هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس طلسم ها و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱
#51
بسمه تعالی




نمرجات:


نیک لاس زننده که از فامیل های ال می‌باشد: 27

دو ایراد اساسی درون پست جنابتان قابل ملاحظه می‌باشد، نخست قسمت ابتدایی آن نیازی نداشت که بخشی زان پاراگراف یک تکّه باشد، زیرا هم روندی کند داشت و هم از لحاظ موضوعی هم جنس مبود و نه شامل توالی وقایع می‌گردید. گرچه در درسنامه چنین چیزی عنوان نشده لیک از بدیهیات پاراگراف بندی می‌باشد.


بسیار لی: 27

روزگاری ما در هاگوارتز تحصیل می‌نمودیم و یکی ز مملوء از فسفران آن سرای به ما گفت چونان نویسیم که گویی ز بهر خنگول‌ترین بشر عالمین آن را می‌نویسیم و همواره از خود پرسش نماییم که «اون اینو می‌فهمه؟» خود خویشتنمان اطمینان مداریم که خنگول‌ترین عالمین باشیم و کماکان ندانستیم که در رولتان چه شد. جنابتان طنز را بسیار نیک می‌نویسد، جدی را نیز همانگونه ساده و صمیمی نویسید.


بلک بعید: 25

یکی از اصلی ترین نکات در خصوص ظواهر اروال رعایت فاصله میان توضیحات و دیالوگات مابعد ایشان می‌باشد. گر توضیح متعلق به گوینده آن بود بلافاصله پایین آن نویسیدش (یک اینتر) و گر متعلق به دیگری بود یک فاصله اندازید و آنگاه نویسید (دو اینتر) چونین:

نقل قول:
(1)هرمیون دستش را بلند کرد.
- من بگم؟

(2) هرمیون دستش را بلند کرد.

- تو بگو گرنجر.


نکته دیگر آن که گفتیم از این سبک نوشتار برای غافلگیری استفاده می‌نماییم و نه پستی که تماما طنز بوده و یا در محیطی با منطق کمتر در جریان است. سر هم نوشتن و توضیحات بیشتر اغراقگونه می‌توانست رولتان را به شدّت قویتر نماید.


کت زنگدار: 25

ما غمگینیم که به چونان داستانی می‌بایست چنین نمره‌ای دهیم... لیک! جنگ نخست به ز صلح پایانی. بسیار بیش از نیاز کاما استعمال بنمودید، «» را غلط به کار بردید چرا که برای بیان کلام شخصیت‌ها در میان توضیحات به کار می‌رود.
اگر خواستید توضیحی یواشکی در متن به کار ببرید و آن را در گوشی به خواننده گویید در () قرارش دهید و گر تنها اندیشیدید که آن توضیح با متنتان ارتباطی ندارد با خط تیره - جدایش نمایید.
همچنین قسمت نخستین رولتان برای تفهمیم گشتن انرژی فراوانی از مخاطب می‌گیرد که دلیلش بیشتر اشتباهات نگارشی و تایپی می‌باشد. استفاده جنابتان از سیستم سرد در انتهای رول بسیار نیک بود.


آن که همه را بوسد و دامبلیّت از وی به دور است: 30

استفاده جنابتان از سیستم سرد واقعا نیک بود. خرسندمان نمودید.


دریک عریانی که به او گفته بودند برود: 30

برو آ! از خواندن تکلیفتان خرسند گشتیم که از مطلوب این سرای نیز فراتر رفته بود. غمگینیم که چیزی فزون‌تر از عدد سی برای آن مداریم.
جملگی این تکلیف را بخوانید!


جیان‌های مارگون: 23

ابتدا و انتها! داستانک جنابتان به عنوان یک رول تکی می‌بایست بار آغاز و پایان یک داستانک را بر دوش کشد باری چنین نمی‌نماید. مورد دوّم آنکه در قسمت دوّم و زان جا که رز و جیانا به سوی آلبوس که ما نمی‌دانیم ولی گمان می‌بریم آلبوس سوروس پاتر باشد همه چیز در هم می‌گورد و دیگر معلوم نیست که هر جمله به چه شخصی تعلق دارد و نکته سوّم که به دوشیزه بلک نیز بگفتیم و بهر جنابتان تکرار می‌نماییم انتخاب مناسب سبک می‌باشد! گر در متنتان تک جمله یا تک دیالوگی نیست که خواننده را تسلیم ارادتان نماید، به سبک گرم روی آورید. توضیحات فزون‌تر و اغراق را پیشه کنید تا متنتان قوّتمندتر گردد.


ویرایش شده توسط لاديسلاو زاموژسلی در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۳۱ ۱۶:۲۷:۵۰

تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
#52
a Pluck of Nickle

متوجه منظور هر دوی شما هستم، خورد خورد پاسخ می‌دم به نکاتی که مطرح کردید.

نقل قول:
عرض کردم بهتر بود افرادی رو که میخوان باهاتون همراهی کنن جریمه کنید.
تو انتخاب وزارت، اکثریت بهتون رای دادن و تو اینکه همه_ بدون در نظر گرفتن اینکه رای شون کی بوده_ باید وزارت شمارو قبول کنن شکی نیست. اما اینکه می‌خوان تو این وزارت نقشی داشته باشن یا نه باید به انتخاب خود افراد باشه.


خودتون شاهد بودید که برای کسانی که در تاپیک‌هایی مثل معجون راستی حاضر شدن و یا دو عزیزی که مسئولیت‌های ساواج و آزکابان رو پذیرفتن بدون هماهنگی عمل نکردیم. اتفاق حال حاضر یک جورایی استثناء محسوب می‌شه. مجازات این اتفاق هم البته فقط زندانی شدن در آزکابان بود که باز هم بخشی از ایفاس و در زمان بندیش دقّت شده که کسی از کاری نیافته و باتوجه به این موضوع به طور مثال گادفری میدهرست به خاطر دوئلش - حتی با این وجود که لخت شده! - رو زندانی نکردیم و مدّت این رویداد هم تا پایان اردوی دوّم هاگ که 31 مرداد هست و برای کوییدیچی که مثال زدید هم مانعی ایجاد نمی‌کنه.

در خصوص نکته‌ای که نیکلاس متذکر شد هم بگم می‌تونستیم این واقعه رو کمی پیچیده ترش بکنیم یا طولانی‌تر ولی سعی شد تا حد امکان کوتاه و ساده باشه و در عین حال اعضا بتونن خلاقیت به خرج بدن و در قالب متفاوتی ظاهر بشن.

در هر صورت از این که باوجود همراهیتون نقد و نکاتی که مدنظرتون بود رو بیان کردید متشکریم. در برنامه‌های بعدی لحاظ خواهد شد.


کماکان ایفایانه و وزیرانه،
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
#53




« پایان مهلت مطرح نمودن اتهامات، گزارش آن به زودی در این مکان قرار خواهد گرفت. »


تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۱
#54
پلاکان سیه‌آ،

هدف ما برون کشیدن آه و فغان ز جملگان بود و در این راستای نیز چونم بنمودیم. پیش از این نیز آن را اعلام داشته بودیم و جمله جادوییان آن را بپذیرفتند.

اگر این اعتراض در قالب ایفای نقش عادی بود حداقل تعجب نمی‌کردم. یا اگر کسی این نظر رو می‌داد که می‌دونستم یا احتمال می‌دادم زمان انتخابات وزارت در سایت حاضر نبوده یا به هر دلیلی بی‌خبره... فارغ از اینکه این ماجرا پیش درآمدی بر فعالیت‌ها، مسابقات و اتفاقات بعدی در وزارتخونه و آزکابانه، تغییردادن پروفایل درحدی که خیلی راحت با سرچ توی گوگل یا همون نرم افزار نقاشی هم می‌شه اعمالش کرد انرژی چندانی از اعضا نمی‌گیره. علاوه بر این به تمام سوژه‌های جاری و ساری در سایت می‌تونه یک سوژه جانبی اضافه کنه. یک انگیزه که در قالب ایفایی دیکتاتور بودن وزارت فعلی رو توجیه کنه و کل این قضیه با محدود شدنش به شکلی که هرکسی خواست این کار رو بکنه بی‌اثر می‌شد.
دومین موضوع اینه که ایفای نقش وزیر و وزارتخونه، بخش بزرگی از ایفای نقشه، گاهی مقدار بیشتری از پتانسیل اون استفاده شده و کمتر، ولی این که بگیم مثلا ایفای یک نفر مثل منه درست نیست. شاید بشه گفت تمی هستش که سالانه با هر وزیری در سایت حاکم می‌شه.



ایفایانه و وزیرانه،
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.

پ.ن: اسکورپیوس‌آ! این را در دوسیه ایشان ضمیمه بنمایید.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱
#55
فاقد کلاس درون امل‌آ،

مثلی هست که گوید سنگ بزرگ نشانه‌ای بر نزدن می‌باشد.
ایده‌هایی که مطرح کردی جالب به نظر می‌رسن ولی چند مشکل دارن، اوّل اینکه کار رو زیادی پیچیده می‌کنن و این پیچیدگی متولیان این حرکت رو که هم زمان و هم انرژی محدودی دارن و لطف کردن که دارن کمک می‌کنن رو کلافه خواهد کرد و دوّم اینکه در حال حاضر هم هاگوارتز برگزار می‌شه و هم جام کوییدیچ و انتظار این رو داشته باشیم که برای یک ایونت شلوغ و پلوغ در آزکابان هم وقت بذاره غیرمنطقیه و سوم فکرش رو بکن یک نفر به هر دلیلی پاش به زندان باز بشه و لازم باشه سریع از اون خارج بشه... به هر دلیلی، شرکت در ماموریتی، پست کوییدیچش، دوئل یا هرچیزی و با کلی قانون روبه‌رو می‌شه که اگر تفسیرش از اون‌ها درست باشه تازه باید کلّی کار انجام بده تا خلاص بشه.

باری به هرجهت دولت فعلی هدفش اینه که فعالیت‌هاش تا حد امکان انرژی کمی از اعضا بگیره و در عین حال، موقعیت‌های متنوعی رو رقم بزنه.

در نهایت من باب اعمال نظرایاتتان بر ساحت گرانبار وزیرانه‌مان ابراز رضایت می‌داریم.
روید و پُز آن را بر دیگران دهید.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱
#56
بسمه تعالی




تصویر کوچک شده




در راستای منزه گشتن جامعه جادویی از هرگونه آلودگی، تباهی، تنوع، آزادی و این دست اباطیل، جمله کاربران موظف به پوشاندن جمله اجزای غیر ضروری از خویش می‌باشند و نمایان ساختن هر چیزی غیر از دو چشم، دهان و دماغ (یا جای دماغ)، ممنوع و دارای پیگرد قانونی که همانا محبوسیدن در آزکابان می‌باشد خواهد گردید. این قانون به طور یکسان متوجه ساحرگان و جادوگران می‌باشد.





با آرزوی دوری جامعه جادویی از لهو، لعب و انواع مفاسد،
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.
وزیر سحر و جادو


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ماجراهای دولت هجدهم
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱
#57
بسمه تعالی



توضیحات: سوژه های تاپیک ماجراهای دولت دوازدهم همزمان با هر ایونت یا فعالیتی که توسط وزارتخانه صورت بگیره آغاز می‌شن و پایان می‌پذیرن و نتیجتاً بعد از هر چند پستی که در آن مدّت کوتاه بخورند بسته می‌شن تا فقط آیندگان خبرداشته باشن که چه کردیم.

آغاز بخش دوّم سوژه:

نخست وزیر مشنگ‌ها پشت میزش نشسته بود. روی میز او ستون های بلندی از کلاسور قرارداشت که روی سرش سایه افکنده و پناهگابلهی مناسب از آفتاب گرم ظهرگاهی بودند. در زیر پرونده‌ها نخست وزیر که عینک مطالعه‌ تا نوک بینی‌اش سرخورده بود، با جدیت متنی را می‌خواند و با ماژیک بعضی بخش‌های آن را هایلایت می‌کرد.

-اهم...

تابلویی که در انتهای اتاق ایشان قرارداشت گلویش راصاف کرده بود تا توجه نخست وزیر را به خودش جلب کند و موفق شده بود. نخست وزیر بدون آنکه سرش را بلند کند، به مرد کچل دماغ گنده درون تابلو نگاه کرد.
- باز این یارو شامورتکی می‌خواد بیاد؟

مرد درون تابلو آهی کشید و گفت:
-بله... وزیر سحر و جادو جناب لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ ... زاموژسلی. به زودی به اینجا می آن. برای هشتمین بار در این روز.
- مشنگ‌آ، ما را می گوید.

پیش از تمام شدن جمله، آتش درون بخاری به رنگ سبز زمردین درآمده و اکنون آقای زاموژسلی وسط اتاق صدارت انگلستان ایستاده بود.
نخست وزیر بدون آنکه سرش را بلند کند نگاه نفرت‌باری به مرد انداخت؛ اگرچه او انسان فروتنی بود ولی هیچ خوشش نمی‌آمد که آخر عمری یک نفر ساعت به ساعت از ناکجا وارد اتاقش بشود و مشنگ صدایش کند، از او راجع به علت کچل شدنش بپرسد یا مثلا بگوید حشره‌ی نمیری که در آشپزخانه خانه‌اش رفته بود و هرچقدر با دمپایی زدنش را او فرستاده و بعد به راهی شدن زنش به بیمارستان قاه‌قاه بخندد. او حتی از اینکه یک تبعه خارجی ناخواسته به هیئت دولتش تحمیل شده نیز دل خوشی نداشت. پس بدون آنکه حتی ذره‌ای لحن غیردوستانه صدایش را پنهان کند گفت:
- ناهار خورده؟
- خیر تناول منمودیم... پرسشی نخست وزیر‌آ!

مطمئن بود که نه از شنیدن آن سوال خوشش خواهد آمد و نه از جوابش:
-از تبار جنون خانگی می‌باشید؟ زیرا که از باب سوّم شخص سخن می گویید.

درست فکر می‌کرد. نه از مسخره شدن لهجه‌ی مشهدی-سلتی‌اش خوشش آمده بود و نه از این که به او بگویند دیوانه... دیوانه خانگی؟ به هرحال هر چه که بود، اطمینان داشت حرف خوبی نیست.
-نِه.
- گمان می‌کنیم حقیقت را پنهان می‌دارید لیک می‌پذیریم. ثانی‌، این چیست که می خوانید؟

نخست وزیر اگر از تبدیل شدن به قورباغه نمی‌ترسید هرچه دم دستش بود را به سمت وزیر سحر و جادو پرت می‌کرد.
ولی می‌ترسید.
- این یه جزوه از یه کشور دور هسّه. راجع به فرهنگ و پوشش و ای چیا شون. مِگِن واسه پررو نشدن مردمه. بیبن، ایجوری...

آقای زاموژسلی به تصویر شخص برقع پوشی که تنها چشمانش پیدا بود نگاه کرد و برای اوّلین بار در طول آن روز به فکر فرو رفت.
- مثمر نیز واقع گشته است؟

نخست وزیر دستی به چانه‌اش کشید و بعد گفت:
-بِگی نِگِی...ها.

پاق!

وزیر سحر و جادو غیب شده بود و همینطور تصویری که مربوط به فرهنگ شرقی می‌شد.


تصویر کوچک شده



کارمندان وزارتخانه مثل هر روز دیگری از سیفون ها پایین رفته و به سمت آسانسورها می رفتند تا به محل کارشان برسند که ناگهان با موجودی شبیه به دمنتورها متوجه شدند که به جای شنل‌های سیاه در پارچه‌ای گل‌گلی پیچیده شده بود و البته بسیار درشت هیکل‌تر بود.

- بپوشونید!

کارمند تازه وارد شده که از همه جا بی‌خبر بود، تنها لحظه‌ای چهره خشمگین روبیوس هاگرید را دیده و لحظه بعد در پارچه‌ای پیچیده شده بود و اکنون نیز در حالی که همان چیز را محکم گرفته بود، در آسانسور به پایین می‌رفت...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۱ جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱
#58
بسمه تعالی







معجون هفته پیشمان ته گرفت. دگر نوبه معجونی پختیم و متهم این نوبه را نیز از برای مجدوییان آوردیم تا بر وی اتهامات ناروای خویش را نسبت داده و کیفور گردند. محبوس این هفته موجودی کوچک و نحیف که اطمینان مداریم زرد یا نارنجی می‌باشند لیک دارای بروگ بوده و در ریش‌نشین دامبلدور سکونت گزیده است. بیایید و هرآنچه تمایل دارید از پیکت بیرون کشید.


تصویر کوچک شده



توضیحات دنگ و دینگی:
دقت کنید که در این مصاحبه ها مخاطب پرسش های شما شخصیت ایفایی مهمون (متهم تحت شکنجه) هستش و این کار بیشتر برای شناخت بهتر شخصیت ایفای نقشی اون هاست و نه شخصیت حقیقی پشت اون ها، پس لطفا این موضوع رو در پرسش هاتون لحاظ کنید. از اونجایی که قراره این پرسش ها در قالب شکنجه پرسیده بشن، توصیه می شه که اون ها رو شبیه به اتهام مطرح کنید، گرچه هیچ اجباری در این خصوص نیست و حتی می‌تونن خیلی دوستانه باشند. در نهایت پرسش‌های شما در قالب یک رول که با همکاری با مهمون اون قسمت نوشته شده، پاسخ داده می شن. اضافه کنم که مهلت ارسال پرسش تا پایان وقت پنجشنبه، 27 مرداد 1401 هستش.




خوران و پزان،
لادیسلاو پاتریوشا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان اطلاعات و امنیت جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱
#59
بسمه تعالی





«« این مجموعه تحت ریاست اسی نابینایی که مالفوی است قرار گرفته و به زودی بازگشایی می‌شود. »»


تصویر کوچک شده


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱
#60
بسمه تعالی




تصویر کوچک شده



با درودان فراوان بر خودخویشتن خویشمان، وانگاه ابراز قدردانی از جملگی آنان که در امر خطیر جشن و سرور شرکت نمودند. آمدیم انتصاب بنماییم.


بدین وسیله جنابه جهت جین را به سمت ریاست آزکابان بر می‌گزینیم، باشد که خون محبوسین را در شیشه نموده، ایشان را به کارهای سخت وا داشته و دیوانه‌سازان‌‌مان را در ارواح ایشان فروی بنماید!

بدین وسیله، جناب امتیازی که در پی‌.وی ارسال شده و از تبار مالفویان می‌باشد را به ریاست سازمان اسرار و اطلاعات جادویی موسوم به ساواج منصوب می‌نماییم. باشد که بدخواهان، بدگمانان و سایرین را به ای نحو به آزکابان بکشد.




ناصباً و استصناباً
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.



تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.