1. اوکمی ها بیشتر در مناطق گرمسیر زمین زندگی میکنند و بنابراین نیازمند آب و هوای گرم هستند. کشورهایی که حضور آن ها در آنجا زیاد است میتوان کشورهای گرم آسیایی مثل هند و خاور دور و اینارو نام برد. آفریقا و آمریکا جنوبی هم شاید پیدا شن.
2. از غذاهای مورد علاقه ی اوکمی میتوان به موش و پرندگان اشاره کرد. اما همون طور که خود پروفسور ویزلی هم اشاره کردن، موقع خوردن میمون هم دیده شدن.
3. - اوه لینی، اینجارو نگاه کن! یه مار کوچولوی خوشگل. خوشگل و کوچولو! ناز و تپلی!
لینی با دهانی باز به چیزی که لونا اشاره کرده بود خیره شد. یک چشمش با ترس به مار خیره ماند و چشم دیگرش به سمت لونا چرخید و گفت:
- به این میگی کوچولو؟ حداقل ده برابر اون مارای مسخره ای هست که میدیدیم! احمق بیا بریم تا نیش نزده!
لونا توسط لینی چند قدمی کشیده شد و برای جلوگیری از کشیده شدن بیشتر، روی زمین نشست و لینی دیگر نتوانست او را از مار دور کند.
- لونا الان بیدار میشه ولش کن بیا بریم. اصلا چرا با تو اومدم تو این جنگل مزخرف؟
لونا چوبی که در نهایت دو شاخه میشد را برداشت و آرام به سمت مار رفت. خانه ای شبیه به خانه ی پرندگان داشت. لونا با حس همدردی گفت:
- این مار دیوونه معلوم نیست خونه کدوم پرنده ی بیچاره ای رو غصب کرده؟ یعنی چند تا تختمارو خورده؟
لینی با ترس، در حالیکه پشت لونا قائم شده بود سرش را به مار نزدیک کرد. ابتدا سرش را از نظر گذراند و او را ادامه داد تا در نهایت به دمش رسید.
-
همزمان، مار و لینی و لونا تکان شدیدی خوردند. مار چشمانش را باز کرد و به آن دو خیره شد.
لینی در حالی که بالا و پایین میپرید گفت: این مار نیست، از اون چیزائه که رز وقتی خونه شون رفته بودیم میگفت. وااااااای چرا به حرف رز گوش نکردم که چطور میشه نابودش کرد؟
لونا در حالی که زبانش بیرون زده بود با شگفتی به مار فلک زده که سرش توسط چوب لونا به زمین چسبیده بود خیره شد.لونا موشکافانه خم شد تا نگاه دقیق تری به مار بیندازد و گفت: ولی وحشیه. ببین تا سه میشمارم، پا به فرار میذاریم. باشه؟
توپی قلمبه روی گردن لونا مشاهده شد که پایین رفت و ناپدید شد و لینی دریافت که او آب دهانش را قورت داده است.
- 1 ...
لینی چند قدم دیگر از لونا فاصله گرفت.
- 2 ...
لینی پشتش را به لونا کرد و آماده ی فرار شد.
- 3 ...
لونا چوب را برای آخرین بار محکم فشار داد، دو پا داشت، دو پای دیگر نیز قرض گرفت و با بیشترین سرعتی که میتوانست دنبال لینی که مرتب جیغ میکشید دوید.
هیچ کدام جرات برگرداندن سرشان را نداشتند و تنها کاری که میکردند دویدن بود. بالاخره بعد از مدت زیادی دویدن، لینی که دهانش از اول تا آخر باز بود و نغمه ی جیغ نشانی را بیرون میداد، ایستاد و گفت:
- به ... خیر ... گذشت!
- نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
- بامب!
صدای شلیک گلوله ای لونا را از اتمام حرفش و بیان کردن "نه" بازداشت. مار دو پا، درست بغل لینی آمده بود و نزدیک بود او را بکشد! اما با تفنگ مرد مشنگی، آن ها نجات پیدا کرده بودند.
- لونا!
لونا به آرامی در آغوش لینی رفت. لونا بعد از تشکر کوتاهی از مرد، لینی را به سمت خانه هدایت کرد.
4. خب میریم سراغ مشنگی. اوکمی واسه مشنگا یکی از حرکات اساسی در هنرهای رزمی و بخصوص در تکنیک های پرتابی هستش. این فنیه که مشنگا می آموزن تا حریفان تمرینی خود را به زمین زده و یا پرتاب کنن، و همین طور با اهمیتی دو چندان باید بیاموزن که چگونه خودشون پرتاب شده و به زمین بخورند تا کمترین آسیب ممکن رو ببینن.
البته نوعی از بازی ها در دنیای مشنگی هم اسمشون اوکمیه مثل بازیه god hand. در ضمن اوکمی به معنای شکسته