هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ جمعه ۲۸ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
با سلام به ارباب عزیز!

ارباب خیلی وقته همچین راحت گذاشتمت یه پستم برام نقد نکردی بیا این پست منو نقد کن!

با خداحافظی صمیمانه از ارباب!


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ جمعه ۲۱ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 150 گورستان ریدل ها،اسکورپیوس مالفوی:


اشتباهای تایپی دارین.بعد از نوشتن و قبل از ارسال حتما یه بار دیگه پستهاتونو بخونین.چون بعضی از این اشتباهات ممکنه جمله رو کلا بی معنی کنه.


تو این پستتون هم بعضی از علامت ها حذف شده و این خوندن پست رو خیلی سخت میکنه.شما چون میدونین منظورتون از جمله چی بوده خوندن و درکش براتون آسونه.ولی برای خواننده اینطور نیست.مثلا:
نقل قول:
نه اینکارو نکن تز من بهتره تازه می تونی ازش زیر یه کاغذ امضا بگیری

این جمله رو من چند بار خوندم تا موفق شدم درکش کنم.اگه اینطوری نوشته میشد خیلی بهتر بود:
نه اینکارو نکن!تز من بهتره.تازه می تونی ازش زیر یه کاغذ امضا بگیری.
لازم نیست علامتها رو دقیق و درست بذارین.فقط تا حدی باشه که جمله قابل درک بشه.


نقل قول:
لرد با صدایی که در حالت خوشحال هم سرد و بی روخ بود گفت

صدای سرد و بی روح یعنی صدایی که خالی از هر نوع احساسی باشه.بنابراین صدا نمیتونه هم خوشحال باشه هم بی روح.


میشه گفت مطلبو زیادی کش دادین.سوژه داده شده در پست قبلی یه اشکال مهم داشت و اون این بود که سوژه رو داده بود ولی مهمترین قسمتش(شرط)رو روشن نکرده بود و تعیینش رو گذاشته بود به عهده نفر بعدی،درحالیکه ممکنه نفر بعدی ایده جالبی برای اون سوژه نداشته باشه.شما هم با تعیین نکردن و بزرگتر جلوه دادن شرط و پرداختن به مسائل فرعی و جرو بحثای طولانی و کشدار این اشتباه رو ادامه دادین.اینجوری ممکنه ذهن خواننده و کسی که قصد ادامه دادن رو داره به کلی از موضوع اصلی منحرف بشه.

دیالوگهای فرشته ها پشت سر هم بود.معمولا یکی از این فرشته ها خوب و یکی بد هستن.با دو شکلک و میتونستین به خوبی از هم تفکیکشون کنین.ولی شما آخر دیالوگهای هر دو شکلک گذاشتین.ممکنه خواننده سردرگم بشه.

قسمت آخر پستتون و شکستن قلب فرشته ها جالب بود.

بد نبود...ولی میتونست بهتر باشه.
______________________________

بررسی پست شماره 171 قصر مالفویها،اسکورپیوس مالفوی:


نقل قول:
-شاید جسارت باشه ولی من این جسارت رو می کنم.

شروع با دیالوگ معمولا شروع جالب و جذابیه.همین یه جمله شما میتونه خواننده رو کنجکاو و به خوندن ادامه پستتون تشویق کنه.


نقل قول:
دراکو از این بی احترامی او کاملا قرمز شده بود

بهتره سعی کنین بهترین کلمه یا عبارت رو برای توصیف حالتها انتخاب کنین.اینجا "قرمز شد" سنگینی جمله رو از بین میبره.بهتر بود از "سرخ شد"استفاده میکردین.علاوه براین دلیل سرخ شدن هم باید ذکر میشد، چون جمله به این شکل اشتباه به نظر میرسه.دراکو از خشم و عصبانیت سرخ شده، نه از بی احترامی اسکورپیوس.


نقل قول:
اسکورپیوس با حالتی که انگار حرف پدرش بسیار مسخره بود گفت:

نقل قول:
.اسکورپیوس سری تکان داد که افسوس خوردنش را نشان می داد

شما میتونین برای بیان حالت از عبارات کوتاهتر استفاده کنین.اینجوری جمله تون تاثیر گذارتر میشه:
اسکورپیوس با حالتی تمسخر آمیز گفت:
.اسکورپیوس با افسوس سری تکان داد.


نقل قول:
اسکورپیوس در کاخ را باز کرد و آن را محکم کوبید.سریع از آن بیرون رفت بی آن که اشک دراکو را ببیند که بیرون خیره شده بود تا اسکورپیوس نتواند اشک هایش را ببیند.اسکورپیوس دیگر تاب،تحمل آن بغض را در گلو نداشت پس آن شکست و هق هق بلندی سر داد.

غم انگیزترین قسمت پستتون.قسمتی که به زیبایی نوشته شده ولی اشتباهاتی که ناشی از عجله شما در نوشتن بوده زیباییشو تحت تاثیر قرار داده.فکر میکنم با خوندن دوباره این پاراگراف بیشتر اشکالاتشو ببینین.مشکل عمده شما ضعف در انتقال منظورتون به بهترین شکل ممکنه.یعنی ایده خوبی تو ذهنتونه و قصد دارین به بهترین شکل پیادش کنین ولی موقع نوشتن با اشکال مواجه میشین.من سعی میکنم تا جاییکه ممکنه بدون تغییر پاراگرافتونو اصلاح کنم:
اسکورپیوس در کاخ را باز کرد و پس از اینکه به سرعت از کاخ خارج شد در را محکم به هم کوبید.سریع از آنجا بیرون رفت بی آن که اشکهای دراکو را ببیند که از پنجره کاخ به بیرون خیره شده بود تا پسرش نتواند اشک هایش را ببیند.اسکورپیوس دیگر تاب،تحمل بغضی که گلویش را گرفته بود نداشت...بغضش شکست و هق هق بلندی سر داد.
تکرار کردن یک کلمه پشت سر هم اشتباهیه که بشدت روی نوشته شما تاثیر منفی میذاره.شما اینجا کلمه "اسکورپیوس"رو چند بار تکرار کرده بودین.من یکیشونو حذف کردم و از "پسرش" به جای اون استفاده کردم.بعضی از جمله هاتون با کمی تغییر زیباتر میشن.نگران نباشین.این قانون "نوشتن جمله به بهترین حالت ممکن" چیزیه که همه به تدریج تو این سایت یاد میگیرن.


نقل قول:
اسکورپیوس از قصر خارج و به محض اینکه پا به خیابان گذاشت تاکسیی زیر پایش نگه داشت و او گفت:دهکده ی هاگزمید.

تاکسی؟!!!!!!در دنیای جادویی تاکسی وجود داشت؟جارو به چه دردی میخورد پس!!اتوبوس شوالیه یک استثنا بود.که اونم گهگاهی پیداش میشد.تاکسی بیش از حد غیر جادویی بود.


سوژه خیلی خوبی دادین.اسکورپیوس شخصیتیه که ما نه تو کتاب و نه تو سایت باهاش آشنایی نداریم.شما فرصت دارین هر طور که مایلین بهش شکل بدین.خروج اسکورپیوس از قصر مالفویها شروع خیلی خوبی برای این شکل گیریه.سوژه رو خوب پیش بردین و نکته مبهمی برای نفر بعدی باقی نذاشتین.

اگه از اشکالات جمله بندی صرفنظر کنیم پست خوبی بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
سلام به لرد بزرگ!

فکر کنم دیگه بدونی واسه چی اومدم!واسه این که بگم بیا یه پست طنز جدید زدم،لطفا نقدش کن!به خودم جرئت دادم یه سوژه زدم بیا برام نقدش کن لطفا!

ممنون از لرد سیاه!


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 188 مرگخواران دریایی،اسکورپیوس مالفوی:

اسکورپیوس عزیز

پستهای شما اصلا بد نیست.کمی اعتماد به نفس!!

محاسن و معایب پستا رو نمیتونم از هم جدا کنم.نقد و بررسی یعنی هر دوی اینا.اتفاقا در نقد، توضیح نکات منفیه که بیشتر به درد میخوره.شما سعی کنین معایب رو برطرف و خوبی هاشو تقویت کنین.

در مورد سوژه طنز و جدی هم کاملا راحت باشین.شما تو همه تاپیکها به هر سبکی که مایل باشین میتونین بنویسین.کسی نمیتونه مجبورتون کنه برای جدی نوشتن وارد تاپیک خاصی بشین.کافیه به سوژه و جریان تاپیک لطمه وارد نشه که تو پست قبلیتون همچین اشکالی وجود نداشت.
اگه طنز زدن رو دوست ندارین به خودتون فشار نیارین که حتما طنز بنویسین.ولی اگه مایل باشین شروع کنین پستهای طنز نویسای خوب سایت(که کم هم نیستن)رو بخونین.خیلی کمکتون میکنه.و ضمنا کم کم شروع کنین.لازم نیست در یک آن کل پستتون طنز بشه.با یه توضیح،یه جمله یا یه دیالوگ طنز آمیز میتونین شروع کنین.


و اما پستتون:

نقل قول:
لرد آروم آروم به جزیره ی متروکه پا گذاشت


لرد تو جزیره بود.برای همین "پا گذاشت "اینجا زیاد درست به نظر نمیرسه.ضمنا پا گذاشتن در یک لحظه اتفاق میفته و اصولا نمیشه کم کم به جایی پا گذاشت.


از علامتها هرگز صرفنظر نکنین.جمله هاتون گنگ و نامفهوم میشه.مثلا:
نقل قول:
می فهمی یعنی به هیچ وجه حرف نزن و خفه شو!



شما گفتین بلد نیستین طنز بنویسین.به نظر من اشتباه میکنین.طنز جالب و جذابی تو پستتون جریان داره.دیالوگها و رفتار لرد و خرچنگ یا میمونها واقعا خوب نوشته شده بود.


نقل قول:
رنگ قرمز چشم هایش داشت نم نم از درخشش می افتاد

نقل قول:
لرد این بار به خرچنگ بی چاره امان نداد و بهش آواداکاورایی زد که تا عمرش داشت فراموش نکند.

در نوشتن جمله ها کمی بیشتر دقت کنین.خیلی از جمله هاتون احتیاج به ویرایش داره.مثلا تو جمله اول اون "نم نم"نمیدونم اشتباه تایپیه یا نگارشی....یا عبارت "تا عمرش داشت" که یه شین اضافه داره....ضمنا کسی که آواداکداورا بخوره دیگه عمری نداره که فراموش بکنه یا نه!


نقل قول:
او نمی دانست دلیل مسئله چیه ولی چشم هایش سنگین شده بود

هنوز اون مشکل گفتاری یا نوشتاری نوشتن رو دارین.
اگه قراره گفتاری باشه:اون نمیدونست دلیل مسئله چیه، ولی چشماش سنگین شده بود.
اگه قراره نوشتاری باشه:او نمیدانست دلیل مسئله چیست ولی چشمانش سنگین شده بود.


ظاهر پستتون،فاصله ها،پاراگرافها و شکلکها خوب بود.


شما سوژه ای رو انتخاب کردین که لرد تک و تنها تو یه جزیره متروک افتاده.سوژه نسبتا سختیه چون عناصر لازم برای پیش بردن داستان دردستتون نیست و خودتون باید اونا رو بوجود بیارین.شما با آرامش کامل درباره جزیره و لرد نوشتین.عجله نکردین که سوژه رو پیش ببرین.کسی رو وارد ماجرا نکردین.فقط از موقعیتی که لرد در اون افتاده به خوبی برای نوشتن استفاده کردین.کارتون خیلی خوب بود.

این پست شما از نظر نگارشی و علامتگذاری و جمله بندی ضعیفتر از قبلی بود.ولی از نظر محتوا جذابتر و جالبتر و سرگرم کننده تر بود. به نظر من استعداد طنزنویسیتونو دست کم نگیرین.


خوب بود

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۸ پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
با سلام خدمت ناظر عزیز و گرامی و کچل!

ببخشید من کلا بلد نیستم طنز بزنم هرگز دوست نداشتم که طنز بزنم اما اینجا می خوام به طور جدی طنز بزنم امیدوارم این دفعه سوژه ی طنز و جدی رو اشتباه نگرفته باشم.چون حالت داستان و کار های ولدمورت و دیالوگ هاش به طنز می خورد اما توصیفات کامل و زیبای جزییات و استفاده نکردن از شکلک پست رو شبیه به پست های جدی می کرد.اما من احساس کردم بیشتر به طنز می خوره.

حالا این همه حرف زدیم که بگیم لطفا درست های این پست رو بگو چون اگه بخوای غلط هاش رو بگی باید پست منو کپی پیست کنی!

با تشکر


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۴ دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 94 خانه اصیل و باستانی گانتها،اسکورپیوس مالفوی:


ارباب به شما خوش آمد میگه...لرد سیاه همواره از ورود هر نوع مالفوی استقبال میکنه.خوش اومدین.


پستتون ظاهر خوب و مرتبی داره.این ظاهر خوب میتونه هر خواننده ای رو جذب نوشته شما بکنه.پاراگراف بندی خوب،نبودن اشتباه تایپی و املایی،رعایت فاصله های مناسب و علامتگذاری درست خوندن و فهمیدن پست شما رو خیلی راحتتر کرده.این چیزیه که خیلی از نویسنده های قدیمی ما هنوز یاد نگرفتن!



جمله ها و توضیحات شما به هیچ عنوان ناشیانه نیست.مشخصه که قبلا هم(شاید تو سایتای دیگه)چنین متنهایی رو نوشتین.با این حال بعضی از جمله ها احتیاج به اصلاحات جزئی دارن.مثلا:

لوسیوس قلبش به تندی می زد:قلب لوسیوس(یا فقط قلبش) به تندی میزد.



نقل قول:
زیر لب همش دعا می کرد که لرد او را نشناسد.

کلمه "همش" با ترکیب جمله تون متناسب نیست.بقیه جمله حالت نوشتاری داره.

ترس و وحشت لوسیوس رو خیلی خوب توصیف کردین.خواننده به خوبی میتونه احساس لوسیوس رو تو اون حالت درک کنه.


نقل قول:
من دروغی نداشتم که بگویم لرد من واقعا یک پیرزن سالخورده ام!

نقل قول:
ببین جوجه از طرز راه رفتنت مشخصه که یه زن پیر و فرسوده نیستی و فقط کارت تمارضه!

سعی کنین حالت،زمان و طرز نوشته تون در کل پست هماهنگ و یکپارچه باشه.اینجا یکی از دیالوگها حالت نوشتاری و بعدی حالت کاملا گفتاری داره.احتمالا قصد داشتین احترام لوسیوس به لرد و لحن تمسخر آمیز لرد رو نشون بدین، ولی اصولا بهتره دیالوگها رو بصورت گفتاری بنویسین که خواننده بهتر بتونه با نوشته شما ارتباط برقرار کنه.درباره بقیه توضیحاتتون آزادین که حالت عامیانه رو بکار ببرین یا کتابی.


نقل قول:
لرد چوبش را از درون پیراهنش بیرون کشید و گفت:ببین جوجه از طرز راه رفتنت مشخصه که یه زن پیر و فرسوده نیستی و فقط کارت تمارضه!

سعی کنین خصوصیات رفتاری شخصیتها رومطابق کتاب در نظر بگیرین.طوری که خواننده قبول کنه که این رفتار یا جمله میتونه از طرف شخصی باشه که شما بهش اشاره کردین.این مهمترین نکته پست زدنه.لرد ولدمورت هرگز با این لحن حرف نمیزنه.


نقل قول:
لوسیوس به دو زانو افتاد و گفت:خواهش می کنم به کسی چیزی نگویید.

لوسیوس به لرد سیاه دروغ گفته.در یک قدمی مرگ قرار گرفته ولی درخواستی که از لرد میکنه اینه که به کسی چیزی نگه؟منطقی تر بود فقط طلب بخشش میکرد.یا عذر و بهانه میاورد.


نقل قول:
این کار برای لوسیوس آشنا بود؛او تمام عمرش همین کار می کرد حال باید با یک اسم دیگر به سر کار قبلیش باز می گشت!به مرگخواری!

سوژه رو تقریبا عوض کردین.سوژه اصلی اینجا زن شدن لوسیوس بود.اصولا بهتره سوژه اصلی رو عوض نکنین ولی اینجا شما با مرگخوار کردن لوسیوس سوژه دیگه ای دادین که میتونه جالب باشه.پایان پستتون زیبا و تاثیرگذار بود.


توصیف حالتها رو خوب انجام دادین.هرچند گاهی جمله ها کمی سنگین به نظر میرسن.ولی به هر حال زیبا بود.
از یک عنصر جذاب در پستتون استفاده کردین و اونم غافلگیر کردن خواننده اس.اگه بتونین این ویژگی خودتون رو تقویت کنین مسلما پستهاتون در آینده جذابتر خواهد شد.


کار خوبی کردین که از شکلک استفاده نکردین.پستتون احتیاجی به شکلک نداشت.


سوژه کاملا طنز بود و پست شما کاملا جدی.ولی این پست جدی هیچ لطمه ای به سوژه نزده.شما ماجرا رو به خوبی پیش بردین.


برای شروع واقعا خوب بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹

اسکورپیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳
از بی شخصیت ها متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
با سلام خدمت لرد سیاه

اگه میشه این پست من رو نقد کنین.اگه پستم خیلی بده یا افتضاحه شما به بزرگی خودتون ببخشید تازه واردیم دیگه اینها پیش میاد.

با تشکر


هلگا معتقد بود ...

[b]« هوش و علم ، [color=990000]شجاعت و غلبه بر ترس[


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۱۲ شنبه ۸ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
شما مدتهاست پست نزدین....اربابم مدتهاست نقد نکرده.

بررسی پست شماره 93 خانه گانتها،لودو بگمن:


نقل قول:
تقريبا همه مهمان ها مرگخواران بودند كه لوسيوس آن ها را به خوبي مي شناخت. همه به جز يك مهمان،
شخص عجيبي جلوي مرگخوار ها ميآمد كه چهره اش پوشانده شده بود و لباس و ماسك مشكي رنگ و عجيبش حتي نشان نميداد كه مرد است يا زن.
از طرز نگاه مرگخوار هاي ديگر هم مشخص بود كه او را نميشناختند.

شروع زیبایی داشتین.یه حالت مرموز و جذاب داشت.با توجه به اینکه پست قبلی رو خودم زده بود واقعا هیچ نظری درباره اینکه سوژه به کدوم طرف قراره بره نداشتم.


نقل قول:
اما آنقدر حواسش به مهمان عجيب و غريبشان بود كه حتي نفهميد فراموش كرده دستانش را بلرزاند يا كمي غوز كند.

قوز درسته.خواننده روی این جمله کمی مکث میکنه.چون عبارت"آنقدر"یه حالت تاکید بوجود آورده.طوری که انگار مطلب مهمی عنوان شده.درحالیکه اینطور نیست و فقط قصد داشتین حواسپرتی لوسیوس رو نشون بدین.بهتر بود با حالت ملایمتری بیان میشد:
حواسش به مهمان عجيب و غريبشان بود .حتي فراموش كرد دستانش را بلرزاند يا كمي قوز كند.


نقل قول:
لرد ولدمورت به انتظار نشسته بود و حتما داشت در حال فكر كردن با نجيني هم بازي مي كرد و روي پوست سردش دست مي كشيد.

وقتی دو یا چند کار رو به این حالت به شخصی نسبت میدین اصولا باید کار مهمترو آخر ذکر کنین.در عیر اینصورت کل جمله حالتی غیر جدی پیدا میکنه:
لرد ولدمورت به انتظار نشسته بود و حتما داشت در حالی که با نجینی بازی میکرد و روی پوست سردش دست میکشید، فکر میکرد...

شخصیت بلاتریکس رو خیلی خوب نشون دادین.تحقیر خدمتکار و طرز حرف زدنش کاملا شبیه بلاتریکس اصلیه.


"غصر"
کمی دقت!قصر.

شما کمی هیجان به ماجرا اضافه کردین.در عین حال موضوع رو چند قدم پیش بردین.کارتون خیلی خوب بود.ایده امضا کردن برگه طلسم شده هم عالی بود.پست شما با وجود جدی بودن نه خسته کننده بود و نه ناهماهنگ با پستهای قبلی.

ظاهر پستتون بر خلاف پستهای معمول شما که بشدت شلوغ پلوغ نوشته میشن کاملا منظم به نظر میرسه.

با وجودی که به قول خودتون خیلی وقته رول ننوشتین این پستتونم به خوبی پستهای قبلیتون بود و به جز یکی دو اشکال خیلی ریز که اونم یا پس و پیش کردن جمله ها حل میشد مشکلی نداشت.فقط در مورد اشتباهات تایپی و املایی بیشتر دقت کنین که زیبایی نوشته تونو از بین نبرن.


موفق باشید.

_____________________________________

بررسی پست شماره 304 کافه تفریحات سیاه،روفوس اسکریم جیور:


عمو اسفند کیه بچه؟

نقل قول:
هیچکس به جز لرد ولدمورت در سرسرا نبود ...
همه برای استقبال از پادشاه گوگوریو به خارج از سرسرا رفته بودند . سرانجام پس از دقایقی ، درب ورودی سرسرا باز شد و پادشاه گوگوریو به همراه همسرش ، وارد سرسرا شدند .
آنان در مقابل لرد قرار گرفتند و به نشانه ی احترام ، در مقابل او تعظیم کردند .

شروع بد نبود.بدون تلف کردن وقت و کش دادن سوژه پادشاه و همسرش رو به خانه ریدل آوردین.ولی اشاره به مترجم کمی میتونه مشکل ایجاد کنه.جایی که واقعا فکر و نقشه از پیش تعیین شده ای نداشته باشین بهتره برای سوژه "دردسر" درست نکنین.نمیدونم تو پستهای قبلی به زبون پادشاه و ملکه اشاره شده بود یا نه ولی اینکه اینا زبون ولدمورتو نمیفهمن کمی میتونه کارا رو سختتر کنه.البته از طرفی میتونه سوژه ساز باشه.مثلا اینا حرفای همدیگه رو اشتباه متوجه بشن یا یه همچین چیزایی.اگه هدف خاصی از اشاره به مترجم دارین حتما باید برای نفر بعدی این هدفتونو مشخص کنین.یا حداقل یه اشاره ای بهش داشته باشین.


نقل قول:
- سم رو ریختید ؟ من دیگه بیشتر از این نمیتونم جلوی اینا فیلم بازی کنم .

نقل قول:
- ایشون میفرمایند که ما عادت داریم قبل از اینکه خودمون غذا رو میل کنیم ، پیش مرگ هامون غذا رو بچشند . البته ممکنه که این حرکت بی احترامی تلقی بشه ولی نمیشه از این کار صرف نظر کرد .

ایده ریختن سم در غذا خیلی خوب بود. و ایده پیش مرگها بهتر از اون بود.جمله آخر پستتون کاملا خواننده رو ترغیب به ادامه دادن میکنه.

ظاهر پستتون به طرز عجیبی(با توجه به شخصیت عجولی که از شما سراغ دارم!) منظم و مرتب و علامتگذاریتون بجا و مناسب بود.فقط از سه نقطه بیش از حد استفاده میکنین.سه نقطه آخر پستتون خوب بود و حالت ترس و دلهره مرگخوارا رو به خواننده منتقل میکرد ولی تو یکی دو مورد قبلی لزومی نداشت از این علامت استفاده کنین.

پستتون بدون اشتباه تایپی یا املایی بود که همین چند نکته باعث میشه خواننده به راحتی و با اشتیاق پست شما رو بخونه.استفاده از اسم پادشاه احترام و دقتتونو نسبت به پست قبلی نشون میده.

از جمله های طولانی،ولی رسا و کاملتون مشخصه که پست شما با صبر و حوصله نوشته شده.

سوژه رو خوب پیش بردین.

خوب بود.


موفق باشید.
________________________________
بررسی پست شماره 305 کافه تفریحات سیاه،آگوستوس پای:


نقل قول:
دقایقی بعد...

پیش مرگان به آرامی به سمت عقب و به پشت سر سرورانشان باز گشتند و بدنبال آن مهمانان مشغول خوردن غذا شدند. هیچ حادثه ای به وقوع نپیوسته بود... و کسی هم نمرده بود.

اینجا قسمت نسبتا مهم و هیجان انگیز داستان بود.بهتر بود کمی بیشتر روش مکث میکردین.مثلا غذا خوردن پیش مرگها و حالت لرد یا مرگخواراها رو در اون لحظه توصیف میکردین.میتونست جالب باشه.
البته جمله هاتون و طرز توصیفتون زیباست.مثلا: هیچ حادثه ای به وقوع نپیوسته بود... و کسی هم نمرده بود....ولی قبلش کمی توضیح بیشتر لازم داشت.


امارت نه،عمارت...این مرگخوارای ما احتیاج به چند ترم املای زبان فارسی دارن!


نقل قول:
جسم بیجان رودولف بر روی زمین افتاده بود! مرگخواران وحشتزده از این اتفاق به همدیگر نگاه می کردند.

لرد سیاه متعجب عصایش را پایین آورد و به جسد بیجان رودولف که پشت سر آنی مونی - که از شدت ترس بر روی زمین چمباتمه زده بود- خیره شد.

شما بی رحمانه رودولف رو به قتل رسوندین!!و با این کارتون توجه خواننده رو به پیشگویی سیبل تریلانی که سوژه اصلی داستان ما بود و کم کم داشت فراموش میشد جلب کردین.این کارتون عالی بود.البته کشتن شخصیتهای فعال ایفای نقش ممنوعه.ولی با توجه به اینکه رودولف با وجود عضو بودن، فعالیت خاصی نداره و تو این سوژه بالاخره باید یکی از مرگخوارا میمیرد، به نظر من مرگ رودولف اینجا اشکالی نداشت.


صحنه مرگ جالب و غافلگیر کننده ای برای رودولف طراحی کردین.گرچه اینکه چرا آنی مونی رو نکشتین و رودولف بیچاره رو این وسط قربانی کردین همچنان مجهوله!ولی به هر حال همون صحنه جالبی بود.

توصیف حالتها و شخصیتهاتون خیلی خوب بود.حالت سرد و ترسناک لرد سیاه رو به خوبی به خواننده منتقل میکنین.

آخر پستتون با اشاره به پیشگویی، شوک رو به خواننده وارد کردین و همونجا پست رو تموم کردین.اینم کار خوب و جالبی بود.

خوب بود.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۸ ۰:۱۴:۴۸



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۲۸ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹

آگوستوس پایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۱ پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۰:۰۴ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 375
آفلاین
درود بر لرد کبیر سرور سروران... شاخ نبات... ام... دوباره سرور سروران!

اگه ارباب لطف کنن این پست را هم نقد کنند ممنون میشم.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۲۱ جمعه ۷ آبان ۱۳۸۹

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
درود بر لرد مقتدر ........


اگه زحمتی نیس ، این رول رو واسه ی ما بنقدید ...
اگه کم و کسری داره به بزرگی خودتون ببخشید دیه ... بعد از سه ماه ، ممکنه زیاد خوب درنیومده باشه ...

ببخشید که همیشه واستون زحمت داریم ...


عمو اسفند


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۷ ۰:۲۴:۱۲

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.