- هاپ هاپ هاپ.
سیریوس که به شکل سگ در اومده بود داشت دنبال نجینی می گشت.
توی اتاق اسبق ولدمورت رفت و دید که نجینی روی تخت خوابیده و در حال اشک ریختنه.
سیریوس گفت:
- اومدم بکشمت*.
- رگ خواب این دل... تو دست تو بوده... ترک های قلبم... شکست تو بوده...
- یعنی برات مهم نیست که بکشمت؟
- بعد از تام دیگه مرگ و زندگی برام معنی نداره.
- هان! تام؟ منظورت همون ولدمورته دیگه؟
- من بهش میگم تامی توپولو.
سیریوس:
پس از چند دقیقه مذاکره سیریوس به صورت آدم در اومد و دوان دوان به سمت آشپزخونه ی خونه ی ریدل رفت.
به محض اینکه آلبوس دیدش گفت:
- دمت جیز سیریوس. کشتیش دیگه؟
پرسیوال یه پس گردنی آبدار به دامبلدور زد و گفت:
- پسره ی بی شعور. این چه لحن صحبت کردنیه؟ دمت جیز یعنی چه؟ بزنم همین جا شپلخت کنم؟
ملت محفلی:
آلبوس:
- دوستان یه لحظه ببخشین. من و پدر یه کمی با هم کار داریم. بیا بابا جان.
وقتی فاصله ی آلبوس و پرسیوال به اندازه ی کافی از محفلی ها زیاد شد پسر به پدر گفت:
- آخه بابا جان. این چه کاریه میکنی؟ اینطوری که اینا از فردا منو تحویل نمیگیرن.
- همینه که هست. می خوام تربیتت کنم بچه.
- اوکی حالا میشه ما خشکه حساب کنیم و شما بی خیال ما بشین؟
- به قول ندا، چرا که نه؟
- ای بابا، پدر جان. این جلافتا چیه؟ دوباره نیشستی پای این من و تو؟ از سن شما دیگه گذشته. :no:
- به تو ربطی نداره پسره ی بی شعور. پولو میدی یا برم؟
- حالا چه قدر مد نظرتونه؟
پس از چند دقیقه مذاکرات با مبلغی مناسب به توافق رسیدن و قرار شد دیگه پرسیوال دست از تربیت آلبوس بر داره.
- ببخشید از تأخیر چند دقیقه ای ما.
چی میگفتی سیریوس؟
سیریوس با عجله و آب و تاب شروع به تعریف کردن کرد:
- نمی دونین چی فهمیدم. ظاهراً نجینی با ولدمورت یه روابط مشکوکی دارن. نجینی هم الان داره از دوری ولدمورت آهنگ های عاشقانه میخونه.
در همین حین جسیکا جفت پا پرید وسط حرف سیریوس و گفت:
- همیم الان آقامون... ریگولوس خان... سر بلک... اس ام اس فرمودن که ولدمورت فکر میکنه دامبلدور 2 تا شده و تکثیر شده.
ملت محفلی از شنیدن دو خبر:
----------------------------------------
* برای رفاه حال شما مشتریان عزیز از اینجا به بعد مکالمه ی سیریوس و نجینی ترجمه می شود. با تشکر از انتخاب شما.
ویرایش شده توسط گلرت گریندل والد در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۱۴ ۱۲:۰۳:۱۵
ویرایش شده توسط گلرت گریندل والد در تاریخ ۱۳۹۰/۷/۱۴ ۱۲:۰۴:۴۰