هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: روزی در کوچه دیاگون
پیام زده شده در: ۲۲:۳۹ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۸
#1
روی تخت خواب های گروه ریونکلاو درازکشیده بودم .
نیزه ی نقره ای در دستم بود، داشتم او را به دقت نگاه می کردم ،یاد روزی افتادم که اورا خریده بودم .
.......................................................................................................................
تقریبا تمام چیز های مورد نیازم را خریده بودم، به جز چوب دستی جادویی.
شروع کردم در کوچه ی دیاگون قدم زدن، تابلوی مغازه ها را می خواندم ،تا این که به مغازه ای رسیدم که روی کاغذ پوستی طلایی سر در ان نوشته بود :
((الیوندر سازنده ی بهترین چوب دستی های دنیا))
رو به گوست گفتم: خودشه باید از همین جا بخرمش، تو همین بیرون بمون.
گوست در جواب زوزه ای کشید. (روز اولی که به کوچه ی دیاگون میرفت تا برای خرید وسایل مدرسه ی هاگوارتز اقدام کند فقط گوست گرگ دست اموزم همراهم بود).
وارد مغازه شدم ،مغازه کوچک و کثیف بود ،که پر از جعبه های خاک گرفته بود.
روی صندلی نشستم و منتظر ماندم در ذهنم هزاران سوال داشتم .
ناگهان صدایی امد :سلام
و مرد بیرون امد مردی نسبتا مسن و لاغر بود او صاحب مغازه الیوندر بود.
بلافاصله ایستادم و گفتم :سلام
الیوندر گفت: هوم مرد جوان دنبال چوب دستی هستی؟
-بله قربان.
-خوب جایی امدی.
او تمام بدنم را اندازه گرفت و بعد گفت: ببین مرد جوان این چوب دستی هست که صاحبش رو انتخاب می کنه، بیا ببینیم کدومشون تورو انتخاب می کنه.
او دونه به دونه چوب دستی ها را در دستم قرار میداد و بلا فاصله از دستم می گرفت و می گفت این نه نه این یکی رو انتخاب کن،
بعد از مدتی چوب دستی نقره ای رنگ در دستم گذاشت ،گرمای ان را در وجودم حس کرد.
الیوندر گفت: خودشه میدونی مرد جوان، این چوب دستی بسیار قدرتمنده، به دقت از ان استفاده کن، این چوب دستی مخصوص مبارزست، صاحب قبلی اون مردی بود که تو تمام مبارزات پیروز می شد، ان مرد نام این چوب دستی را نیزه ی نقره ای گذاشته بود .
-اسم قشنگیه .نیزه ی نقره ای خیلی خوبه فقط میتونی یه کاری برام بکنید؟
- چه کاری؟
- می خوام یه گرگ در انتهای ان برایم کنده کاری کنید.
الیوندرلبخندی زد و گفت: چرا که نه .
.......................................................................................................................
نیزه نقره ای را هنوز در دستم گرفته بودم .
به دقت به سر گرگه کنده کاری شده نگاه می کردم .
لبخندی از سر رضایت بر لبانم نشست و ارام به خواب رفتم



تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸
#2
نام : مارکوس هیتچین
جنسیت : مذکر
گروه : ریونکلاو
تاریخ تولد:2000/3/15
رنگ چشم : مشکی
مو : مو های مشکی کوتاه که به عقب شانه میشه.
حیوان دست اموز: یه گرگ سفید به نام گوست.
ظاهر کلی: بدنی نسبتا ورزیده ولی نه خیلی،صورتی معمولی ،همیشه لباس های مشکی بر تن دارم و یه انگشتر نقره
جارو: نیمبوس 2017
اخلاقیات:نسبتا کم حرف ، جدی ، مغرور، به دنبال دردسر ، فوق العاده خشن و کینه ای.
معمولا ادم تک رویی هستم، ولی در گروه وظایف خود را به درستی انجام می دهم .
چوب دستی: چوب سپیدار با ریسه های قلب اژدها به نام نیزه ی نقره ای که سر گرگی در انتهای ان تراشیده شده
علاقه مندی ها:مبارزه با دست خالی ، دوئل ، تنهایی، گوست، گوش دادن به موزیک ، کتاب خواندن و دردسر های خطر ناک
پاترونوس:دایرولف
درس مورد علاقه : دفاع در برابر جادوی سیاه
زندگی نامه: در ابتدا ، وقتی من نوزاد بودم ، جلوی پرورش گاهی گذاشته شدم، همراه با یه انگشتر نقره ای .
کودکی خشن و سختی را در بین مشنگ ها داشتم و همیشه احساس متفاوت بودن می کردم.
بالا خره وقتی من 10 ساله بودم یه خانواده مرا به فرزندی قبول کرد، انها رفتار بدی با من نداشتن، ولی من هنوز هم احساس پوچی می کردم سخت به دیگران اعتماد می کنم.
ناگهان با دختری اشنا شدم موهای کوتاه مشکی، چشمانی به سیاهی شب که روح ادم را درون خود می بلعید، برای مدتی همچی خوب بود تازه احساس عادی بودن می کردم که یه تصادف رخ داد یه ماشین به او تصادف کرده بود و جان او را گرفته بود، و مرا از همیشه تنها تر کرده بود.
من 5 بار سعی کردم به زندگی خود پایان بدهم، ولی هر بار به طور اسرار امیزی اسیبی به بدنم وارد نمیشد.
یک روز نامه ای از طرف یک مدرسه جادوگری به نام هاگوارتز به دستم رسید و زندگی منو تغییر داد.
من نمی دانم یه خون اصیل هستم یا یه دورگه ولی این را می دانم، من یه جادوگرم و در مدرسه هاگوارتز مشغول تحصیل هستم


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۱۴ ۲۱:۵۰:۴۹

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۵:۵۷ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸
#3
نام : رایان ترنر
جنسیت : مذکر
گروه : ریونکلاو
تاریخ تولد:2000/3/15
رنگ چشم : مشکی
مو : مو های مشکی کوتاه که به عقب شانه میشه.
حیوان دست اموز: یه گرگ سفید به نام گوست.
ظاهر کلی: بدنی نسبتا ورزیده ولی نه خیلی،صورتی معمولی ،همیشه لباس های مشکی بر تن دارم و یه انگشتر نقره
جارو: نیمبوس 2017
اخلاقیات:نسبتا کم حرف ، جدی ، مغرور، به دنبال دردسر ، فوق العاده خشن و کینه ای.
معمولا ادم تک رویی هستم، ولی در گروه وظایف خود را به درستی انجام می دهم .
چوب دستی: چوب سپیدار با ریسه های قلب اژدها به نام نیزه ی نقره ای که سر گرگی در انتهای ان تراشیده شده
علاقه مندی ها:مبارزه با دست خالی ، دوئل ، تنهایی، گوست، گوش دادن به موزیک ، کتاب خواندن و دردسر های خطر ناک
پاترونوس:دایرولف
درس مورد علاقه : دفاع در برابر جادوی سیاه
زندگی نامه: در ابتدا ، وقتی من نوزاد بودم ، جلوی پرورش گاهی گذاشته شدم، همراه با یه انگشتر نقره ای .
کودکی خشن و سختی را در بین مشنگ ها داشتم و همیشه احساس متفاوت بودن می کردم.
بالا خره وقتی من 10 ساله بودم یه خانواده مرا به فرزندی قبول کرد، انها رفتار بدی با من نداشتن، ولی من هنوز هم احساس پوچی می کردم سخت به دیگران اعتماد می کنم.
ناگهان با دختری اشنا شدم موهای کوتاه مشکی، چشمانی به سیاهی شب که روح ادم را درون خود می بلعید، برای مدتی همچی خوب بود تازه احساس عادی بودن می کردم که یه تصادف رخ داد یه ماشین به او تصادف کرده بود و جان او را گرفته بود، و مرا از همیشه تنها تر کرده بود.
من 5 بار سعی کردم به زندگی خود پایان بدهم، ولی هر بار به طور اسرار امیزی اسیبی به بدنم وارد نمیشد.
یک روز نامه ای از طرف یک مدرسه جادوگری به نام هاگوارتز به دستم رسید و زندگی منو تغییر داد.
من نمی دانم یه خون اصیل هستم یا یه دورگه ولی این را می دانم، من یه جادوگرم و در مدرسه هاگوارتز مشغول تحصیل هستم


متاسفانه شخصیت های ساختگی تایید نمیشن. باید از لیست شخصیت ها، یک شخصیت گرفته نشده (از اسامی مشکی رنگ) انتخاب کنی و معرفیش کنی. همین معرفی رو می تونی براش بذاری. می تونه جزو اعضای ریونکلاو باشه، یا جزو افراد بی گروه.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط shadowpersian در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۱۴ ۶:۰۰:۰۹
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۱۴ ۸:۱۹:۲۲

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۸
#4
سلام بر کلاه گروهبندی
من پسری دورگه خشن عاشق مبارزه و مقابله با جادوی سیاه
توی درس مجون سازی ،دفاع در برابر جادو و تغییر شکل خیلی ماهر هستم
انتخاب اول من روینکلاو هستش ولی اگه نمیشه گریفیندور هم خوب
(من در کارگاه داستان نویسی قبول شدم)


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۸ سه شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸
#5
سلام و دورود بر کلاه گروه بندی.
من رایان هستم، یک دورگه،البته در خانواده ای که دارم، هیچ کس ،هیچ وقت جادوگر نبوده.
فردی ساکت و جدی هستم ،فردی تک رو هستم ، البته در گروه ها هم می توانم خوب بدرخشم ،عاشق رنگ مشکی هستم ،عاشق گرگ ها (مخصوصا سفید رنگ)،عاشق گرگ نما ها و جادوی سیاه .
می دانم در درس مقابله با جادوی سیاه خیلی خوب هستم.
گروه خاصی رو در نظر ندارم.
هر کدام که فکر می کنی بهتر هست برای من انتخاب کن



پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
#6
اسنیپ و اینه
اسنیپ در حال رد شدن از تالار بود
حسی در بدنش به جنبش افتاد او در مقابل اینه ای به بلندی 2 متر ایستاده بود اسمش را می دانست به ان
اینه ی نفاق انگیز می گفتن
رویش پارچه ای تره کشیده شده بود بدون این که بتواند دستش را دراز کرد و پارچه را کشید به درونش خیره شد
او ان جا بود نه در کنارش بلکه در اغوشش مثل همیشه زیبا بود
لبخندی بر لبانش جاری شد
بی اختیار دستش را به سمت اینه دراز کرد
سطح صاف و سردش را حس کرد
صدایی در سرش گفت او انجا نیست این فقط یه خیال است
ولی چه خیال شیرینی
شیرینی که با امدن جیمز به تلخی سم شده بود
جیمز اورا از من گرفته بود او همه چیز را از من گرفته بود
من را دوباره تنها کرد
دلش می خواست ان تصویر واقعی باشد ولی نیست لیلی مرده جیمز هم مرده ولی من هنوز زندم هری هم هنوز زندست
سنگینی رازی که سال ها درون سینه اش نگه داشته بود داشت خفه اش می کرد رویش را بر گرداند نه من نمی تونم در گیر خیالات بشم من باید از اون مراقبت می کردم ولی دیر کردم
برای هری دیر نمی کنم
چشمان هری مثل مادرشه این حرف دامبلدور در سرش می پیچید
من ازش مراقبت می کنم شاید یه روزی فهمید من چه کارهایی در حقش انجام دادم تا اون روز اجازه میدم از من متنفر باشه


خوب نوشته بودی و توصیفاتت هم قشنگ بود. اما چرا از علائم نگارشی مثل نقطه و ویرگول اصلا استفاده نکردی؟ هروقت جمله‌ت تموم می‌شه نقطه بذار یا اگه به جمله بعد مربوطه ویرگول.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۱۰ ۱۲:۳۶:۳۴






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.