جیاناشون VS جسیکاشون-نهههههههههههههههههههههههههههههههه!
صدای جیانا تقریبا یک کیلومتر به هوارفت! کتی سعی داشت اونو متقاعد کنه که همه چیز درست میشه اما میدونست دیگه اوضاع از این قاراش میش تر نمیشه.
فلش بکجسیکا در حالی که به طرز مسخره ای لباس پوشیده بود تا شناسایی نشه آروم به سمت برج رفت.اون یه کلاه آفتابی گذاشته بود و شنل اسلیترین رو که نمیدونیم تو مبارزه آخر با اسکورپیوس به دست آورده یا نه رو پوشیده بود.
-جیا...منظورم اینه که...هلنا اومدی؟
-لازم نیست دیگه امنه اسم رمز رو بگی.
-آوردمش .. فقط ... فقط مراقبش باش... اگه کسی بفهمه که تو داریش...
-مواظبم... ممنون دیگه میتونی بری برات پس فردا میارمش.
-باشه.
در فکر جیانا:
-خب دیگه با این توپ طلایی که توش محلول سری قرمز کردن مو مخفی شده میتونم برای چند هفته به داخل تشکیلات سری جادو گران سیاه و طوسی نفوذ کنم. آخه کی همچین اسمی رو روی خودش میگذاره؟به هر حال بگذار ببینم از کجا باز می شد؟
ناگهان توپ قل می خوره روی زمین و چند متر آن ور تر روی زمین نزدیگ قارقارو وایمیسه!
- این چیه؟بوی خوبی که داره... فکر کنم اگه این رو برای کتی ببرم دیگه از دستم ناراحت نباشه که موش خوردم.
-نه وایسا گربه ی ... وایسا! میگم وایسااااااااااااااااا.
اما دیگه دیر شده بود و توپ رفته بود. جیانا به سرعت هر چه تمام تر به سمت خوابگاه ها میدوئه ولی میبینه قارقارو داره به سمت آشپز خونه جادویی میره.
-خیلی خوب این..جاست... کتی ، کتی جونم بیا اینم هدیه آشتیمون.
-این چیه؟
-یه توپه.
-اینو که خودم دارم میبینم میگم چرا این توپو آوردی برام... مگه چه چیز خاصی داره؟ این جبران اون موشی رو که خوردی رو نمیکنه!
-چرا کتی جونم؟
توجه کتی به دکمه ی روی توپ میخوره.
-این... دوباره توش چی ریخته؟ معجون فراموشی؟
-نه بابا تو زمین چمن پیداش کردم.
-چیییییییییییییی؟
-عصبانی نشو.
اما کتی گوشش بدهکار نیست و از عصبانیت توپ رو به سمت سس مخصوصی که روی تمام غذا های اون روز ریخته می شد شوت می کنه و همزمان دکمه هم فشار داده میشه! بیشتر معجون توی سس خالی میشه ولی قارقارو برش میداره و نمیگذاره تمام معجون هدر بره!
-این... این توش چی بود؟
-نمیدونم کتی ولی هر چی بود هنوز یکم ازش مونده.
-و ریخت توی سسی که همین الان بردن ریختنش تو غذا ها؟
-آره.
همون موقع جیانا میرسه ، در حالی که نفس نفس میزنه به توپ اشاره می کنه.
-هی اون مال منه... قار...قارو...
-نمیدم خودم پیداش کردم!
کتی توپ رو به جیانا میده ولی حرفی از اتفاقی که افتاد نمیزنه چون میدونه اگه جیانا عصبانی بشه با یه مشت کل هاگوارتز رو میلرزونه و قلعه رو کاملا پودر میکنه!
-بیا... مال خودت به درد من نمیخوره!
-اما کتی من اونو برای تو آوردم.
-بسه.
-باشه.
موقع خوردن غذا جیانا متوجه چیز عجیبی شد.
-کتی تو چرا غذا نمیخوری؟
-خب ... گرسنه نیستم رژیمم.
-عجیبه ولی تو که لاغری! راستی به نظر تو رز موهاشو رنگ کرده ؟
-چی؟
-خب نمیدونم ولی موهاش قرمز شده!
-مو های تو هم قرمز شده!
-چی؟
-فکر کنم بهتره بهش بگین کتی...
-نه قارقارو!
-چی رو؟
-خب...
پایان فلش بک-میدونی چه کار کردی کتی؟
-من...
-مو های کل مدرسه قرمز شده و من نمیدونم باید جواب پروفسور ها و جسیکا رو چی بدم؟
-جسیکا؟
-مهم نیست حالا چه کار کنیم؟
جیانا با خودش:
حالا میتونم وارد اون انجمن بشم ولی کل مدرسه رو چه کار کنم؟