هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اطلاعیه های جام آتش
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۶
#81
نتایج فینال مسابقات جام آتش



مسابقات جام آتش بالاخره به پایان رسید. تو این سری مسابقات سعی شد که با سوژه های جدید و شرط های مخصوص هیجان تازه ای به مسابقات جادوگران داده بشه. اینکه در این امر موفق بودم، شرکت کننده ها و داور ها باید نظر بدن.
از شرکت کننده ها که پست های زیبایی زدن و رقابت جذابی به وجود آوردن تشکر میکنم و به همشون تبریک میگم. از داورها هم باید خیلی تشکر کنم که نتایج منطقی و بدون پارتی بازی نسبت به هم گروهی هاشون دادن. علاوه بر اون نتایج رو به به موقع ارسال کردن که همین باعث شد نظم مسابقات از بین نره.

و اما نتایج :

داور اول:

دورا ویلیامز:27
سر کادوگان:28.5
لایتینا فاست:29

داور دوم:

دورا ویلیامز:28
سر کادوگان:29
لایتینا فاست:29.5

داور سوم:

دورا ویلیامز:26
سر کادوگان:29
لایتینا فاست:27

داور چهارم:

دورا ویلیامز:28.5
سر کادوگان:29.5
لایتینا فاست:30



نتایج کلی:

دورا ویلیامز:109.5
سر کادوگان:116
لایتینا فاست:115.5



قهرمان این دوره از جام آتش سر کادوگان هستن. بهشون تبریک میگم و خسته نباشید برای پست های با کیفیت بالایی که ارسال کردن.
لایتینا عزیز هم که با اختلاف نیم نمره فقط به مقام دومی رسیدن، نشون دهنده اینه که ایشون هم با کیفیت خیلی خوبی نوشتن و بهشون خسته نباشید میگم. به مقام نایب قهرمانی رسیدن.
دورا عزیز هم نفر سوم شدن. همین که به فینال رسیدن نشون دهنده این هست که توانایی نوشتن بالایی دارن که تونستن به اینجا برسن. به ایشون هم تبریک و خسته نباشید میگم.


تا دوره ای دیگه از مسابقات هاگوارتز که احتمالا ترم جدید در تابستان خواهد بود در امتحانات ماگلی موفق باشید.




پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶
#82
نتیجه رای گیری ترین های محفل زمستان 96


فعالترین عضو :

سرکادوگان

بهترین نویسنده :

سرکادوگان




پاسخ به: مرحله سوم جام آتش
پیام زده شده در: ۲:۲۴ جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶
#83
پایان مرحله سوم



به هر سه شرکت کننده خسته نباشید میگم که تا این مرحله رسیدن و در مسابقات فینال شرکت کردن.


داورهای عزیز به موضوع و شرط خاص این مرحله دقت کنید.

نقل قول:
موضوع:

داورهای جام آتش امتیاز خیلی پایینی بهت دادن و به نظرت میرسه که حقت رو خوردن. از اون طرف برگذار کننده جام آتش هم طرف داور ها رو گرفته و مشکل شخصی باهات داره. باید بری و حقت رو از این نامرد ها بگیری.


شرط خاص:

کلمه "مرلینگاه" باید حداقل 15 بار در کل رول استفاده بشه. به صورت منطقی در نوشته هاتون جا بگیره نه اینکه اولش 15 بار بنویسیدش و خودتون رو راحت کنید. جاهایی تو جمله که معنی خوب و جالبی میده باید گذاشته بشه و الکی ازش استفاده نشه.

*هر یه دونه استفاده کمتر از 15 ، 0/5 کم بشه لطفا. اگر استفاده نامناسب یا نابه جا شد از کلمه به اندازه ای که خودتون تشخیص میدین به کل پست ضرر و آسیب زده کم کنید.
*استفاده بیشتر نه نمره منفی و نه نمره مثبت داشته باشه.




مهلت ارسال نتایج، با توجه به اینکه فینال هست و نمیخوام عجله ای در امتیاز دهی انجام بشه تا 25 اسفند هست. با توجه به اینکه نزدیک عید هستیم ، مهلت داوری رو افزایش دادم تا با خیال راحت و با دقت فراوان نتایج اعلام بشه. مثل همیشه بهم پیام شخصی بشه.


همگی موفق باشید.




پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶
#84
به نظرم رسید که خیلی وقته که همه از من درخواست نقد میکنن، نمیدونم حالا این از قصد هست و یا کلا میایین این تاپیک به من سلام میکنید و منظوری ندارید. در هر صورت باید بگم که ادوارد بونز هم جز نقد کننده های سطح بالای این سایت هست. بهتر از خود من نقد انجام میده و راهنمایی هاش واقعا کمک میکنن. سعی کنید از توانایی های ایشون هم در نقد پست هاتون استفاده کنید. ایشون چند ماهی هست به عنوان یکی از نقد کننده ها به انجمن محفل اضافه شدن و هدفم از این کار همین بود که از توانایی بالای نقدشون استفاده کنیم.

نقد پست 47 اتاق خون نوشته شده توسط آبرفورث دامبلدور


برادر عزیزم،

به حرفم گوش کردی و یه هفته فعالیت کردی و دوباره پیشم برگشتی. این جزء یکی از نشونه های خوبه که داری پیشرفت میکنی و کم کم آماده عضویت در محفل میشی.

اما ای کاش با پست بهتری پیشم میومدی که نقد کنم. این پستی که زدی، اکثر حرفهایی که در نقد های قبلی زده بودیم رو انجام ندادی. خیلی در مورد توصیف شخصیت ها حرف زدیم با هم ولی تو این پست کمترین توصیف رو انجام دادی. خط اول یه توصیف طنز خوبی انجام دادی که باعث شد فکر کنم که خیلی زود و سریع یاد گرفتی ولی در ادامه پست توصیف رو کنار گذاشتی.

توصیف خیلی مهمه، من وقتی پست تو رو میخونم باید بتونم همه چیز رو تصور کنم. احساسات شخصیت ها رو، محیط دور و اطراف رو. وقتی شما توصیف انجام نمیدی باعث میشه که خواننده دقیقا نفهمه چی تو ذهنت بوده و توصیفات خودش رو تشکیل بده.

پیشنهاد میکنم که به نقد قبلی برگردی و چند بار با دقت اون هارو بخونی. هر بار که درخواست نقد میکنی من چیزهای جدیدی برای گفتن نمیتونم داشته باشم وقتی موارد قبلی رو رعایت نکردی. باید کم کم و گام به گام با هم پیش بریم تا پیشرفت حاصل بشه. اینکه من یه چیزایی بگم و شما کار خودت رو بکنی و توجهی نکنی هیچ کمکی بهت نمیکنه.


موضوع دوم این هست که من شخصا در مورد غلط املایی و نگارشی ایراد زیادی نمیگیرم از کسی چون به نظرم کار نقد کننده پست این نیست ولی این تا وقتی هست که عدم رعایت این موارد به منظور پست آسیب نزنه.

نقل قول:
-چی درسته .
-ظل زدن.
-چی!


تو اولی که صد در صد نیاز به علامت سوال احساس میشه. چی درسته؟ چرا نقطه گذاشتی آخه به جای علامت سوال؟ تو خط سوم، چی میتونه هم علامت سوال داشته باشه و هم علامت تعجب. یعنی جفتش درست هست و هر کدوم با یه لحن خاصی خونده میشه که شما علامت تعجب انتخاب کردی. به انتخابت تو این مورد احترام میذارم و با سبک و لحنی که خودت اعتقاد داشتی بهش نوشتی. من شخصا بودم شاید علامت سوال میذاشتم اینجا ولی علامت تعجب هم ایرادی نداره.
اما مورد اولی حتما باید علامت سوال میذاشتی. نذاشتنش باعث میشه که معنی و منظور درستی به خواننده نرسونی. یکی شاید مجبور شه چند بار این چند خط رو بخونه تا متوجه منظورت بشه. اتفاقا دیالوگ های خنده دار با طنز خوبی بود که اگر علامت رو درست میذاشتی خیلی لذت بخش میشد. حیف شد واقعا چون میخواستم بیام و تعریف کنم ازت به خاطر طنز قشنگت.


مورد خوبی که رعایت کرده بودی و تو همون نقد قبلی هم در موردش حرف زده بودیم، نحوه ادامه سوژه و توجه به نفر بعدی بود. خیلی خوب به این نتیجه رسیدی که درگیری برای گرفتن رودولف دیگه تکراری شده و وقتش هست که بره تو گونی تا داستان جلو بره. خیلی به جا بود و خوب تونستی زمان خوبش رو انتخاب کنی برای این کار. دو تا پست قبل تر زود بود و چند تا پست بعدتر دیر و این دقیقا زمانی بود که سوژه باید یه گام به جلو بر میداشت و از تکراری بودن در میومد.


بهتر از اینها ازت انتظار دارم برادر عزیزم. تو این هفته تمرین کن و هفته بعد دوباره بیا تا ببینیم چیکار کردی. دفعه بعدی احتمالا از ادوارد بونز خواهش کنم که پستت رو نقد کنه. دلیلش این هست که میخوام چند تا نظر مختلف در دسترست باشه و بتونی از همه استفاده مفید کنی. اگر فقط به نقد های من دقت کنی، ممکنه پست هات شبیه من بشن و اون خاص بودن پست های خودت رو از دست بدی. نیاز هست که نظرات مختلف بشنوی که بتونی سبک خودت رو درست کنی و پیشرفت کنی.


در پناه عشق به جلو برو برادر





پاسخ به: اتاق خون!
پیام زده شده در: ۲۱:۰۲ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶
#85
آدر "رودولف تو گونی" به دست به طرف خوابگاه مدیران راه افتاد اما کار آرنولد خیلی سخت تر بود. وقتی به دربار(وزارت خونه) رسید، چندین نگهبان جلوی در وایستاده بودن و خیلی مشکوک بهش نگاه میکردن. یکیشون چوب جادوش رو به طرف آرنولد گرفت و پرسید:
-اینجا چی میخوای محفلی کثیف ؟
-نمیخوام برم تو من.
-خب پس اینجا چیکار میکنی؟
-نمیخوام آرسینوس رو ببینم و این معجون رو میخوام خودم بخورم.
-چیییییی؟ معجون رو خودت بخوری؟

نگهبان سریعا معجون رو از دست آرنولد گرفت و بهش نگاهی انداخت. بعد به دماغش نزدیک کرد و کمی بو کرد و در آخر هم زبونی بهش کشید.
-چرا مثل سگ ها رفتار نمیکنی تو ؟
-چیییییی؟ من مثل سگ ها رفتار نمیکنم؟

نگهبان ها با عصبانیت همه چهار دست و پا به زمین افتادن و واق واق کنان اینور اونور میرفتن. آرنولد موقعیت رو مناسب دید و با پرتاب استخونی حواسشون رو پرت کرد. خودش هم سریعا در رو باز کرد و وارد شد. دربار خیلی از وزارت خونه قدیمی تغییر کرده بود. به جای مجسمه و تابلو جادوگرهای معروف ، همه تبدیل به مجسمه و عکس های آرسینوس شده بودن. وسط سالن ورودی که ولدمورت و دامبلدور روزی دوئل خفنی کرده بودن هم مجسمه بزرگ وینکی مرحوم وجود داشت.

-تو اینجا چیکار میکنی ای محفلی کثیف؟

آرنولد برگشت و با قیافه عصبی نارسیسا مواجه شد. نارسیسا از خواهرش بسیار مهربون تر به نظر میرسید ولی ریاست آزکابان تو روحیه اون هم تاثیر های بدی گذاشته بود.
-اینجا نیستم من که این معجون رو خودم بخورم.

نارسیسا از این جمله فلسفی آرنولد به فکر فرو رفت.




پاسخ به: ویلای صدفی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۷ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶
#86
بعد از خروج رون، دامبلدور به طرف پنجره اتاقش رفت و به دریا خیره شد. افراد زیادی قدرت دریا رو درک نمیکردن اما کمتر موجودی میتونه این همه آب رو با سرعت به عقب ببره و به صورت موج به ساحل برگردونه. دریا این قدرت رو درک میکنه و میدونه که چجوری ازش استفاده کنه. همیشه بد نیست ولی اگر از خط های قرمز رد شی و جلوتر از حد جلو بری، عصبی میشه. تا زمانی که نزدیک ساحل شنا کنی و از قدرتش لذت ببری باهات کاری نداره. این دوگانگی شخصیت دریا واسش مشخص شده، بالاخره هزاران سال عمر دارن دریا ها و تو کنترل قدرتشون تجربه زیادی پیدا کردن. میدونن کی باید روی سیاه خودشون رو نشون بدن و کی مهربون باشن.

دامبلدور از کنار پنجره کنار اومد و به طرف میز کارش رفت. عکس یادگاری از اعضای قدیمی و جدید محفل روی میزش قرار داشت. قاب عکس رو برداشت و بهش خیره شد. محفلی ها نمیتونن مثل دریا باشن، نباید بذارن بخش سیاهی روحشون قدرت بگیره و سفیدی رو از بین ببره. محفلی ها باید خیلی بیشتر مقاومت کنن چون انسان ها اندازه دریا تجربه ندارن. سیاهی و عشق به قدرت ولدمورت رو کم کم تو خودش غرق کرد و نتیجه زندگیش مشخص شد. یکی از قوی ترین جادوگرهایی ک دامبلدور دیده بود با چند تصمیم ساده زندگیش رو تیره کرد.

همچنان قاب عکس رو تو دستاش گرفته بود که صدای در اومد. بعد از چند ثانیه، ادوارد بونز به آهستگی وارد اتاق دامبلدور شد و خیلی آروم در رو پشت سرش بست. به محض ورود به اتاق نظرش به دامبلدور و قاب عکس جلب شد. نگرانی دامبلدور، دلهره اش رو صد برابر بیشتر میکرد. دامبلدور همیشه منبع امیدواری و استقامت بود ولی این چند روز خیلی نگران به نظر میرسید. ادوارد به میز دامبلدور نزدیک شد و روی صندلی نشست ولی حرفی نزد. دقایقی گذشت و فقط صدای موج های دریا سکوت اتاق رو میشکست.

-میدونی ادوارد، دوران تیره نبرد هاگوارتز جدیدا خیلی تو خواب هام تکرار میشه. اون روزها یادت نیست، اما تنها چیزی که من رو به ادامه مبارزه امیدوار میکرد نسل آینده محفل بود.
-الان دیگه امیدوار نیستید ؟
-امید هیچوقت نباید از دست بده ولی تازگی ها احساس میکنم اون دنیایی که با هری پاتر تلاش کردیم برای نسل جدید درست کنیم، اونجوری که میخواستیم نشد.
-سیاهی که از بین رفته پروف ...
-ادوارد عزیزم، سیاهی هیچوقت از بین نمیره. هر موقع ، هر جا که روشنایی نباشه سیاهی به وجود میاد. ما میخواستیم یه دنیای کاملا روشن درست کنیم تا نسل جدیدمون بتونه تو صلح زندگی کنه.
-پروف ... الان هممون داریم تو صلح زندگی میکنیم که، خیلی وقته جنگ و نبردی در کار نبوده.
-ما سیاهی رو سعی کردیم خارج محفل از بین ببریم تا وارد محفل نشه اما هیچوقت حدس نمیزدیم که ممکنه این سیاهی توی محفل به وجود بیاد ... باید بیشتر تلاش میکردیم.

دامبلدور از سر جاش بلند شد و قاب عکس همراه خودش برد. به عکس آملیا و آدر نگاهی انداخت. فعلا بیشتر از همه نگران این دو نفر بود. بدون اینکه برگرده، با صدای لرزانی گفت:
-میترسم که بدون نبرد به سیاهی شکست خورده باشیم ادوارد. من ناموفق بودم و نتونستم از همتون مراقبت کنم.

دامبلدور این رو گفت، چوب دستیش رو در آورد و غیب شد. ادوارد نمیتونست از سر جاش تکون بخوره و با تعجب به آخرین مکالمه عجیبش با دامبلدور فکر میکرد. مشخص نبود که دیگه هیچوقت دامبلدور رو از نزدیک ببینه ولی یه چیزی براش واضح بود. دوران سختی در آینده محفل و اعضاش میدید. باید خودش رو آماده میکرد.


کمی اوطرف تر، آدر و آملیا هر کدوم در بخشی از دنیا مشغول به زندگی خودشون بودن. آیا دامبلدور حق داشت که به این دو نفر شک بکنه ؟ هری پاتر چه رازی داشت که به دامبلدور نگفت؟ آیا دامبلدور هیچوقت به محفل برمیگرده ؟ مدیریت محفل به دست کی افتاده؟




پاسخ به: پادگان ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶
#87
ادامه سوژه ورزشگاه

بلا با عصبانیت از سر جاش بلند شد و دهنش رو باز کرد که فریاد بکشه ولی مودی سریعا یکی از پاهای چوبیش رو تو دهن بلا فرو کرد و رون با جفت دست ها روی صندلی نشوندتش (فعل رو حال کنید فقط ).
-بلا آروم بگیر، مثل اینکه یادت رفته چی شده دقیقا تو این سری از سوژه. محفلی و مرگخوارا از دامبلدور و ولدمورت جدا شدیم هر کدوم و تقسیم به 3 گروه شدیم تا بریم ماموریت هایی خودمون رو انجام بدیم.

مودی سرفه ای کرد، یه ذره از باقالیلی خورد و گلوش رو صاف کرد.
-ماموریت ما این بود که یه چیزی که توی توپ مسابقه افتتاحیه (با کمی تغییر سوژه) هست رو به دست بیاریم.

مودی این بار صرفا فقط چون از طعم باقالیلی خوشش اومده ، مقادیر زیادی ازش خورد و باز ادامه داد:
-الان میبینی که رودولف اونجا داره بازی میکنه. این فقط یه معنی میتونه داشته باشه، اینکه رودولف هنوز داره واسه ولدمورت کار میکنه و به ما خیانت کرده. میخواد توپ رو واسه اربابش ببره.

بلا از این همه اطلاعات سرش درد گرفته بود، مرگخوارا معمولا اطلاعات زیادی بهشون داده نمیشد. لرد بهشون یه اسم میگفت و اونا میدونستن که باید برن بکشنش و پیچیدگی بیشتر نداشت.
-باشه قبول که رودولف این کار رو میخواد بکنه و منم صبر میکنم تا با نقشه جلو بریم. اما رودولف الان گل زد و چند تا بوس واسه تماشاچی های ساحره فرستاد. اگر قول میدین بعد توپ من به تنهایی بتونیم رودولف رو خفه کنم و جنازش رو آتیش بزنم بفرستم تو خورشید ، منم قول میدم که عجله نکنم.

مودی، رون و جیسون راهی جز قبول کردن نداشتن. اما حالا باید نقشه ای میریختن که توپ رو به دست بیارن.





پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶
#88
نقد پست 90 ویلای صدفی نوشته شده توسط رون ویزلی

رون،

چند تا نکته میگم که به نظر من بیشتر میتونی روشون کار کنی در آینده ، معنیش این نیست که پستت نکات مثبت نداشت. سوژه رو خوب جلو بردی، چند تا چیز جدید اضافه کردی که نفر بعدی بتونه باهاش کار کنه. اما تو این نقد میخوام نکات مثبت رو وقتی روشون نذارم که سعی کنیم با هم یه گامی به سمت بهتر شدن برداریم.

-یه چیزی که من شخصا تو پست های جدی سایت جادوگران خیلی دنبالشم این هست که فضاسازی زیادی نوشته بشه. فضاسازی خیلی مهمتر از دیالوگ هست تو پست های جدی. حتی اگر یه دیالوگ هم ننوشتی اشکالی نداره ولی با توصیفات و فضاسازی هات باید نویسنده رو به عمق داستان ببری. وقتی میخوای یه پست جدی بنویسی، اولین کاری که میکنی شروع به تایپ کردن نیست. باید اون محلی که میخوای توصیف کنی و شخصیت هایی که توش هستن رو تصور کنی تو ذهنت. حالا که گوشه ای از فکرت هستن، با توجه به توصیفات پست های قبلی، به ما بگو که چه خبره تو اتاق. یه شومینه اون گوشه اتاق نیست؟ روشنه ؟ خاموشه ؟ هوا سرده و باید روشن بشه ؟ شاید یکی از شخصیت ها گرمشه و از قصد خاموش کرده. دامبلدور نگرانه ؟ شاید داره قدم میزنه تو اتاق و میره میاد و آرامش نداره. شاید دستای پیرش می لرزن یه ذره. ققنوس اونورا نیست بهش آرامش بده ؟ رون میخواد یه مساله جدی رو به دامبلدور بگه در مورد هری پاتر. دوست صمیمی و قدیمیش. آیا همینجوری میشینه و میگه ؟ یا اونم شک داره که به هری خیانت کنه ؟

اینا چیزایی که من الان تو چند ثانیه وقتی به شرایط پستت فک کردم به ذهنم رسید. خودت حتما میتونی خیلی بهتر و بیشتر از اینها هم پیدا کنی و بنویسی. تو سایت جادوگران، جدی نوشتن خیلی بیشتر از طنز نوشتن وقت فکر کردن نیاز داره. باید از قبل همه تو تو فکرت باشه و بعد بیایی بنویسی.


- توصیف شخصیت نسبتا خوب کار کردی، الان یه چیزایی در مورد رون میدونم، شعر دوست داره بگه که خوبه. شاید چیزای دیگه هم میخواستی بگی ولی به اندازه شعر پر رنگ نشده بود که نظر من رو جلب کنه. برای شروع خوبه که رون شاعر باشه، کم کم باید خصوصیت های ساده تری بهش اضافه کنی. رون شجاعه یا ترسو ؟ عاشقه یا تنفر؟ خشنه یا مهربون ؟ حتی چیزهای طنز تری مثل، شکموئه ؟ تنبله ؟ زیاد میخوابه ؟
یه چنین چیزای ساده ای هم میتونه شخصیتت رو متفاوت کنه با بقیه. یه شاعر شکمو برای مثال. فعلا با همین شاعر کار کن چون واسم جالبه که چجوری میخوای شاعر بودن رون رو تو داستان ها وارد کنی به سوژه کمک کنه. فک کنم نقشه های خوبی واسش داری و خیلی هیجان زدم که ببینم چه اتفاقاتی واسش میفته. شاید تو دوئل به جای چوب دستی با شعر میخواد حریفش رو شکست بده؟ خیلی طنز خوبی میشه.

-وارد کردن "واقعیت" تو پست ها جای مناسب خودش رو داره. نه اینکه حتما باید تو پست های طنز باشه ، جدی هم میتونی واقعیت رو که ما داریم تو یه سایت پست میزنیم رو وارد کنی ولی اینجا جاش نبود. به جای پست زدن کاش از چیزهای دیگه استفاده میکردی. مثلا خیلی وقته وزارت خونه ندیدمت یا چرا نمیایی به من سر بزنی و اینا. موضوع و سوژه این تاپیک یه جوری جلو رفته که "واقعی" کردنش یه ذره عجیب به نظر میرسه چون همه چیز خیلی دنیای هری پاتریه و یه دفعه تو بیایی بگی که چی میگید بابا من پست کم زدم دامبلدور ناراحته.


در کل پست خوبی بود ولی بعد از پست قبلیت انتظارم خیلی ازت بیشتر از اینا شده. طنز نویسی به نظرم پیشرفت خوبی کردی، تو جدی نویسی باید بیشتر کار کنی و تجربه کسب کنی.



موفق باشی شاعر محفل




مرحله سوم جام آتش
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
#89
شروع مرحله سوم



شرکت کننده ها :
سر کادوگان
لایتینا فاست
دورا ویلیامز


موضوع:

داورهای جام آتش امتیاز خیلی پایینی بهت دادن و به نظرت میرسه که حقت رو خوردن. از اون طرف برگذار کننده جام آتش هم طرف داور ها رو گرفته و مشکل شخصی باهات داره. باید بری و حقت رو از این نامرد ها بگیری.


شرط خاص:

کلمه "مرلینگاه" باید حداقل 15 بار در کل رول استفاده بشه. به صورت منطقی در نوشته هاتون جا بگیره نه اینکه اولش 15 بار بنویسیدش و خودتون رو راحت کنید. جاهایی تو جمله که معنی خوب و جالبی میده باید گذاشته بشه و الکی ازش استفاده نشه.

*هر یه دونه استفاده کمتر از 15 ، 0/5 کم بشه لطفا. اگر استفاده نامناسب یا نابه جا شد از کلمه به اندازه ای که خودتون تشخیص میدین به کل پست ضرر و آسیب زده کم کنید.
*استفاده بیشتر نه نمره منفی و نه نمره مثبت داشته باشه.

مهلت ارسال پست : 5 اسفند تا 17 اسفند ساعت 23:59:59




پاسخ به: اطلاعیه های جام آتش
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
#90
نتایج مرحله دوم جام آتش



داور اول:

سر کادوگان: 29
لایتینا فاست: 28.5
بوزو: 26
دورا ویلیامز: 24.5

داور دوم:

سر کادوگان: 28
لایتینا فاست: 29
بوزو: 27.5
دورا ویلیامز: 28.5

داور سوم:

سر کادوگان: 29
لایتینا فاست: 29
بوزو: 26
دورا ویلیامز: 27

داور چهارم:

سر کادوگان: 29
لایتینا فاست: 29.5
بوزو: 28
دورا ویلیامز: 28.5



نتایج پایانی:

سر کادوگان: 115
لایتینا فاست: 116
بوزو: 107.5
دورا ویلیامز: 108.5


به این ترتیب سرکادوگان، لایتینا فاست و دورا ویلیامز به مرحله بعدی راه یافتن. به بوزو هم بابت پست های خوبش هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم تبریک میگم.

به این ترتیب، هر گروه شرکت کننده (جز اسلیترین که نماینده نداشت) یک نفر در مرحله نهایی مسابقات دارند که این جذابیت رو چند برابر میکنه.

مرحله سوم به زودی شروع میشه.


هرجا میرید عشق باهاتون بیاد.










هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.