نام : مارکوس هیتچین
جنسیت : مذکر
گروه : ریونکلاو
تاریخ تولد:2000/3/15
رنگ چشم : مشکی
مو : مو های مشکی کوتاه که به عقب شانه میشه.
حیوان دست اموز: یه گرگ سفید به نام گوست.
ظاهر کلی: بدنی نسبتا ورزیده ولی نه خیلی،صورتی معمولی ،همیشه لباس های مشکی بر تن دارم و یه انگشتر نقره
جارو: نیمبوس 2017
اخلاقیات:نسبتا کم حرف ، جدی ، مغرور، به دنبال دردسر ، فوق العاده خشن و کینه ای.
معمولا ادم تک رویی هستم، ولی در گروه وظایف خود را به درستی انجام می دهم .
چوب دستی: چوب سپیدار با ریسه های قلب اژدها به نام نیزه ی نقره ای که سر گرگی در انتهای ان تراشیده شده
علاقه مندی ها:مبارزه با دست خالی ، دوئل ، تنهایی، گوست، گوش دادن به موزیک ، کتاب خواندن و دردسر های خطر ناک
پاترونوس:دایرولف
درس مورد علاقه : دفاع در برابر جادوی سیاه
زندگی نامه: در ابتدا ، وقتی من نوزاد بودم ، جلوی پرورش گاهی گذاشته شدم، همراه با یه انگشتر نقره ای .
کودکی خشن و سختی را در بین مشنگ ها داشتم و همیشه احساس متفاوت بودن می کردم.
بالا خره وقتی من 10 ساله بودم یه خانواده مرا به فرزندی قبول کرد، انها رفتار بدی با من نداشتن، ولی من هنوز هم احساس پوچی می کردم سخت به دیگران اعتماد می کنم.
ناگهان با دختری اشنا شدم موهای کوتاه مشکی، چشمانی به سیاهی شب که روح ادم را درون خود می بلعید، برای مدتی همچی خوب بود تازه احساس عادی بودن می کردم که یه تصادف رخ داد یه ماشین به او تصادف کرده بود و جان او را گرفته بود، و مرا از همیشه تنها تر کرده بود.
من 5 بار سعی کردم به زندگی خود پایان بدهم، ولی هر بار به طور اسرار امیزی اسیبی به بدنم وارد نمیشد.
یک روز نامه ای از طرف یک مدرسه جادوگری به نام هاگوارتز به دستم رسید و زندگی منو تغییر داد.
من نمی دانم یه خون اصیل هستم یا یه دورگه ولی این را می دانم، من یه جادوگرم و در مدرسه هاگوارتز مشغول تحصیل هستم
تایید شد.