هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۸:۱۴ شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۳
#1
1_نظر و انتظار از محفل:
محفل عالی. خیلی باحاله از محفل خوشم میاد من از محفل انتظار دارم که همیشه بدون هیچ چشم پوشی به همه کمک کنه البته کمک که خوب حتی به ولدمورت اگه در کار خوبی کمک خواست.
2_چقدر به سران محفل اعتماد دارید:
بیشتر از چشمام به قول معروف اگه بگن شب میگم شب اگه بگن روز میگم روز.
3_دقیقا به چی محفل اعتماد دارین؟
به صداقت و پشتکار و فداکاری.
4_بین فاکس و ناجینی کدام را انتخاب میکنید؟
خوب معلومه فاکس چون خیلی موجود باحالی ازش خوشم میاد.
و خیلی خوش صدا خوشگلل.
5_قداست دامبلدورشکسته شده؟
تا زمانی که به دامبلدور اعتماد دارم قداستش شکسته نمیشود.
7_اسم رمز؟
شاخ هیپوگریف یا لیمو ترش بدون پوست
8_اسم تام؟
من از اسم اون کچل بترسم عمرا میخوای بگم بیا ولدمورت ولدمورت ولدمورت ولدمورت ولدمورت ولدمورت ولدمورت


خوب تموم شد اگه قبول نشدم حداقل بگین چجوری میتونم قبول بشم.

اوه! فرزندم فرزندم.. جناب اسلوپر عزیز!
ما از این فرم کهنه دیگه استفاده نمی کنیم.. در حال حاضر شرایط عضوگیری محفل ققنوس طبق این پسته. که البته فعلا شامل حال شما نمیشه فرزندم.. باید کمی با تجربه تر باشید.

موفق باشید آقا!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۵ ۱۸:۵۲:۴۰

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۱۵ پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳
#2
سلام بالاخره تونستم از جک اسلوپر اطلاعات پیدا کنم

نام:جک

نام خانوادگی: اسلوپر

جنسیت: مذکر

گروه: گریفیندور

سن: هم سن جینی ویزلی

تحصیلات: 6 سال هاگوارتز

نژاد:دورگه

چوب دستی: فوقالعاده انعطاف پذیر و مناسب برای تغییر شکل از جنس چوب خاس و مغزش پر ققنوس ۲۸ سانتی متر

سپر مدافع: گرگ آلمانی

ویژگی های ضاهری: پسری جوان و خوش چهره با مو های تقریبا طلایی و چشمی به رنگ قهوه ای با قد 169 سانتی متری

علایق : درس دفاع برابر جادوی سیاه/ سرکار گذاشتن معلم ها/شیطنت کردن

توضیحات:پسریم که در هاگوارتز 6 سال تحصیل کرده ام بعد از رفتن هری پاتر از هاگوارتز من شدم یکی از بازیکنان کوییدیچ شدم و شماره 81 پوشیدم این شماره برای اولین بار در روی لباس کوییدیچ درج شده بود.


تایید شد. به ایفای نقش خوش اومدی.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۵ ۲:۰۸:۳۶

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳
#3
من با این فکر کنم برم اسلیترین چون تو شرور بودن دست کمی از ولدمورت ندارم ولی نمیدونم چرا اینجا افتادم گریفیندور چرا؟؟؟؟


کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳
#4
نام:*جک

فامیلی: اسلوپر

دیگه هیچی ازش نمیدونم لطفا راهنماییم کنین


دوست عزیز تا 24 ساعت شما میتونید پستتون رو ویرایش کنید و نیاز به زدن پست جدید نیست.
ضمنا یا باید شخصیتی انتخاب کنید که بناسیدش یا با تخیل خودتون ویژگی هایی به شخصیت مورد نظرتون اضافه کنید.


با شه همون جک اسلوپر انتخاب میکنم.مرسی بابت راهنمایی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۲ ۸:۱۹:۰۳
ویرایش شده توسط wilson در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۲ ۱۲:۳۴:۴۱

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: اگه ميتونستي از يه ورد استفاده كني اون چي بود؟
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳
#5
ردوکتو یا همون(رداکتو)آدمو می پاشونه یعنی بدتر از آواداکداورا


کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳
#6
ی سوال اگه باسیلیسک بگیرم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
#7
با نمک / شیطون / مرموز / همیشه می خندم البته بعضی ها فکر میکنن من دیوانم / اگه خوب نباشم حتما بدم / درس نمیخونم ولی اگه بخونم رتبه اولم /
بعضی موقع ها که بزنه به کلم شرور تر از تمام جهانم / من حد متوسط ندارم یا اون بالا هام یا اون پایین ها


گریفیندور ترجیع میدم به هافلپاف و ریونکلاو ولی اسلیترین بدرد شروری مثل من می خوره ولی گریفندور ی چیز دیگس همون گریفیندور



ویرایش شده توسط wilson در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۰ ۱۷:۲۷:۳۸
ویرایش شده توسط wilson در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۰ ۱۷:۲۸:۰۶

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
#8
هری خیلی خوابش می امد ولی با تفکری عمیق به سوی دفتر اسنیپ می رفت و با خودش کلنجار میرفت که چرا اسنیپ از او خواسته این موقع شب به دفترش برود.وبا همین تفکر به از پله هایی که به سوی دفتر اسنیپ بود پایین می رفت. و زمانی که به در دفتر اسنیپ رسید با ریتم خاصی که ناگهان به ذهنش خطور کرده بود در را زد. وچند لحظه صبر کرد و زمانی که اسنیپ در را باز کرد به او گفت:
<سلام. پروفسور شب شما بخیر.>
اسنیپ با لحنی که انگار با ی پارچ آب یخ بیدارش کردن گفت:
<سلام.پاتر بیا تو.>
و از جلوی در کنار رفت تا هری بتواند داخل شود. وقتی که هری داخل شد. اسنیپ به سوی صندلی اشاره کرد و گفت:
<بنشین پاتر. میخوام با تو یک کمی حرف بزنم>
اسنیپ به صندلی اشاره کرد خودش هم روبروی هری نشست وبا نگاهی که همیشه از پشت اون دماغ عقابی به هری میانداخت به هری زل زد و گفت:
<پاتر.خیلی وقته که با هم در مورد درس صحبت نکردیم>
هری گفت:
<پروفسور. ما تا حالا اصلا در مورد درس صحبت نکردیم>
اسنیپ با نگاهی چند لحظه ای به هری گفت:
<درست میگی پاتر.ماتا حالا درمورد درس صحبت نکردیم>
هری برای اولین بار بود که ازاسنیپ مشنوید که به او گفته درست میگویی.
اسنیپ بعد نگاه چند دقیقه ای ادامه داد:
<خوب پاتر این اولین باری که من و تو در مورد درس صحبت می کنیم پس نذار اولین بار آخرین باری باشه که من وتو با هم در مورد درس صحبت میکنیم>
هری خیلی تعجب کرد که اسنیپ مدام می گفت ( درمورد درس) اسنیپ که تا حالا انقدر با هری مهربون نبود هی به او لبخند میزد.
هری گفت:
<خوب پروفسور از کجا شروع کنیم>
اسنیپ گفت:
<از معجون مرگ زود راس شروع کنیم>
هری تعجب کرد و گفت:
<پروفسور.درس شما دفاع در برابر جادوی سیاه!!!!!>
اسنیپ گفت:
<میدونم.ولی فکر کردم اینو به بچه ها یاد بدم تا بدونند بعضی معجون ها هم جادوی سیاه محسوب میشن>
هری گفت:
<اوه.بله درسته>
اسنیپ گفت:
<خوب.حالا بلدی این معجون درست کنی>
هری گفت:
<بله پروفسور.پروفسور اسلاگهورن این به من یاد داده>
اسنیپ گفت:
<خوب پس شروع کن.موادی هم که میخوای روی میز هست>
وبه میز پشت سرش اشاره کرد.هری هم معطل نکرد و سریع مواد لازم برای تهیه معجون مرگ زود راس را آماده کرد وپس از اونم شروع کرد به تهیه معجون چیزی حدود نیم ساعت طول کشید تا هری یک معجون مرگ زئد راس را درست کنه و داخل شیشه ای بریزه.
بعد اتمام کار هری رو به اسنیپ گفت:
<پروفسوردرست شد>
اسنیپ شیشه را از دست هری گرفت و به سمت دری که پشت سرش بود برگشت.
وگفت:
<ارباب گرفتمش>
هری هم که تعجب کرده بود چهره ولدمورت را پشت اسنیپ دید و داد زد:
<خیانتکار تو این معجون برای ولدمورت میخواستی>
ولدمورت هم که باز با خنده ی مسخرش داشت میخندید گفت:
<آره پاتر سورس این برای من میخواست>
هری هم که داشت چوبشو در میآورد گفت:
<من بهت اعتماد کردم واینو بهت دادم ولی تو خیانت کردی>
اسنیپ گفت:
<آره و این خیانت زمانی کامل میشه که ارباب من هری پاتر مشهور بکشه>
هری نگاهی به ولدمورت انداخت ودر این زمان ولدمورت به هری گفت:
<چیه ؟به من نمیاد>
هری قصد فرار داشت ولی قبل از اینکه بتونه قدمی ور داره ولدمورت چوب خودش را به سمت هری گرفت و بلند گفت:
<آوادکداورا>

هری دست های اسنیپ رو حس کرد که هی به صورت هری میخورد هری بلند شد ولی خبری از ولدمورت نبود ولی اسنیپ اونجا بود.هری که کنترل خودشو ازدست داده بود فریاد زد:
<وینکاردیوم له ویوسا>
این ورد را انقدر بلند گفت که حس کرد چند شیشه روی میز به لرزه افتادند بعد از گفتن این ورد اسنیپ توی هوا معلق شد و هی فریاد میزد:
<پاتر من را بیار پایین>
ولی هری گوشش بدهکار نبود و بهد از این حرف گفت:
<نه تو خیانتکاری تو به ولدمورت کمک کردی که وارد مدرسه بشه>
اسنیپ گفت:
<از چی حرف میزنی من اینکارو نکردم>
هری گفت:
<خوبشم کردی>
بعد از این جر و بحث چند دقیقه ای پروفسور مک گونگال وارد شد وگفت:
<سورس چی شد؟آقای پاتر از خواب ناز بیدار شد؟؟>
و زمانی که نگاهی به اتاق انداخت دید که اسنیپ در هوا معلقه وهمچنین این که هری چوب در دست اونجا ایستاده وبا حالت خشمگینی رو به هری کرد وگفت:
<پاتر چیکار میکنی ؟؟چند دقیقه پیش که جلوی دو استاد خوابیده بودی الان هم که به یک استاد حمله میکنی؟؟؟>
هری با تعجب گفت:
<چی؟؟؟؟؟منخواب بودم!!!!!!!!!>
وبعد گفتن این حرف حواسش اصلا دیگه به اسنیپ نبود و اونم به پشت سقوط کرد.وقتی اسنیپ بلند شدگفت:
<خوب آقای پاتر فردا جلوی در اتاق پروفسور دامبلدور باش>
هری هم که دید اشتباه بزرگی کرده با سرعتی باور نکردنی از اون محل دور شد وبه سالن عمومی گریفیندور برگشت.


اول از همه، منظور من برای تمام دیالوگ ها نبود، فقط وقتی توی یک خط هم توصیف داری و هم دیالوگ، باید دیالوگ رو به گیومه مشخص کنی. و البته کاراکتر درست برای این کار «» و یا اگر سخته پیدا کردنشون "" باید باشه. برای دیالوگ هایی که توی یک خط جدا نوشته میشن یک خط فاصله قبل دیالوگ کافیه. مثلا:

اسنیپ گفت:
- از چی حرف میزنی من اینکارو نکردم!

ضمنا هنوز آخر خیلی از جملات نقطه گذاری نشده.
استفاده از چند علامت تعجب و علامت سوال پشت سر هم نادرسته.
سعی کن این موارد رو رعایت کنی و ضمنا پستت رو بعد از نوشتن یک بار مرور کنی.
ناظر ها و منتقد های ایفای نقش میتونن بیشتر راهنماییت کنن ...

تایید شد.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۰ ۱۶:۴۵:۵۳

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۳۳ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۳
#9
پروفسور مک گونگال گفت:پروفسور آوردمش
اسنیپ نگاهی به طرف راست پروفسور مک گونگال انداخت و گفت:خوب پاتر بیا بشین. و به صندلی کنار خودش اشاره کرد
هری با نگاهی به اسنیپ رفت و روی صندلی نشست. اسنیپ رو به مک گونگال گفت: مینروا میتوانی بیرون منتظر آقای پاتر باشی. پروفسور مک گونگال با نگاهی دلسوزانه به هری رفت و در را پشت سرش بست. اسنیپ با نگاه چند ثانیه ای به هری گفت: خوب آقای پاتر تو رو به اینجا آوردم چون از آخرین تمرینی که با هم داشتیم خیلی میگذره.هری با تعجب گفت:کدوم تمرین پروفسور!؟اسنیپ در حالی که چوبدستیش را از روی میز برمیداشت گفت:تمرین ورود به مغز خالی تو. و با لبخندی به هری نگاه کرد.هری با خشم روبه اسنیپ کرد و گفت:حالا یادم اومد پروفسور.اسنیپ گفت: تمرکز کن. و چوب خودش را برداشت و به سوی هری نشانه رفت و گفت:لژیمیان
هری چندی از خاطراتشو دید که درون فکرش تکرار میشدن اسنیپ زیر لب داشت حرف میزد ولی هری فقط یک جمله شنید و اون این بود:خودشه بهش رسیدم. و اینجا بود هری جلوی ورود به مغزش را گرفت و گفت:ای پلید تو ازمن سو استفاده کردی بگو چی از مغز من میخوای ؟. اسنیپ با خشم گفت : احمق چرا جلوی ورود به مغزت و گرفتی من میخواستم بدونم که چجوری میشه معجون زندگی فلاکت بار و درست کرد. هری با خشم گفت:دروغ میگی. و چوبدستیش را در آورد و ورد تغیر شکل و گفت و اسنیپ تبدیل به یک راسو شد و بعد از این کار پروفسور مک گونگال داخل شد و گفت سورس تونستی معجون زندگی فلاکت بار و از دخل فکر آقای پاتر بگیری؟؟؟؟. وپروفسور مک گونگال وقتی دید اسنیپ داخل اتاق نیست رو به هری کرد وگفت: پروفسور اسنیپ کجاست؟؟؟؟. هری که جا خورده بود نگاهی به راسو انداخت و پروفسور مک گونگال گفت: وای سورس چرا اینجوری شدی!!!؟؟؟.وسریع اسنیپ و به حالت اولش برگردوند واسنیپ که روی زمین افتاده بود سریع بلند شد و با خشم روبه هری کرد وگفت:فردا جلوی دفترم باش تا یکم ادب بشی. و با پروفسور مک گونگال به دفتر پروفسور دامبلدور رفت هری که دید اوضاع خیت شده قبل از اسنیپ به سوی سالن عمومی گریفیندور رفت


نمایشنامه بدی نبود اما مشکلات ظاهری داری. آخر جملات حتما از نقطه استفاده کن. دیالوگ ها رو داخل گیومه قرار بده و وقتی یک مکالمه داری هر دیالوگ رو توی یک خط قرار بده و توصیف رو پشت سرش ننویس. پاراگراف هات رو هم با دو تا اینتر از هم جدا کن.

با رعایت این نکات یک نمایشنامه جدید بنویس و بفرست.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۰ ۲:۴۴:۴۵

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۵ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۳
#10
با نمک / شیطون / مرموز / همیشه می خندم البته بعضی ها فکر میکنن من دیوانم / اگه خوب نباشم حتما بدم / درس نمیخونم ولی اگه بخونم رتبه اولم /
بعضی موقع ها که بزنه به کلم شرور تر از تمام جهانم / من حد متوسط ندارم یا اون بالا هام یا اون پایین ها


گریفیندور ترجیع میدم به هافلپاف و ریونکلاو ولی اسلیترین بدرد شروری مثل من می خوره ولی گریفندور ی چیز دیگس همون گریفیندور

ویلسون عزیز! شما هنوز توی کارگاه نمایشنامه نویسی تایید نشدی، لطفا عجله نداشته باش و هر وقت اونجا تایید شدی دوباره برای گروهبندی بیا پیشم.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۰ ۲:۵۵:۰۸

کار ما شده ترویج مهر جادوگری یعنی ترمیم دل






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.