به نظر من ميبينه نشسته رو مبل مامانش و پدرش به همراه دوستاش منتظرن تا اقاي لرد سياه شمع كيك تولدشو فوت كنه تبا همه براش دست بزنن و بعد بره كادواشو باز كنه
نظر شما؟

میبینه که مامانش داره جونشو فدای جون تام میکنه مثل لیلی

می بینه که همه ی دنیا تحت سلطه ی اونن

خب غزیز دلم قشنگ معلومه دیگه ولدمورت شیفته ی قدرت و هیچ چیزی به جز قدرت نمی تونه اونو شاد کنه!
البته دیدن نگاه کردن ولدمورت تو آیینه 2 حالت داره:
1-دیده هری رو کشته و تمام سدهایی که مانع رسیدش به قدرت می شه برداشته شده...
2-می بینه قدرتمندترین جادوگر دنیاست و همه چیز زیر سلطه ی اونه. یا حتی تمام دنیا رو سیاهی در برگرفته!
نظر شما چیه؟ با کدومش موافقین؟

قدرت طلبي لرد ولدمورت برميگرده به عقده هاي رواني موجود در ذهنش.
1- اون عقايد خون پرستي داره و خيلي روي اصالت حساسه ولي همواره از اين موضوع كه پدرش ماگل بوده رنج ميبره
2- اون نميتونه مادرشو ببخشه به خاطر اين اشتباهات
3- با سلطه يافتن بر جهان فكر ميكنه كه ميتونه به همه اثبات كنه كه خون سالازار در رگهاشه و يك رگه اش ماگل نيست

بنابراين اگر يك آرزوي محال را بخواهيم برايش در نظر بگيريم ميتوانيم يك زندگي جادوگري را تصور كنيم. كه در آن يك پدر اصيل، يك مادر اصيل و تام ريدل اصيل زاده قرار داره و هيچ وقت اين خانواده از هم جدا نميشن.

آلبوس دامبلدور جلوش زانو زده

هوممممممم...
منم با نظر مرلین موافقم تنها عاملی که موجب عقده ای شدن تام بود پدر ماگلش بود...
اما شاید ولدمورت آرزو های دیگری هم داشته باشد...این که دنیا از ماگل زاده ها پاک بشه...شاید هم اوج قدرت...کشتن هری
هر چیزی می تونه باشه

شاید به قول بربکس قدرت و یا مرگ نیمه اصیل ها و خون لجنی ها رو ببینه ولی من با مرلین بیشتر موافقم

ميبينه با دختر خوب و خوشگل ازدواج كرده.

خودش رو می بینه که به قدرت رسیده و هیچ کس نمی تونه جلوشو بگیره و هر گز نمی میره.