هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (روفوس.اسکریم.جیور)



Re: ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۲:۵۹ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰
#51
سرسرای عمومی هاگوارتز

همه دانش آموزان بر سر میزهای گروه های خود مشفول خوردن صبحانه بودند که ناگهان پسر موبور قد کوتاهی دوان دوان به سمت میز گریفیندور رفت و وقتی که به صندلی های هری ، رون و هرمیون رسید ، توقف کرد و پس از آنکه موضوعی را به هری گفت ، آنجا را ترک کرد .

- بچه ها ، سریعتر صبحانتون رو بخورید که کار مهمی باهاتون دارم !


نیم ساعت بعد ...
تالار گریفیندور

کاناپه ای صورتی رنگ به همراه تکه های پاره ای از آن که به خوبی خودنمایی میکرد ، محلی بود که رون و هرمیون بر روی آن نشسته بودند و دقیقا بر صندلی ای چوبی که در مقابل آنها قرار داشت ، هری پاتر معروف نشسته بود .

- نمیدونم حواستون بود یا نه ولی وقتی که داشتیم صبحانه میخوردیم ، کالین پیامی رو از نویل برام اورده بود . نویل گفته که جوخه ای ها کاملا از وضعیت الف دال مطلع شدن و حتی چندتا از بچه های راونکلاو رو که توی ارتش بودن رو خریدن ! اونا به خوبی میدونن که ارتش در حال نابود شدنه و دارن زمان این کار رو به جلو میندازن .

رون که از صحبت های هری به شدت مایوس شده بود ، دستی به میان موهای حنایی اش برد و با کلافگی گفت : هری ، ما خودمون هم میدونیم ارتش داره نابود میشه ... ولی اگه فکری برای احیا ی اون داری من میشنوم ؛ در غیر اینصورت باید برم مقاله اسنیپ رو کامل کنم !

هرمیون نگاهی به هری انداخت و گفت : به نظرم وقتش شده که نقشمون رو برای رون هم تعریف کنیم . مطمئنم که با این نقشه ، یه درس حسابی به آمبریج و دار و دسته اش میدیم و ارتش دامبلدور رو دوباره احیا میکنیم !

رون بی صبرانه منتظر صحبت های هری بود ...


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۰
#52
درود !

چراغ بعدی رو من روشن میکنم !

1 - از بین این همه آدم و رفیق ، چرا فقط از من میخوای برات برم خواستگاری ؟

2 - نظرت راجع به اواتار من چیه ؟

3 - چرا اینقد سعی در منحرف کردن من داری ؟ این آهنگ های مبتذل چیه معرفی میکنی ؟ ( جهت شفاف سازی ، ایشون به من اثر منفی پیشرو رو معرفی کردن ! )

4 - با جریانی که اونشب پیش اومد ، بازهم قصد سرحال اوردن و شاد کردن مردم رو داری ؟ ( البته منو فقط دعوا کرد)

5 - این جمله رو ادامه بده ...

توپ تانک فشفشه ، ...

با تشکر !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۰
#53
درود !

پرنسس ارباب ، دختر ارباب ...
جوخه رو منور فرمودین بانو !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: دفتر مرکزی جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۲ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰
#54
درود ! من مشکلی ندارم واسه شروع ، ولی دوستان گفتن که دو روز صبر کنید اگه کسی خواست بیاد ! ما هم اطاعت کردیم! وگرنه 4تا عضو هم خوبه واس شروع !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۰
#55
خیابان گریمولد
محفل ققنوس

سه روز از حضور مورفین در گریمولد میگذشت و اینک وقت آن رسیده بود تا خود را به آزمایشگاه محفل ققنوس برساند . او گمان میکرد که با ورود به آنجا قادر خواهد بود که از سلاح ویژه ی محفلی ها دیدن کند و تمام اطلاعات مربوط به آن را به اربابش گزارش کند ؛ از این رو سعی کرد بدون انکه توجه کسی را جلب کند به سمت آزمایشگاه قدم بردارد که در میان راه ناگهان ...

ـ مورفین تو اینجا چیکار میکنی؟

این صدای تانکس بود که باعث میخکوب شدن مورفین بر سر جای خودش شد.

- تو الان میبایست توی اتاق جیمز میبودی و با اون راجع به اسیب های اعتیاد صحبت کنی .

مورفین به سختی آب گلویش را قورت داد و با ترس گفت : از تو شه پنهون ... نه این شند روژ دارم شیر تکاملی ترک رو میگژرونم ، واشه همین ممکنه یه خورده درد داژته باژم واشه همین گفتم برم یه گوژه که اگه اژ درد داد ژدم یه وخت مژاحم کشی نشم !

تانکس که گویا بیش از پیش به مورفین مشکوک شده بود، نگاهی به او کرد و گفت : بهتره همین الان بری به اتاق جیمز ؛ چون منتظرته !

یک ساعت بعد ...
اتاق دامبلدور

- ولی آلبوس تو از کجا میتونی به همچین کسی اعتماد کنی ؟ از کجا معلوم که راست میگه ؟

دامبلدور مستقیم به چشمان تانکس خیره شده بود و هیچ حرکتی نمیکرد ؛ بطوریکه اگر کسی وارد اتاق میشد اورا با یک مجسمه اشتباه میگرفت !

ـ اصلا از کجا معلوم که جاسوس نیست ؟ چرا اینموقع سرش به سنگ خورده و میخواد یکی از ما باشه ؟ موقعی که ما میخوایم بهشون حمله کنیم !

سرانجام دامبلدور به حرف آمد ...

ـ دورا ، یکم زود قضاوت نمیکنی ؟

- اونو امروز نزدیک آزمایشگاه دیدم . به نظرت یه موتاد نزدیک آزمایشگاه ما چه کاری میتونه داشته باشه ؟

دامبلدور با آرامشی که باعث کلافگی هرچه بیشتر تانکس میشد ، گفت : از من میخوای باهاش چیکار کنم ؟ نکنه از من میخوای بندازمش بیرون ؟!

دامبلدور به تانکس خیره شده بود ...


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۷ ۱۶:۱۸:۴۳
ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۷ ۱۶:۲۷:۰۷

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
#56
درود !

قدم رو تخم چشمای ما گذاشتین ،
خوش اومدین دوشیزه بوت ...


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
#57
درود ...

چه افتخاری بالاتر از این ...

خوشحالمون کردید سه تاتون ...

منتظر میشیم ببینم کس دیگه ای ثبت نام میکنه یا نه ... اگر هم نکرد ۴تامون میریم ماموریت


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: ثبت نام جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰
#58
اینم از فرم جدید ...
افرادی که میخوان عضو شن ، توی همین تاپیک ، همین فرم رو تکمیل کنن !



1- چرا جوخه بازرسی رو انتخاب کردید ؟


2 - آیا حاضرید در راه جوخه له بشید ؟ رنده چطور ؟

3 - بستن دست و پا ، کوبیدن تو صورت ، انداختن توی آب جوش ، کندن دونه دونه موها ، له کردن دست و پا ، دراوردن چشم از حدقه ، ریختن سرب داغ در حلق ، ... ، نقص عضو و...
کدوم یکی از حرکات بالا رو بیشتر میپسندید؟ چرا ؟ و ترجیح میدید این بلاها رو سر چه کسایی بیارید ؟


4 - لطفا این جمله رو ادامه بدید .
شیر سماور ، اگزوز خاور ، ....

5 - نظرتون رو راجع به این شعر بنویسید .
دستا همه بالا ، مربا بده بابا ، عروس با ناز و عشوه ، ولی شیطونه والا !


6 - گربه های پروفسور آمبریج ! من شنیدم که دیوانه وار عاشق این گربه هایید ! چه چیزی باعث شد که شما عاشق این گربه های ملوس شید ؟

7- چرا پرفسور آمبریج اغلب از لباس های صورتی رنگ استفاده میکنن ؟


8 - پاتر و چانگ رو توی یک اتاق خالی تصور کنید ! در حال انجام چه کارهایی میتونن باشن ؟
الف - تمرین طلسم اکسپلیارموس
ب - تمرین طلسم اکسپکتوپاترونوم
ج - تمرین طلسم الوهومرا
د - مناجات شبانگاهی ، قراعت دعا و راز و نیاز جهت رسیدن به اجردنیوی و اخروی و قدرت برای مبارزه با سیاهی

9 - شما و پاتر توی یه اتاق تنهایید . شما یه خنجر توی دستتونه و اون فاقد هرگونه سلاح ... چطور از خجالتش در میایید ؟ لطفا توضیح بدین !

10 - آیا پیشنهادی برای بهتر شدن جوخه بازرسی دارید ؟


موفق باشید !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: اطلاعیه های جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰
#59
درود

ماموریت ها بعد از عضو گیری به اعضا ابلاغ میشه !


موفق باشید !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: دفتر مرکزی جوخه بازرسی
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰
#60
آغاز به کار مجدد جوخه بازرسی

جهت ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید !

ثبت نام جوخه بازرسی




موفق باشید !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.