هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
#1
هري پاتر هم يه وقتي مي ره يه كتاب ديگه جاشو مي گيره من كه شخصا زياد نگران آينده اين سايت نيستم چون مي بينم اعضايي فعال و با اشتياق تو اون مشغولن كه فكر نكنم به همين سادگي از اين سايت دست بر دارن:D


[i]


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۹:۳۳ یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۷
#2
)به مشنگا احترام میذاشتید؟

البته خوب اونا هم آدمن دیگه!
بنی آدم اعضای یکدیگر ند........

2)ممکن بود وسوسه بشید و به راه جادوگرائی مثل ولدمورت و مرگخواراش برید؟

امکانش هست....

3)بگید اگه جادوگر بودید شخصیت و خلق و خوی شما دچار تغییر میشد؟

ممکنه بود در بعضی از موارد رفتارم تغییر کنه ولی در کل سعی کی کردم مثل خودم باشم.


[i]


Re: بعد از تمام شدن سری کتابهای هری پاتر چه قدر به اونها سر میزنید؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷
#3
من هم گاهي براي سرگرمي و اين كه داستان رو فراموش نكنم سري به هري پاتر مي زنم ولي بالاخره هري پاتر تموم شده و من به اندازه ي قبل براش وقت نم گذارم و بيشتر وقتم به خوندن رمان هاي جديد مي گذرونم.


[i]


Re: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۶
#4
نام:آرین
نام خانوادگی:شاد
جنسیت:مرد
سن:14
محل تولد:تهران
محل زندگی:رشت
علاقه مندی ها:خواندن رمان و کتاب های تاریخی و کامپیوترم
نام مدرسه:میرزاکوچک خان
نحوه آشنایی با هری پاتر:به طور اتفاقی(اول فکر می کردم هری پاتر برای بچه هاست)
کتاب های مطالعه شده:مجموعه ی دارن شان(نبرد با شیاطین و سرزمین اشباح) و سه کانه ی ارباب حلقه ها و هابیت و سیلماریون
آرتیمیس فاول سه گانه جان کرستفر و...(الان یادم نیست ولی چند تا دیگه هم بود)


[i]


Re: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۶
#5
درود بر لرد سیاه

--------------------------------------------------------
در همین هنگام مرگخوار ها چیزی رو در افق دیدن که به سمت شان می آمد پس چوب دستی هایشان راکشیدند و صبر کردند تا جسم نا شناخته نزدیک شود :
ایگور: این چیه دیگه؟؟
آناکین که همچنان از مو جودیش کم می شد
گفت:
من چه می دونم باید نزدیک تر بیاد تا ببینیم

وقتی شی نزدیک شد
هورییس فریاد زد : اه بابا این که زاخیه
زاخی که از جاروش پیاده می شد گفت:
ارباب بهم دستور داد که بیام این جا
چرا وایستادید بریم دیگه
در حالی که مرگخوار ها شانه به شانه هم حرکت می کردند وارد کافه شدند ولی هورییس خیکش لای در گیر کرد
و داد زد:
بابا من گیر کردم کمک!!
زاخی با کمک ایگور به زور هورییس رو کشیدن تو :
آناکین: حالا باید چی کار کنیم؟
ایگور: باید کافه رو بگیریم
زاخی :خب مساله این جاست که چجوری؟
هورییس:خب این جوری دیگه
هورییس به سمت کافه چی حرکت کرد
در حالی که ملت همه این جوری
به سیبیل هورییس نگاه می کردند هورییس چوبدستی اش را کشید:
هورییس :این کافه از همین لحظه در اختیار ماست فهمیدی؟؟؟
کافه چی که از ترس می لرزید آرام آرام به سمت زنگ خطر رفت
ایگور که فهمید به زاخی و آناکین اشاره کرد که همه ی مشتری ها رو گروگان بگیرند و خودش پرید روی کافه چی ولی ناگهان در باز شد و محفلی ها داخل شدن آلبوس که جلوی همه بود
گفت:اونا رو ول کنید
ولی زاخی نفرینی به سمت محفلی ها فرستاد و میز بزرگی را برگرداند و مرگخوار ها پشت میز سنگر گرفتند طلسم ها و نفرین ها سالن رو پر کرده بود و از برخورد اونا رنگ های گوناگونی تشکیل می شد ایگور که طلسمی رو به صورت ریموس کوبوند گفت:
باید اینا رو بندازیم بیرون هورییس که یک پایش زخمی شده بود گفت : یه راهی هست .........


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۰ ۱۹:۵۵:۳۰

[i]


Re: کتاب Deathly Hallows را با ترجمه ی چه کسی در ایران تهیه کنیم؟
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۶
#6
بابا به نظر من این ترجمه ها هیچ فرقی ندارن ویدا اسلامیه هم چند
تا کلمه اضافه می کنه و بعضی ها رو هم سانسور می کنه میده بازار به نظر من که فرقی نداره.


[i]


Re: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۶
#7
در حالی که سربازا داشتن لودو و دانگ و علیرضا رو
می بردن حموم(فکر های بی ناموسی نکنید )
یهو یه یارویی از بالای دیوار های قصر داد زد :
ــ دشمن

مردم جیغ می زدن و در می رفتن سرباز هایی هم که داشتن لودو و دانگ رو می بردن بی خیال اونا شدن و شمشیر ها شونو کشیدن و رفتن در راه خدا شهید بشن

دانگ و لودو هم از فرصت استفاده کردن در برن اونا داشتن
می فراریدن که ناگهاه لودو رو جٌو مسئولیت ور می داره :
ــ دانگ تو برو من باید برم دورا رو نجات بدم
ــ دانگ با شه پس من می رم تو هم دورا رو ور دار بیار
ــ چی چی رو برو ور دار بیار بیا بینیم
لودو در حالی که به دانگ رو می کشید به سمت
درمانگاه سلطنتی راه افتادند. لودو و دانگ از راه رو هایی که سربازا
دورا رو بردن حرکت می کردن تا این که به یک دوراهی رسیدن:
لودو: حالا از کدوم ور بریم؟
دانگ:من می گم اصلا بیا بر گردیم بریم خونه

در همین حال لودو صدای پایی شنید شخصی به اونا نزدیک می شد
..............................................
سلام لودو جون اگه پست بدی شد مرا ببخش می خواستم یه بوقی زده باشم.


[i]


Re: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶
#8
نام:زاخاریاس

نام خانوادگی:اسمیت

سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت :مرگخوار ها و الف دال

وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید:روزی 1 ساعت

اسپل نام شما به انگلیسی :zakharias smit


[i]


Re: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ جمعه ۲ شهریور ۱۳۸۶
#9
همه مرگخوار ها به جنب و جوش افتاده بودند تا راهی پیدا کنند
از شر سارا خلاص بشن در گوشه اتاق بلیز همچنان در حال طرح نقشه بود و در طرف دیگر بلا چون به نتیجه ای نمی رسید هر از چند وقت رو دلف رو طلسم می کرد :
رودلف: فروغ حالا نمیشه اینقدر منه طلسم...آخ... نکنی؟
بلا :ببینم فروغ دیگه کیه؟
رودلف:فروغ کیه من گفتم شکوه.
بلا: شکوه درد شکوه مرض شکوه دیگه کیه
بلا شروع به اجرا کردن چند طلسم نا بخشودنی روی رو دلف بیچاره کرد.
در طرف دیگر ولدی از شدت عصبانیت
در حال کندن مو هایی بود که دیروز کاشته بود
زاخی جلوی بوفه نشسته بود و در حال تفکر بود :pint:
در همین هنگام رودلف که
توسط طلسم های بلا تیکه پاره شده بود
به سمت لرد دوید:
ــ
ارباب من یه فکری دارم .....
----------------------------------------------------------------

ببخشید کوتاه شد ترسیدم بزنم سوژه شهید شه


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲ ۱۷:۵۲:۲۲

[i]


Re: شما ترجمه ي کدام مترجم را مي پسنديد ؟
پیام زده شده در: ۲:۲۵ جمعه ۲ شهریور ۱۳۸۶
#10
من ترجمه ویدا اسلامیه رو بیشتر می پسندم درسته بعضی از کلمات رو عوض یا حذف می کنه ولی لحن نوشتش به رو لینگ از بقیه نزدیک تره و با هری پاتر انس بیشتری داره.


[i]






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.