هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵
#21
استریکس:؛:؛:؛:؛ البته اگه استریکس پسر نیس بگین یکی دیگرو انتخاب کنم تو لیست ک نوشته شده بود پسر😐
حرف اضافی دیگه ندارم...


اول باید نمایشنامه ی کارگاهت تایید بشه، و بعدش گروهبندی بشی. بعدش بیا اینجا و یه معرفی کاملتر از شخصیتی که انتخاب میکنی ارائه بده.


ویرایش شده توسط @piss_oghlan در تاریخ ۱۳۹۵/۹/۱۱ ۱۴:۰۱:۳۸
دلیل ویرایش: اصلاح چند واژه
ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۵/۹/۱۱ ۱۴:۳۱:۵۵

°♤Piss♡çoçuk♤°


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۳:۲۷ چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵
#22
سلام اگه شما
صلاح میدونین ک تو گروه هافیل عضو بشم حرفی ندارم برام فرق زیادی نداره ک تو کدوم گروه باشم البته بجز ریونکلاو اگه گروهمو تغییر دادین لطفا دلیلشو بگین ک چرا هافیل بهتر بود ممنون.نقل قول:

کلاه گروهبندی نوشته:
@piss_oghlan

نقل قول:
سلام توضیحات هر چهار گروه مطالعه کردم و دو گروه اسلیترین و گریفیندور مورد تاییدم بوده خودت هرکدومو صلاح دونستی بفرست.
.
برام فرقی نمیکنه اصیل زاده صدام کنن یا قند زاده ، یا تحت فرمان چ کسی قرار بگیرم فقط دوس ندارم کسی بهم دستور بده یا مزاحم کارم بشه خودمم کار ب کار کسی ندارم فقط
میخوام تنهایی ب چیزایی ک تو هردو جادوی سفیدو سیاه هست برسم :؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:




توی هافل میتونی خیلی موفق باشی...ولی خب باید بری به...گریفندور!

مرحله بعد: معرفی شخصیت.





پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵
#23
سلام توضیحات هر چهار گروه مطالعه کردم و دو گروه اسلیترین و گریفیندور مورد تاییدم بوده خودت هرکدومو صلاح دونستی بفرست.
.
برام فرقی نمیکنه اصیل زاده صدام کنن یا قند زاده ، یا تحت فرمان چ کسی قرار بگیرم فقط دوس ندارم کسی بهم دستور بده یا مزاحم کارم بشه خودمم کار ب کار کسی ندارم فقط
میخوام تنهایی ب چیزایی ک تو هردو جادوی سفیدو سیاه هست برسم :؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:


ویرایش شده توسط @piss_oghlan در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۶ ۱۶:۲۹:۲۳
دلیل ویرایش: اصلاح چند واژه

°♤Piss♡çoçuk♤°


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۰:۲۵ سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵
#24
تصویر شماره 5 کارگاه نمایشنامه نویسی
؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛؛؛:

بلخره قطار ب مقصد میرسد
سوفیا:وای بچه ها بلخره رسیدیم
ویولت:چقد قشنگه ،میخوام هرچه زودتر بریم قلعه
سوفیا:اتوسا صب کن مام بیایم
اتوسا: زود باشین...
هر سه از قطار پیاده میشن و دونبال یک مرد بلند قد ک مسئول سال اولی هاس راه میفتن .،
(هنگام راه رفتن)
ویولت: سوفی ب چی نگا میکنی؟!
سوفیا: ها! هیچی! هیچی!
اتوسا: سوفی یکسره داری ب اون پسره نگا میکنی تو قطار هم نظرتو جلب کرده ،، اونم مثل پسرای دیگس اخه چرا ب اون زل زدی؟!؟!؟!
سوفی: ساکته!!
اتوسا: چی؟!
سوفی: دقت کنین بقیه با دوستاشون بگو بخند دارن میرن ولی اون انگار هیچ تمایلی ب داشتن دوست نداره همینطورم تو قطار ک دیدمش خیلی ساکت از کنارم رد شد انگار ک اصلا زبونی نداره"'
ویولت با یک شوخی بحثو عوض میکند و راهشون ادامه میدن ...
(دریاچه)
سوفیا:بچه ها زود باشین یه قایق پیدا کنین من نمیخوام جا بمونم
ویولت : سوفی اون قایق هنوز خالیه زود باش تا یکی نگرفتتش
اتوسا: سوفی داری دونبال چیزی میگردی؟!
سوفی: اره اون پسره
ویلوت : وای بازم شروع کردی ... نگاه کن اونجا وایساده داره ب قلعه نگا میکنه
سوفیا: بچه ها تقریبا همه قایقا پر شدن چطوره ما هنو جا برا یکی داریم چطوره اونو صدا کنیم ؟؟!
اتوسا: هرجور راحتی ولی اگه بخواد بین چند تا دختر خودشو شیرین کنه از قایق پرتش میکنم تو اب
سوفیا برای اون دست تکون میده
پسره بهشون نگا میکنه و سمتشون میاد
پسره : بله
سوفیا: سلام... (با نگاه ب دورور) انگار قایقا پر شدن ... قایق ما جا باسه ینفر داره اگه خوستی میتونی باهامون بیای
پسره: ( با لحنی ارام)نمیخوام جمتون بهم بزنم ...
سوفیا: نه نه راحت باش ...
پسره : ممنونم.
قایقا به راه میفتن ؛:؛:
(پچ پچ کنان)
ویولت: این چرا اینجوری ساکته از وقتی سوار شده یه کلمه هم حرف نزده ، فقط داره ب دریاچه نگا میکنه !...
اتوسا: نمیدونم... سوفی تو چی فکر میکنی؟!
سوفیا: بیخیال بچه ها تو راه من بهش گیر داده بودم حالا هم شما ها ؟!! بیخیال دیگه چه اهمیتی داره!
.
.
.
ویولت : بچه ها رسیدیم پاشین.
قایقا توقف میگنن و همگی پیاده میشن پسره بعد با یک تشکر ساده از انها دور میشود و با راهنمایی یکی از معلمان مدرسه ب طرف تالار اصلی حرکت میکنن ...
(تالار اصلی)
اتوسا: ویو ویو بالارو نکا
ویولت: باو دیدمش من بیشتر تو کف این خوراکیا هستم ... ای خدا چی میشه زودتر این گروهبندی تموم بشه الان همشو اینا میخورن که
همه دانش اموزا می ایستن و بعد از سخرانی کوتاه مدیر مدرسه منتظر خواندن اسماشون میمونن .
سوفیا: بچه ها بنظرتون تو کدوم گروه میوفتیم؟!
ویولت: چ فرقی میکنه هر گروه افتخارته خودشوداره مهم اینه ک ماها باهم باشیم همزمان با خواندن اسامی دستشو میندازه رو شونه های سوفی و اتوسا و منتظر خواندن اسما میمونن...
معلم: ادزیو ادیتوری
اتوسا: اوه عجب اسمی
ویولت: واقعا ... این اسم کیه از کجا پیدا کرده بیاد من بهترشو بدم.
ناگهان همان پسره از میون پسرا میاد بیرون و بطرف کلاه گروه بندی حرکت میکنه .
کلاه کمی ساکت رو سرش میمونه و بعد ب ارامی
کلاه: چرا .... نه ...... ایسلترین بهتره .... بنظرم!.... "گریفیندور"
اعضای گروه گریفیندور با توشحالی تمام دست میزنن و با ادزیو (پسره) دست دوستی میدن و او هم با ارامی با همه انها دست میدهد و سر جای خود می نشیند
سوفیا: چرا کلاه اینجوری میکرد اون پسره ک چیزی نمیگفت پس چجوری...
اتوسا وسط حرفش میپرد
اتوسا: سوفی کلاه میتونه افکار ذهنتو بخونه ... حتما اون از طریق ذهن باهاش حرف زده
سوفیا : چبدونم
ویولت با صدای بلند: وای بچه ها منو صدا کرد
هردوشون توجهشون ب ویولت جمع شد و منتظر اعلام گروهش موندن
گریفیندور
با شادی از روی صندلی بلند شد و رو ب سوفیا و اتوسا : منتظرتونم...
کلاه گروهبندی اتوسا رو هم تو گروه گریفیندور قرار داد
و سوفیا از فکر اینکه با افتادن تو گروه دیگه و از دست دادن دوستاش دستاش میلرزید منتظر کلاه موند .
.
.
.
بلخره اسم سوفیا گفته میشه وقتی کلاه روی سرش قرار میگیره از کلاه میخواد ک اونو تو گروه گریفیندور قرار بده ...
کلاه: اممممم خوبه .... با استعدادی ....
"ریونکلاو"
اعضای گروه ریونکلاو با خوشحالی تشویقش میکنن ولی خودش با ناراحتی از صندلی بلند میشه و بطرف میز ریونکلاو حرکت میکنه ...
؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:






قالب نوشتارت وقتی وارد ایفا بشی،طبیعتا تغییر باید بکنه،ولی برای پست کارگاه این خوب بود!

تایید شد.

مرحله بعد: کلاه گروهبندی.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۶ ۲:۰۴:۵۶

°♤Piss♡çoçuk♤°






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.