هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
#82

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
چی شده؟!

حال ندارم بگم عه،اون کو،این کیه و اینا...

سوال میپرسم بلک،جواب بده!

سوالام از شخصیت کتابت یکم بیشتر از سوال هام از شخصیت ایفاته!

بلک...مردی؟!اون پرده چی بود؟!رولینگ واسه چی اسکول کرده بود ملت رو؟!

بلک...سال ها آزکابان بودی به جرم اینکه پاتر ها رو لو دادی...خب...رفیق های محفلی جون جونیت،ویزلی ها،لوپن،دامبلدور و اینا،باور کرده بودن؟!یعنی میدونست بیگناهی یا نه؟!
اگه میدونستن چرا کاری نکردن؟! اگه نمیدونستن،یعنی باور کرده بودن؟!

بلک...سریش از کجا اومد؟!راضی هستیازش؟!میخوای ملت دیگه سریش صدات نکنن یا نه؟!

بلک...علاقه ات به مادر سیوروس رو توضیح بده!

بلک...این چیه؟!...هم از نظرکتاب بگو رابطه ات رو با لیلی و هم از نظر ایفا!
تا جایی که یادمه تو کتاب از لیلی خوشت نمیومد!

بلک...چرا تو پدر خونده هری هستی؟!چرا ریموس نه؟!چرا رومتیل نه؟!

بلک...به نظرت چر ساحره ها اینقدر جذب من میشن!

بیا جواب بده بریم باوووکلی کار داریم!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۰ چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳
#81

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۴:۱۵ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
-پاشو برو دیگه مهلتت تموم شده. معجونت دم کشیده.
-عمرناش. من جام خعلی خوبه.

هکتور برای بار هزارم تلاش میکرد تا ویولت بودلر را که روی پاتیل لم داده بود و پاهایش را به لبه پاتیل تکیه داده و روی هم گذاشته بود، از روی پاتیل معجون بلند کند.

هکتور که کم کم داشت خونش به جوش می آمد گفت:
-پاشو میگم! اگه بلند نشی از رو پاتیل، اون باگتت رو میکنم اسفنج ظرفشویی.
-دست به ماگت زدی نزدیا!
-اصلا اگه بلند نشی معجون اسید میریزم رو زبونت!
-اگه میتونی منو بیگی.

ویولت با گفتن این حرف با سرعت شیشه معجونش و ماگت را زیر بغل زد و به سمت در رفت . درست همزمان با این حرکت ویولت در باز شد و ویولت از زیر دست فرد باز کننده ی در فرار کرد. هکتور که بلاخره توانسته بود او را بیرون کند، نفسی کشید و گفت:
-آخیش. بلاخره رفت. اوه مهمون بعدی هم که اومد. خب بیا بگیر بشین رو پاتیل اون کمربند هم ببند. جدید نصبش کردم که کسی نیوفته تو پاتیل. الان میام زیر پاتیل رو روشن...

چهره هکتور با دیدن کسی که روی پاتیل نشسته و کمربند را بسته بود به فرمت در آمد.
-من... شما... وزیر سحر... نه جادو... نه اصلا چه فرقی میکنه... جناب وزیر.

و پیش از اینکه اخراج شود مشغول روشن کردن زیر پاتیل شد.

----------------

با تشکر از ویولت بودلر که وقتش رو در اختیار ما قرار داد. مصاحبه ایشون و مهمون های پیشین معجون راستی رو میتونید از اینجا مطالعه کنید. خب همون طوری که احتمالا متوجه شدید مهمون جدیدمون نشسته رو پاتیل. وزیر دیگر! اون دیگر نه، اون یکی دیگر! یکی از وزیران وزارت سحر و جادو. جناب سیریوس بلک!

میخوام بدجور جناب وزیر رو بسوزونید.

-هکتور!
-بله جناب وزیر؟
وزیر بلک، هکتور را با فرمت به بیرون از کادر شوت کرد.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳
#80

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
دادا به مخلصتون توصیه شد که بذارم سؤالا رو روز آخری جواب بدم، دیدم روال که اینطور منواله، از بغل می‌ماله و باس جلدی تا سؤالا انبار نشدن جوابشونو داد. به هر حال آقامون مرلین بیامرز همیشه می‌گُف خوبیت نئاره کار مردُم رو هوا بمونه دختر!

اولندش!


هوممم..... ویولت بودلر؟
فرمایش؟

شومایی؟
ای‌طور می‌گن!

خواهر و برادر خوبن؟
سام دارن خدمتتون!

پدر و مادر کجان؟
عمرشونو دادن به شوما.

دیگه چه خبر؟
سلامتی وجود.

دشمنیت با کنت الاف به چه دلیله؟
مرلین به سر شاهده که چاکرتون به هیچ احدالناسی تو عمرش چپ نیگا نیگا نکرده. حالا دشمنی اُلاف و حاجی‌ت سؤالیه که باس از خود ِ این بابا پرسید.

کلا چند چندی شما با خودت و کنت الاف؟
کشیده به پنالتی دادا بعد ِ صد و بیست و دیقه بازی. داور سرمونو بُرید به مولا!

به چه حیوونی بیشتر علاقه داری؟
جونم واست بگه خاطر همه جونورا رو می‌خوام یه جور ِ ناجور. ولی این جونوری که رو شونه‌مه، حسابش با همه جونورای عالم جداس.

وضعیت تاهلت چطوره؟
اونم سام داره خدمتتون!

قصد ازدواج نداری؟
داشتیم، گمش کردیم. همه‌ش کار این ماگت ورپریده‌س وسایل ما رو می‌بره قایم می‌کنه اینور اونور.

نظرت راجع به این اعضا چیه:

رودولف لسترنج: کاراکتر جدیدشو که نمی‌شناسم، فقط بپاد بلا سیبیلاشو دود نده داره با ساحره جماعت دوئل می‌کنه.

آرسینوس جیگر (خودم!): سعادت نداشتیم آشنا شیم دادا.

لودو بگمن: خوشم میاد ازش. اهل زیرگذر و تیزیه. همه مشکلای عالمو اصن همی‌طو صاف و ساده باس حلش کرد.

آلبوس دامبلدور: سابق؟ یا فعلی؟ قبلی که پروف پیر خودمون بود و خو خاطرش یه جور ِ ناجور عزیز. این یکی هم که از کانون بازپروری برگشته، بینیم چقد باز پروریده شده!

فلورانسو: گیریم یه کم بچه‌مثبت ِ ساکتیه و تیریپش به ما و رکس و این گودزیلاهای فعلی محفل نمی‌خوره، ولی ته تهش فلفلی ِ خودمونه.

دومندش!


دوشیزه بودلر!


شما با این اسم و رسم، وسط ما لوپین‌ها و پاترها و ولدک‌ها! چی میگی؟
ویزلیا رو یادت رف رفیق.
من اونیم که پشت دوربین عکسای دسته‌جمعی‌تون رو می‌گیره!

مروپی درونت خوبه؟ سلام میرسونه؟
زنده، سالم، سرحال! خوب با هم هم‌زیستی داریم، هر از گاهی هم که جیمز به یاد آنچه کرد ( ) چپ چپ نگاش می‌کنه یه تحویلش می‌ده شاید باورت نشه! [ لردک نخونه! ]

چرو کوییدیچ؟ چرو ضربه زن؟ فکر نمیکنی بانویی مثل شما بهتره به وظایفی در شان یه بانو برسه مثل مالی ویزلی؟

کوییدیچ و پرواز تو خون ِ منه!
نمی‌بینی وقت و بی وقت رو پشت بومم؟!
ضربه زنی هم حال می‌ده، بیشتر عاشق اون چماقش و تاب دادنشو تو هوام. بعد بلاجر که میاد سمتت و باس سر جات واسی و جا خالی ندی. این که.. مواظبی. این که باید حواست به همه باشه. این خستگی و درد بعد بازیا رو دوس دارم!

من و تو چی از جون ویزنگاموت میخوایم؟
سؤالیه که واس خودمم مطرحه جون ِ تو! چرو ول نمی‌کنیم بریم؟! اصن ویزنگاموت چی‌طو من و تو رو استخدام کرده؟! مرلینی ینی ها!

اگه تو ریونکلایی، چرا ننگ ریونایی؟

ببین تو یه پاتیل چند بار منو کردی! جد و آباد سیریوس!
من ننگ ریونا نیستم!
من..
فقط..
یه وقتایی..
حواسم نیست خب..

سومندش!


سوال اول...کی رو زدی اینقدر لات شدی؟!
ما نزده لاتیم دادا، آرههه.

بگم بچه ها بریزن با قمه و شمشیر سامورایی و چوب بیسبال بریزن اینجا؟!
بگو. بچه می‌ترسونه. :پسرخاله

ولی چرا فکر کردی و به این نتیجه رسیدی که ویولت بولدر باید لات باشه...اونم دقیقا برعکس صفت اون ویولت بولدری که خارج سایته!(ترسیدم بگم اصلیه بیایی بگی اصلیه منم!)
باریک! چون اصلیه منم!
عامو این سؤال الان از ویولت بودلره یا کسی که پشتشه؟! نه که بگم خعلی هم فرقی دارن البت.
ویولت بودلر توی سایت، تومنی صنار با ویولت ِ لمونی فرقشه. نکته‌ش همینه. مهم نی کتابا رو خونده باشی یا نه. شاید یه سری سرنخ اضافه‌تر داشته باشی، ولی در نهایت باس برگردی و منو نیگا کنی. منو بخونی. نه لمونی اسنیکت رو! ویولت بودلر، واقعی‌ترین ویولت بودلری که وجود داره، منم و من خواهم بود!

ولی جدا از این قضایا...ویولت بولدر شووری،چیزی چرا نداره؟!
مرلینی؟
این سؤاله الان؟
مادرسیریوسا ویولت بودلر پونزده شونزده سالشه!

ویولت بولدر یه داداش گاز گیرنده داشت تا جایی که یادمه...چی شد؟!خوردیش؟!
خواهر گازگیرنده!
نخوردیمش!
یه رول تکی زده بودم تو آینه یا سوژه پردازی، یادم نی. توضیح داده بودم که سانی ِ من و کلاوس..
با پدر و مادرمون..
کشته..
شده..

و اما سوال آخر...اگه بارزترین صفت ویولت رو بخوای بگی،اون چیه؟!

تفسیرشو می‌سپرم به خودتون.

آزادی‌خواهی‌ش فارغ از هر چهار چوب و فرمانی!

چارمندش!


امواج نفرتم رو احساس می کنی؟
نه!

واقعا...می رسه؟
نع!

1- زبونت مشکلی داره؟ چرا همیشه از دهنت بیرونه؟!
همینش نشون می‌ده که زبونم خعلی هم سالم و بی مشکله! می‌خوام بگم: «ببین! زبون دارم! ولی نیازی نمی‌بینم فعلاً ازش استفاده کنم! »

2- فکر نمی کنی الگوی بسیار بی ادب و بی تربیتی برای نسل جوان هستی؟
نه!
من بی نظیرم!

3-ما رو خسته نکن...مستقیم بگو ببینیم چی ممکنه ویولت رو عصبانی کنه. ما بیخودی دور خودمون نچرخیم و یه راست بریم سراغش!
همممم..
سؤال سختی بود.
من ممکنه با این و اون کل کل کنم و بهشون بپرم یا مدام با جیمز سر جنگ داشته باشم، ولی در نهایت، ذاتم عصبانی نیست. آدما عصبانی می‌شن، چون اتفاق بدی براشون افتاده. چون دارن سعی می‌کنن از خودشون دفاع کنن. از احساساتشون دفاع کنن. من غمگین می‌شم. اولین واکنشم هیچ‌وقت خشم نیست.

بعدش، وقتی ناراحت می‌شم، سعی می‌کنم خودمو ترمیم کنم. خودمو برگردونم..
با قاصدکا!

4-خیال داری دست از سر کچل ما برداری؟
نع!

5-جیمز رو بیشتر دوست داری یا تدی رو؟
:))
سؤال خوبیه.
راستشو بخوای، من این دو تا رو جدا از هم نمی‌دونم. توضیحش یه کم سخته. برای من همیشه "جیمز و تدی" بوده. مثل این که یه نفر باشن بیشتر!

6-دلیل علاقت به حیوان آزاری چیه؟ شنیدیم در اوقات فراغت با موتورت از روی حیوانات رد می شی.
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!
رد نمی‌شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!
می‌گم ماگت بیاد تو خوابت!

7-ما فکر می کنیم ویولت می تونه خودشو با هر شرایط و گروه و اعضایی تطبیق بده و هیچ تغییری در روحیه اش حاصل نشه و به همین پررویی بمونه...نظر ما درسته؟
آدمی که ذات خودش رو بشناسه، هیچ‌وقت "اصول" ِ اخلاقی‌ش تغییر نمی‌کنن. شخصیت هرکسی، من اعتقاد دارم، تنها نقطه‌ی سفید توی ذهنشه و تا وقتی اون رو گم نکنه، مسیرش روشن می‌مونه!

و این که نه! هیچ تغییری حاصل نمی‌شه!

8-از سوال آخر پست تدی متوجه شدی که ایشون این ماه معجون گرگ خفه کنشون رو نخوردن و به همین دلیله که صاحب جیمز درون شده؟ فکر می کنم از شر جیمز خلاص شدیم!
من از شوما می‌پرسم، آیا این که جیمز یه تدی ِ درون داره که هروخ بی تربیت می‌شه، گوششو از درون می‌کشه و می‌گه: «درست صوبت کن! » ینی جیمز معجونی که ویکی واسش از سنت مانگو آورده رو نخورده مثلاً؟! [ و من ویولتی بودم که توسط تدی خورده شد. ]

پنجمندش!


1. چرا پیچ و مهره؟ چرا پیچ و رول پلاک نه؟!
می‌شه همه چی رو درست انداخت سر جاش. اون لحظه‌ای که تلق.. یه چرخش.. و سفت می‌شه و سرجاش می‌مونه..!

2. توی گروه ریونکلاو، با وجود کشمکش هایی که گاهی اوقات بین مرگخوارها و محفلی ها وجود داره، همه ی اعضا با هم دوستن و فکر نمیکنم کسی مشکل خاصی با کس دیگه ای داشته باشه؛ ولی همیشه کسانی هستن که آدم باهاشون راحت تر و صمیمی تره؛ از بین بچه های ریونکلاو، بجز کلاوس و سانی، نزدیکترین افراد به ویولت بودلر چه کسانی هستن؟
خب من خوشحالم که این سؤال الان ازم پرسیده شد، چون باس اعتراف کنم در کمال شرمندگی، مرلین می‌دونه چرا، دور و ور منو یه مشت گریفندوری گرفتن.
اما.. نزدیک‌ترین فرد ریونکلایی به ویولت بودلر، که احتمالاً تنها کسیم که از برگشتش خوشحالم [ ] ادوارد بونزه. چیزای زیادی در مورد دوستی ویولت و ادوارد هست که با توجه به نبودنش توی این مدت، آدمای کمی می‌دونن ولی اونایی که یادشونه، می‌تونن بگن که ادی برای ویولت یه بحث جدا بوده همیشه. :)

3. به نظرت چرا با توجه به اینکه به تازه واردهای ریونکلاوی شدیداً توصیه کردم که حتما یه سر به اتاقت بزنن و در مورد کارهایی که میخوان انجام بدن باهات مشاوره کنن، بعد از یک ماه، هنوز یک نفر هم سراغت نیومده؟! نکنه تازه واردهایی که من فرستادم رو بجای مشاوره دادن میبری مکانیکی ازشون کار میکشی؟!
ببین واس مشورت گرفتن از یکی.. واس این که کسی اصن قابلیت مشورت دادن رو داشته باشه، باس باشه! منظورم اینه که من هروقت شروع کردم به مشورت دادن و توصیه کردن، همیشه مثالام و حرفام، عینی و جلوی چشم بچه ها بوده. تو نمی‌تونی یه بابای ِ فسیل ِ مال ِ عهد ِ دقیانوس ( ) رو بکشی بیاری و از بچه‌های تازه‌وارد بخوای بهش اعتماد کنن! اعتماد با گذر زمان به وجود میاد.

ملت باس یه نفرو قبول داشته باشن که بعد بخوان ازش کمک بگیرن!

4. به نظرت دلیل عدم همکاری تقریبا همه ی اعضای قدیمی ریونکلاو با تالار چی میتونه باشه؟ به نظرت ممکنه به خاطر ناظر تالار بوده باشه؟ به نظرت ممکنه به خاطر اون یکی دوتا نیشی که هرکدومشون از داکسی خوردن باشه؟!
هوووم..
نمی‌دونم گلی دروغ چرا. حتی در مورد خودم هم نمی‌تونم توضیح بدم. کلاً اعضای قدیمی آدمای بیخودین! می‌رن و بعد ِ بوقی برمی‌گردن و انتظار دارن همه‌چی مث سابق باشه و همه بهشون سجده کنن! بلانسبت شوما البته! خودمو می‌گم!

فکر می‌کنم مسائل درون گروهی رو درون گروه حل کنیم و در موردش حرف بزنیم بهتر باشه به هر حال.

5. چندتا از بزرگترین آرزوهای ویولت بودلر رو میتونی بگی؟ اگه آره، بگو!
ویولت دلش می‌خواد بر خلاف رفقای جادوگرش و بر خلاف درسایی که توی هاگوارتز گرفته، بره یه دانشگاه خفن ِ مشنگی و مهندس بشه!

دنبال صلحه. صلح راس راسکی. نه این که محفل بزنه مرگخوارا رو له کنه و دنیا سفید شه. صلح واقعی.. همه با هم دوس باشن. ویولت آدم آرمان‌گرای بی مغزیه روی هم رفته!

دلش می‌خواد بزرگترین مخترع-جادوگر دنیا بشه. مرلین می‌دونه چند تا از وسایل مشنگی جادویی خونه‌خراب کُن تو گریمولد شاهکار ویولته!

آرزوهای بزرگش.. بقیه‌شون.. بیشتر برای آدماییه که دوسشون داره. براش خیلی مهمه.. خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه که شاد باشن.. شادی واقعی. همه‌شون.. و برای این، هرکاری می‌کنه..

6. مشکلت با جیمز از کجا شروع شد؟
از روزی که پاشو گذاش تو الف‌دال!
کلاً حکایت من و جیمز حکایت دو خفن در یک اقلیم نگنجنده! [ بعداً بام حساب کن جوجه پاتر، ازت تعریف کردم. ]

7. تو که سر تا پا آبی هستی، پس چرا ننگ روونایی؟!
از اون گودزیلا بپرس!

8. به نظرت بزرگترین سرمایه ات چیه؟
اُمید.. "فردا یه روز ِ دیگه‌ست!"

9. آخه این آچار به دست رو کی راه داده ریونکلاو؟!
خود حاجی‌ت!

شیشمندش!


1- فکر مى کنى ويولت چرا اخلاقش شبیه مردا هستش؟ آيا علتش اين نيست که اون مجبور بود برادرش رو بزرگ کنه و بايد ازش مراقبت مى کرد و شبیه مردا شد؟
فلفلی، به نکته‌ی خعلی خوبی اشاره کردی!
ویولت کلاً اخلاقش یه مقدار مردونه بود از اولش. شاید به این خاطر که بیشتر با باباش می‌پرید همیشه و به عنوان بچه‌بودلر ِ ارشد، می‌خواس خعلی از آرزوهای خونواده‌شو برآورده کنه.

ولی این واقعیت وجود داره که بعد از فوت پدر و مادرشون، ویولت خواه ناخواه، به سمت خشن‌تر شدن و محکم‌تر بودن پیش رفت. کلاوس، برادر کوچولوی کرم کتاب و لطیفش، هیچ‌وخ نمی‌باس سختیای دنیا رو می‌دید و ویولت واسه حفاظت از اون، سعی کرد سرسخت‌تر باشه. این درسته.

بحث بعدی، این بود که وقتی کتاب رو می‌خوندم، از اون لفظ "یتیما!" ، از اون توهینا و تحقیرا و حتی ترحمایی که بهشون می‌شد متنفر بودم. این شد که ویولتی پا به عرصه‌ی وجود گذاشت که هرکسی می‌خواس بهش توهین کنه، با مُشتش رو به رو می‌شد و هیچکس حتی فکر ترحم به همچین دختر محکم و مستقلی هم به ذهنش نمی‌رسید. ویولت سعی کرد مرد باشه تا کسی جرئت نکنه به خودش و برادرش بگه بالا چشمش ابروئه و ثابت کنه که هیچی از هیشکی کم نداره!

2- ماگت يعنى چى؟ چرا باگت نه؟
اوم.. این ماجراش نسبتاً طولانیه.
من قبلاً یه ایفای نقش دیگه داشتم، با همین ادوارد بونز کنونی و پروف قبلی، که یه دختر و گربه‌ی همیشه همراهش [ به نام ماگت ] بودیم. وقتی اومدیم دوباره جادوگران، من دلم نمی‌خواست از اون ماگت غرغرو و بداخلاق جدا شم. این شد که ویولت صاحب یه گربه به اسم ماگت شد فوقع ماوقع!

3- نظرت درمورد اسب چيه؟ هرچند يه ذره فقط يه ذره بزرگه واسه نگهدارى.
من خودم اسب‌سواری می‌کنم، محشره.. واقعاً احساسش در وصف نمی‌گنجه. و ویولت هم که می‌دونی، عاشق تموم جونورای عالمه!

4- اين كنت علاف چرا انقدر اذیت مى کنه؟ بابا اين همه دختر.
آی گفتی!

5- چرا واقعا؟ چرا کلاوس اون جوريه و شما اخلاقت اينجوريه؟( اينجورى و اون جورى را امیدوارم خودت بفهمى. ) آيا نتیجه نمى شه که ويولت درون خعععلى هم آرومه؟
این یکی از چیزاییه که در مورد خواهر و برادر بودلر خیلی جالبه. این همه تضاد، توی کوچکترین جزئیات، واسه من شخصاً خیلی جذاب بوده همیشه.
آمّا می‌شه دلیلش رو توی فرزند اول بودن و فرزند دوم بودن جستجو کرد.

ویولت درون..
هووم..
می‌شه گفت آرومه.. :)

6- چرا ويولت عاشق پشت بومه؟
ویولت از ارتفاع وحشت داشت. وحشت فلج کننده.
ویولت آدم کلّه‌خریه. آدمیه که با کله شیرجه می‌ره توی هرچی که ازش بترسه یا اونو به چالش بکشه. بنابراین شد رفیق گرمابه و گلستان ارتفاع.

از طرفی..

چیزای زیادی در مورد پشت بوم هس که ویولت رو عاشقش می‌کنه.
آرامشش.. باد خنک شبونه.. ستاره‌ها..
اون احساس آزادی مطلق..
مثل پرنده بودن..
همه‌ی اینا ویولت رو به سمت پشت بوم می‌کشونه. :)

7- الان دوتا گزينه داريم:1- موتور با بنزین پر واسه سوارى2- يه ماشین که بهت ميگن اصطلاحا دل و روده ش رو بريز بيرون. کدوم رو دوست دارى؟ فقط يکى.
منو با رکس اشتب نگیر، من اونیم که موتور رکسو دُرُس کردم، رکس اونیه که با موتورش زد به جاده!

8- يادته دوران هاگوارتز چقدر با هم خوش مى گذرونديم. مي دونم الان مياي انکار مى کنى از بس شيطون بوديم. ويولت زمان هاگوارتز رو دوست داره يا ويولت بزرگ رو؟
ویولت هیچوخ بزرگ نمی‌شه. چیزی تحت ِ عنوان ِ "ویولت ِ بزرگ" وجود نداره!

9- نظرت درباره ى جيمز و کوييديچ چيه؟ نظرت چيه که هر دو خون رو در رگ هات جریان ميدن فقط يه نمه متفاوت تر؟

هر دو شون کوییدیچ معرکه‌س! من عاشق کارای تیمی‌م و راستشو بخواید از هر بازی کوییدیچی فارغ از نتیجه لذت می‌بردم. شما نتیجه‌ی کارو می‌بینین، ولی نمی‌بینید پشت صحنه حقیقتاً چقدر خوش می‌گذره این تو سر و کله‌ی هم زدنا و شوخی کردنا و خندیدنا و ایده دادنا و گپ و گفتا! باس یه چیزی رو اعتراف کنم [ از اونجا که جیمز سر و کارش به اینجا نمیُفته! ] اونم این که هم‌تیمی بودن با این سه نفر، یکی از معرکه‌ترین چیزای زندگی ِ ویولت بودلر بوده و هست. آره! خون رو تو رگای آدم جریان می‌ده!

و در مورد جیمز.
ازش متنفرم!
ولی نمی‌تونم خونه‌ی گریمولد رو بدون اون تصور کنم. خط خطی! خط خطی! معجون راستی کوفتی! هکتور!

10- سلام خوبی؟**


11- موجودا چى کار مى کنن؟ سالمن؟ سلام برسون.



But Life has a happy end. :)


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۹:۲۴ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳
#79

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
اصلا چند وقت بود خراب شدن سايت( واسه من) و خيلى چيزهاى ديگه خورد بهم. هرچند سايت درست نشد من الان يه جورى ميام. خلاصه متأسفانه از سوال پرسیدن جا موندم اونم منى که عاشق سوال زردم.

1- فکر مى کنى ويولت چرا اخلاقش شبیه مردا هستش؟ آيا علتش اين نيست که اون مجبور بود برادرش رو بزرگ کنه و بايد ازش مراقبت مى کرد و شبیه مردا شد؟

2- ماگت يعنى چى؟ چرا باگت نه؟

3- نظرت درمورد اسب چيه؟ هرچند يه ذره فقط يه ذره بزرگه واسه نگهدارى.

4- اين كنت علاف چرا انقدر اذیت مى کنه؟ بابا اين همه دختر.

5- چرا واقعا؟ چرا کلاوس اون جوريه و شما اخلاقت اينجوريه؟( اينجورى و اون جورى را امیدوارم خودت بفهمى. ) آيا نتیجه نمى شه که ويولت درون خعععلى هم آرومه؟

6- چرا ويولت عاشق پشت بومه؟ ( نمى دونم اين سوال جز ايفاى نقشه يا نه!)

7- الان دوتا گزينه داريم:1- موتور با بنزین پر واسه سوارى2- يه ماشین که بهت ميگن اصطلاحا دل و روده ش رو بريز بيرون. کدوم رو دوست دارى؟ فقط يکى.

8- يادته دوران هاگوارتز چقدر با هم خوش مى گذرونديم. مي دونم الان مياي انکار مى کنى از بس شيطون بوديم. ويولت زمان هاگوارتز رو دوست داره يا ويولت بزرگ رو؟

9- نظرت درباره ى جيمز و کوييديچ چيه؟ نظرت چيه که هر دو خون رو در رگ هات جریان ميدن فقط يه نمه متفاوت تر؟

10- سلام خوبی؟**

11- موجودا چى کار مى کنن؟ سالمن؟ سلام برسون.

** به علت تمام شدن سوال نويسنده به اين سوالا رو برد.



تصویر کوچک شده


I'm James.


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۵:۵۰ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳
#78

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
بولدوزر، از روی کاناپه ی مخصوص چرت زدن من بلند شو!
با خاک یکسانش کردید شماها که...

1. چرا پیچ و مهره؟ چرا پیچ و رول پلاک نه؟!

2. توی گروه ریونکلاو، با وجود کشمکش هایی که گاهی اوقات بین مرگخوارها و محفلی ها وجود داره، همه ی اعضا با هم دوستن و فکر نمیکنم کسی مشکل خاصی با کس دیگه ای داشته باشه؛ ولی همیشه کسانی هستن که آدم باهاشون راحت تر و صمیمی تره؛ از بین بچه های ریونکلاو، بجز کلاوس و سانی، نزدیکترین افراد به ویولت بودلر چه کسانی هستن؟

3. به نظرت چرا با توجه به اینکه به تازه واردهای ریونکلاوی شدیداً توصیه کردم که حتما یه سر به اتاقت بزنن و در مورد کارهایی که میخوان انجام بدن باهات مشاوره کنن، بعد از یک ماه، هنوز یک نفر هم سراغت نیومده؟! نکنه تازه واردهایی که من فرستادم رو بجای مشاوره دادن میبری مکانیکی ازشون کار میکشی؟!

4. به نظرت دلیل عدم همکاری تقریبا همه ی اعضای قدیمی ریونکلاو با تالار چی میتونه باشه؟ به نظرت ممکنه به خاطر ناظر تالار بوده باشه؟ به نظرت ممکنه به خاطر اون یکی دوتا نیشی که هرکدومشون از داکسی خوردن باشه؟!

5. چندتا از بزرگترین آرزوهای ویولت بودلر رو میتونی بگی؟ اگه آره، بگو!

6. مشکلت با جیمز از کجا شروع شد؟

7. تو که سر تا پا آبی هستی، پس چرا ننگ روونایی؟!

8. به نظرت بزرگترین سرمایه ات چیه؟

9. آخه این آچار به دست رو کی راه داده ریونکلاو؟!


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳
#77

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
امواج نفرتم رو احساس می کنی؟

نه...

واقعا...می رسه؟

1- زبونت مشکلی داره؟ چرا همیشه از دهنت بیرونه؟!
2- فکر نمی کنی الگوی بسیار بی ادب و بی تربیتی برای نسل جوان هستی؟
3-ما رو خسته نکن...مستقیم بگو ببینیم چی ممکنه ویولت رو عصبانی کنه. ما بیخودی دور خودمون نچرخیم و یه راست بریم سراغش!
4-خیال داری دست از سر کچل ما برداری؟
5-جیمز رو بیشتر دوست داری یا تدی رو؟
6-دلیل علاقت به حیوان آزاری چیه؟ شنیدیم در اوقات فراغت با موتورت از روی حیوانات رد می شی.
7-ما فکر می کنیم ویولت می تونه خودشو با هر شرایط و گروه و اعضایی تطبیق بده و هیچ تغییری در روحیه اش حاصل نشه و به همین پررویی بمونه...نظر ما درسته؟
8-از سوال آخر پست تدی متوجه شدی که ایشون این ماه معجون گرگ خفه کنشون رو نخوردن و به همین دلیله که صاحب جیمز درون شده؟ فکر می کنم از شر جیمز خلاص شدیم!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳
#76

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
چی شده؟!

عه؟!هاگرید کو؟!سوالا ادامه داشت...این کیه الان نشوندیش تو پاتیل هکتور!
نه بابا!ویولت بولدر؟!

هر سولی میشه پرسید؟!چه خوب!

سوال اول...کی رو زدی اینقدر لات شدی؟!
بگم بچه ها بریزن با قمه و شمشیر سامورایی و چوب بیسبال بریزن اینجا؟!
شوما قاطیی ما قاطی تریم!عاره آبجی...
ولی چرا فکر کردی و به این نتیجه رسیدی که ویولت بولدر باید لات باشه...اونم دقیقا برعکس صفت اون ویولت بولدری که خارج سایته!(ترسیدم بگم اصلیه بیایی بگی اصلیه منم!)

سوال بعدی...آرسینوس؟!آخه آرسینوس؟!بد سلیقه...من به این جذبه...به این سبیل کلفتی به هیکل قشنگی...بعد آرسینوس باید بپرسه وضعیت تاهلت چه طوریاس؟!تازه الان بلا هم نیست...بلا باشه هم مرلین تا چهل تا رو حلال کرده!
ولی جدا از این قضایا...ویولت بولدر شووری،چیزی چرا نداره؟!


ویولت بولدر یه داداش گاز گیرنده داشت تا جایی که یادمه...چی شد؟!خوردیش؟!


و اما سوال آخر...اگه بارزترین صفت ویولت رو بخوای بگی،اون چیه؟!

و...نه دیگه!
همین...جواب بده!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳
#75

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
دوشیزه بودلر!

شما با این اسم و رسم، وسط ما لوپین‌ها و پاترها و ولدک‌ها! چی میگی؟

مروپی درونت خوبه؟ سلام میرسونه؟

چرو کوییدیچ؟ چرو ضربه زن؟ فکر نمیکنی بانویی مثل شما بهتره به وظایفی در شان یه بانو برسه مثل مالی ویزلی؟

من و تو چی از جون ویزنگاموت میخوایم؟

اگه تو ریونکلایی، چرا ننگ ریونایی؟ (اینو جیمز درونم پرسید!)

بسه دیگه .. همینا رو داشته باش فیلن!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۹ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳
#74

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام!

هوممم..... ویولت بودلر؟ شومایی؟

خواهر و برادر خوبن؟

پدر و مادر کجان؟

دیگه چه خبر؟

دشمنیت با کنت الاف به چه دلیله؟

کلا چند چندی شما با خودت و کنت الاف؟

به چه حیوونی بیشتر علاقه داری؟

وضعیت تاهلت چطوره؟ ( آره رودولف، ایندفعه من قبل از تو پرسیدم!)

قصد ازدواج نداری؟

نظرت راجع به این اعضا چیه:

رودولف لسترنج:
آرسینوس جیگر (خودم!):
لودو بگمن:
آلبوس دامبلدور:
فلورانسو:

فعلا همینا!



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳
#73

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۴:۱۵ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
هکتور نگاهی به معجون کرم رنگ هاگرید انداخت و گفت:
-تو معجونت هم باید بوی کیک بده؟

هاگرید که مثل همیشه از کل چهره اش تنها دندان هایش از میان انبوه ریش هایش معلوم بود گفت:
-یه هاگریده و کیکش!
- پاشو بیا اینو بگیر برو بیرون. مهمون بعدی تو راهه.

پیش از آنکه هاگرید بتواند از پاتیل بلند شود صدای پیچ و مهره به گوش رسید.
-بیا انقد طولش دادی که مهمونم اومد. پاشو دیگه آقا.

همزمان با وارد شدن مهمان جدید، خروج مهمان قدیمی اتفاق افتاد. صحنه برخورد جالبی میشد اگر هکتور در را محکم در صورت هاگرید نمیبست.

هکتور با لبخندی شیطانی رو به مهمان جدید کرد:
- خیلی خوش اومدی! اون پاتیل ماست برو بشین روش.
-کجا داوش؟
-همون پاتیل بزرگه!

هکتور این را گفت و پیش از شروع اعتراضات زیر پاتیل را روشن کرد.
-------------------
خب با تشکر از مهمون قبلیه برنامه روبیوس هاگرید، مهمون جدید برنامه رو به شما معرفی میکنم. ویولت بودلر!

شما 8 روز فرصت دارید تا سوالاتتون رو ازش بپرسید. ضمنا میتونید پی دی اف مصاحبه های قبلی رو از اینجا بخونید. همین دیگه صحبتی ندارم.
زیر پاتیلو مثل همیشه داغ کنید.


ویرایش شده توسط هکتور دگورث گرنجر در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۳ ۱۶:۳۵:۴۷

ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.