بچه های محله ی ریونکلاو Vs اراذل و اوباش گریف
پست پایانی!
تام در حال اندیشیدن چاره برای فرار از دست سوسکها بود، یعنی میخواست که باشه؛ اما سر و صدای بقیه ی اعضای تیم نمیذاشت!
- ما میمیریم!
- مرلینا! من دوست دختر دارم! نذار بیوه شه!
تام سعی داشت تا خودش رو کاپیتانی دانا و خوش فکر نشون بده!
- دست نگه دارید!
راه فرار رو پیدا کردم!
ناگهان، تمام سرها در سلول به طرف تام برگشت؛ او حرفی مهم زده بود!
- خیلی سادهس! براک و استیو!
- بله کاپیتان؟!
تام انتظار این همه احترام رو نداشت، پس به خودش غره شد و بادی در غبغب انداخت.
- اینارو ببینین!
به دستبند ها اشاره میکند...
- جنسشون از برگه! اونم چه برگی؟ ریحون!
اعضای تیم فکر نمیکردند به این راحتی مشکلشان حل شود، چون تیمی که تام در اختیار داشت اصولا فکر نمیکردند!
- این یعنی... ما آزادیم؟!
پس... حمله!
و اعضای تیمِ ریونکلاو با جویدن برگ های ریحون تازه، آزاد شدند.
کمی بعد، بیرون سلول...- بععععععله! من عادل آبرکرومبی پور هستم، صدای منو میشنوید از کالیفرن... یعنی ترنسیلوانیا آمازون! طبق آخرین اخباری که به دست من رسیده، در حالی که تنها 15 دقیقه تا شروع مسابقه مونده؛ هنوز تیم ریونکلاو در زمین حاضر نشده.
صدای گوشخراشِ گزارشگر بازی تا بیرون سلولِ سوسک ها هم میرسید و ان یعنی نزدیک ورزشگاه بودند.
- کاپیتان!
کسی توجه نکرد...
- کاپییییتاان!
بازهم کسی توجه نکرد!
- کاپییییییییییییتااااااااااان!
همه ی سرها به طرف تام برگشت.
- چیشده تام؟
چرا هی خودتو صدا میکنی؟
تام تازه به عمق فاجعه پی برد! اعضای تیم او را به اسم کاپیتان میشناختند!
- ای مرلیییین!
منو از رو زمین وردار! بابا منظورم کاپیتان پرایسه!
پرایس، تازه متوجه شد که تام به او احترام گذاشته و او را به اسم رسمیش صدا زده!
- بله تام؟ کاری داشتی؟
تام به زور خودش رو کنترل کرد تا پرایس رو زیر مشت و لگد نگیره...
- با اون اسنایپِ لعنتیت یه زوم بکن ببین ورزشگاه رو میبینی؟
کاپیتان پرایس با تفنگِ اسنایپرش زوم کرد. 10 برابر... چیزی پیدا نبود. 20 برابر... چیزی پیدا نبود. 50 برابر... و بالاخره ورزشگاه رو دید، ورزشگاه در 3500 متریِ آنها قرار داشت.
تیمِ بچه های محله ریونکلاو با سرعت مشغول دویدن به سمت ورزشگاه شدند، تنها 10 دقیقه مانده بود...
9 دقیقه و 50 ثانیه بعد، ورزشگاه ترنسیلوانیا...
بازیکنان تیمِ ریونکلاو با سعی و تلاش بسیار و مجروح شدن بیشتر و همچنین 3500 متر دویدن، قبل از شروع مسابقه خودشون رو به ورزشگاه رسوندن...
- توجه، توجه! به اعلامیه ای که هماکنون به دست من رسید توجه کنید! فدراسیون کوویدیچ و در راس اون، فنریر گریبک؛ مسابقات رو به دلیل دلایل فنی، با یک روز تاخیر برگزار خواهند کرد و بدین ترتیب، بازیِ امروز تیم ریونکلاو و گریفندور؛ به فردا موکول میشود.
اگر فکر میکنید تمام اینها برای سکته کردن کاپیتان تیم کافی نبود، این رو هم اضافه کنید که در این بین، ارتشی از سوسک ها وارد ورزشگاه شدند و همگی به سمت تیم ریونکلاو حمله ور شدند...
پایان..؟