

- خب که چی ؟

- خب ما هم شلوار پامون میکنیم بعد میگیم شلوار گشاد مده .

- نویل ، من به شخصه به عقلت ایمان اوردم . حالا بگزریم برزیل چیه ؟

- جیمز ، برزیل یکی از کشورای آمریکای بوقیه ؟

- چه چیزا آدم میشنوه آمریکای بوقی ! ! !

- ول کنین برزیل و این طور چیزا رو لی اون معجونا رو با اون موها قاطی کن سریعا .

- باشه . الان .

پس ، شلوار گشاد مد میشه . یادتون نره هر کی پرسید این چیه پوشیدین چی میگن ؟

همه با هم یک صدا ( مثل خوندن سرود ملی توی جام جهانی کوئیدیچ ) :

- مده جدید رو ندیدی ؟ شلوار گشاد مده

وقتی پسرا از خوابگاه رفتن بیرون در عرض یک ساعت کل دخترای مدرسه برای تبعیت از مد یکی از شلوارای دوست پسراشونو قرض گرفتن


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: خانه شماره دوازده گریمولد
پیام زده شده در: ۱۴:۲۰ شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۳
#24
-شما نمیدونید که ! میدونید ؟

- چی رو باید بدونیم ؟

- اینکه من بیچاره جز خودم باید پول خواهر گرامی آلیس و نویلو بدم ! آخه من مگه چقدر پول دارم ؟

- خیلی ! !

اینو همه با هم داد زدن .

- باشه . آلیس و نویل و یوآن با من ، کلاوس با ویو ، جیمز با تدی و آلبوس دامبلدورم با خودش . قبول ؟

ملت :

گیدیون :

- باشه . آلبوس دامبلدورم با من . دیگه ندارم . همینجوریشم باید همه ی حسابامو خالی کنم .

- گیدیون مگه تو جز حساب گرینگوتز حساب بلوگوتز هم داری ؟

- نه یه بلک گوتز دارم .

- چشمم روشن ! دیگه چی ؟

- هیچی . تازه اگه این حسابا نبود میخواستی چیکار کنی ؟

- درسته . تو راست میگی !

- همیشه .

- جانم ؟

- هیچی .

خانه ی ریدل

- بریم . هر چه زود تر .

- اربااااب لازم نیست شما خودتونو به زحمت بندازین ما میریم و با بیلطا برمیگردیم .

- بله ؛ تو راست میگی الا ، من خیلی خستم شما برید .

- از اینکه به ما اعتماد دارید ، خیلی ممنونیم ارباااب !

- اعتماد ؟ اگر یه درصد به شما اعتماد داشته باشم ، فقط برای سلامتی خودمان همراهتون نمیام .

بعد از دو ساعت خانه 12 گریمولد

زینگ زینگ

- نویل ، پسرم ، برو درو باز باز کن .

- باشه ، مامان .

تق ( افکت باز شدن در )

- هه ، چه شخصیتی درو باز کرده !

- جیییییییییییییییییییییییییییییییییییغ ( مدل جیمزی )

تاق ( افکت بسته شد در به روش کوبیدن )


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۲۷ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
#25
اگه الان برام نامه بیاد یه دقیقه بعد هاگوارتزم


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: کدومیک از وسایل جادویی هری پاتر رو میخوایین داشته باشین؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
#26
خب چوب دستی واسه یه کارایی


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
#27
به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون

۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی
د)دانش پس از مرگ

۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای
د)شمیشر جواهر نشان

۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست(کم ظرفیت)

۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران

۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری
ج)گرسنگی
د)تنهایی

۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ

۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور
ج)دیوانه ساز
د)انسان

۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد

۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان (فراموشی)
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان
د)مرگ یکی از دوستانتان


پ . ن : آخری ینی همه ی موارد


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: کتابخانه ی پروفسور اسلینکرد ( کتابخانه ی دیاگون )
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
#28
از اونجایی که هرمیون برای هر کاری از ده روز قبل آماده میشه هری ، رون و بقیه ی ویزلی ها رو به اتاق ضروریات برد از اتاق ضروریات یه جایی برای دوئل خواست و سه دور جلوی در دور زد .

وقتی وارد اتاق دوئل شدند هرمیون گفت :

_ ما از امروز تا روز دوئل هرروز میام اینجا تا نوبتی با هری دوئل کنیم و اونو آمادش کنیم .

فرد گفت :

_ دقیقا چه ساعتی ؟

_ هروز از 8 صبح تا 12 اونم برای ناهار 13:30 تا 17 بعد از اینجا میریم کتابخونه کتابای قسمت ممنوعه درباره ی طلسم ها رو میخونیم و خوباشو یه جا مینویسیم و روز بعد از اونا استفاده میکنیم .

جرج گفت :

_ بسیار واضح و کامل .

_ خب شروع میکنیم .

رون گفت :

_ باشه . شروع میکنیم ولی الان ساعت 12 ـه و منم گشنمه !

_ پس زود بریم که زود غذامون تموم شه برگردیم .

جینی گفت :

_ من گشنم نیست . همین جا میمونم .

هری هم برای این که جینی رو تنها نذاره گفت :

_ منم نمیام . این جا پیش جینی میمونم .

هرمیون گفت :

_ باشه پس بعدن می بینمتون .

وقتی چند دقیقه از رفتن بقیه گذشت جینی از جاش بلند شد و گفت :

_ هری میشه یه دوئل دونفره با هم داشته باشیم ؟

_ الان ؟

_ آره .

_ نه جینی . من با تو دوئل نمیکنم .

_ چرا ؟

_ چون من به تو علاقه دارم .

_ خب که چی ؟

_ نمیتونم ورد سیاه روی تو اجرا کنم .

_ هری ؟

_ همین که گفتم . نه

_ باشه . حالا که میبینم گشنمه . من دارم میرم .

_ تو میدونستی که اگه تو نری منم نمیرم و قسطت دوئل با من بود ؟

_ آره . ولی دیگه نه . میای بریم یا نه ؟

_ باشه بریم . ولی دیگه از من نخواه با تو دوئل کنم .

_ باشه

آن دو با هم به سمت سرسرای بزرگ حرکت کردند . و جینی با خودش گفت :

_ اگه تو نخوای هرمیون مجبورت میکنه .


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۳
#29
میشه من عضو محفل باشم ؟ لطفا !


نویل شما هنوز شرایط عضویت توی محفل ققنوس رو نداری. باید بیشتر توی ایفای نقش فعالیت کنی و بیشتر بنویسی.

خیلی ممنون


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۵ ۱۰:۱۸:۰۴
ویرایش شده توسط نویل لانگ باتم در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۵ ۱۱:۵۰:۰۸

شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۳
#30
چیکار : دوئل


شاید وجودم به خیلی ها ارامش نده . . .
ولی همین که حضورم حرص خیلی هارو در میاره . . .
بهم انگیزه خیلی بالایی میده . . .






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.