هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ شنبه ۷ فروردین ۱۳۸۹
#26

دابیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۴۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰
از اتاق شکنجه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 275
آفلاین
مرگ دامبلدور سنگین ترین اتفاق کتاب بود،خیلی ناراحتم کرد.


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۴ شنبه ۷ فروردین ۱۳۸۹
#25

ریـمـوس لوپـیـنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
از قلمروی فراموش شدگان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 395
آفلاین
هووی وزیر بوقی مگه این که دستم بهت نرسه !
مگه نگفتم دیه پست های ارزشی نزنین !
آخرین اخطار الان دارم میدم!

اگه بازم پستهای ارزش بخوره و اسپم پستهاتون پاک میشه!

عوووووووووووو!


در قلمروی ما چیزی جز تاریکی دیده نمی شود !
اینجا قلمروی فراموش شدگان است !


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#24

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
موقعی که فهمیدم دامبل به هری نظر داشت ولی بهش نرسید من واقعا ناراحت شدم ! دلم سوخت و کلی گریه کردم !



Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۲۰:۳۹ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#23

فرد ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۱ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۵۶ چهارشنبه ۴ آبان ۱۳۹۰
از ابرها!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 53
آفلاین
واسه مرگ دامبل دو قطه اشک!!

واسه مرگ فرد: عرررررررررررررررررررررررررررررررررر !!! ( جدی میگم! )




[url=http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#22

آگوستوس پایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۱ پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۰:۰۴ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 375
آفلاین
دوستان خواهش مي كنم به اين بحثتان پايان بديد. فكر كنم هدف اصلي از طرح اين سؤال رو از ياد برديد.
در ضمن اينجا يه فضاي دوستانه بايستي باشه كه بتوان ايده ها رو به زبون اورد و تخيل خودمون رو هم در جهت درست بكار بگريم .
خواهشا سعي كنيم اينجا فرهنگ ايروني و اصيل خودمون رو حفظ كنيم (اونم درست توي اين ايام) ! واقعا جاي افسوس داره.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۴ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#21

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
من واقعا متاسفم واسه یه مشت ارزشی که بعد سالها ریختن اینجا و دارن به صورت خیلی مضحک بحث میکنن!

نقل قول:
خب به من چه که شما دستت رو بریدی ؟ به ملتی که دارن صادقانه و به دور از ارزشی بازی این جا بحث می کنن چه ربطی داره که شما دستت رو بریدی ؟ بریدن دستت به مطالب کتاب چه ربطی داره ؟ چه ارزشیایی پیدا میشنا !!!


ارزشی خودتی مرتیکه وزغ! درست صحبت کن با توله گرگ! اینکه تدی دستشو بریده خیلی نکته ی مهمیه و ربط داره به مطالب کتاب! هیشکی حق نئاره در حضور ِ من به تد ریموس لوپین بگه ارزشی!

و شما جناب تد ریموس لوپین!
هر چی گفته دروغه توله گرگ زشت ارزشی! توی یه قسمت دیه کتاب هفت هم اشکت دراومد اونم وقتی بود که من ِ معصوم و پاک و فرشته راپورت تو و اون ویکتوریای نامرد رو دادم!
اینو گفتم که اون ملکه ی آوالان که اینقد قلب میزنه برات چشاش وا شه!

نقل قول:
ادگار بونز نوشته : مرگ دامبل و سیریوس واقعن منو دپ بودم

نچ نچ نچ...زبان فارسی چند میگرفتی واقعا!؟ نمی گیم به کسی! بین خودمون 10 نفر میمونه!

نقل قول:
البته توی خونه عله نمیشه از کمک های جیغول چشم پوشی کرد چون اگه ایشون نبود الان عله هم جزو داردسته زوزه کشان بود !


ما ملخصیم!


و در انتها من از همه ی دوستان میخوام که بحث رو تمومش کنن و همه شون به من بدن حقو! واگرنه بحثو میکشم نحوه دماغ! از روزگارتون درمیارم! تو رم قورتت میدم قورباغه!



Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#20

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
کجای کتاب واقعا اشک من رو در آورد ؟

خوب کتاب اول اون گوشه جلدش یه ذره تیز بود و یه بار که داشتم میخوندم از دستم افتاده و رفت توی چشمم ... اون تیکه واقعا اشک من رو در آورد ...

کتاب دوم و سوم چیز متاثر کننده ای نداشت ولی کتاب چهارم ترجمه بهاره ریاحی پور ... طرح جلدش متاثرم کرد که یه عکس از فیلم هری پاتر و تالار اسرار بود و جالب اینکه باسیلیسک هم توش بود اما بالاش نوشته بود هری پاتر و جام آتش ... این طرح جلد واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد ...

توی کتاب ششم صحنه مرگ دامبلدو واقعا اشک من رو در آورد چون دامبل از بالای برج افتاد روی چمن های محوطه هاگوارتز و چون سهراب سپهری میگه : « روی قانون چمن پا نگذارید» این قسمت واقعا من رو ناراحت کرد ...

توی کتاب هفت هم اونجا که راز اسنیپ فاش میشه داشت گریه ام میگرفت چون متوجه شدم اسنیپ در کودکی لباس های کثیف و بد میپوشیده و خانواده اش ازش حمایت نمیکردن وهمون روز رفتم به اداره حمایت از کودکان شکایت کردم ...


با تشکر ...


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#19

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
نقل قول:
فرانک لانگ باتم نوشته :
وقتی که سریوس مرد واقعا بد بود

بد بود ؟! کجاش بد بود ؟ اتفاقا من کلی حال کردم وقتی سیریش مرد ، کلا یه شخصیت اضاف بود توی داستان .


نقل قول:
اسنیپ نوشته :
1. وقتی بابای هری مرد.
2. وقتی ننه هری مرد.
3. وقتی که لرد ولدمورت ننه بابای هری رو کشت.
4. وقتی که فهمیدم هری یتیم شده.

اتفاقا من با هیچ کدوم گریه نکردم ، اون جایی که ننه و بابای هری توی اتاق تنها بودن و هری هم یه گوشه داشت نگاه می کرد و بعد ولدی اومد و خلوت این سه نفر رو به هم زد من واقعا گریه م در اومد !!

نقل قول:
آبرفورث نوشته :
مصرانه(مسرانه؟) میگم مالی ویزلی از همه جیگر تر بود هم از نظر اخلاقی هم از نظر ظاهری !

خب الان این چه ربطی در اومدن گریه داشت ؟ چرا بحث تاپیک رو منحرف میکنی عزیز من ؟ بعدشم ... شما خجالت نمی کشی با این سنت به زن 60 ساله نظر داری ؟!!!

نقل قول:
مورگانا نوشته :
غم انگیزترین قسمت کتاب که بسی اشک منو درآورد توی قطار هاگوارتز و در همون جلد یک کتاب شکل گرفت. زمانیکه یک نویسندۀ بی ارزش و ناشی و تازه کار، به راحتی از ملکۀ بزرگ آوالان گذشت و نه تنها توضیحی درمورد جزیرۀ زیبای اون و نوع حکمرانیش بر قلب و روح مردمش ننوشت، بلکه برای توصیف حالات جذاب و زیبای اون، به تصویرش بر روی یک کارت شکلات قورباغه ای ناقابل اکتفا کرد.

جزیره آوالان ؟ جزیره زیبا و نوع حکمرانی ؟ کارت قورباغه ای ؟ هوم ؟
راجع به چی داری حرف میزنی ؟ اینایی که گفتی واقعا توی کتاب بود ؟!! خانم مورگانای عزیز بهتره مطالب واقعی کتاب رو ارائه کنی نه این بدعت گذاری ها رو .

نقل قول:
تد ریموس لوپین نوشته :
1. صفحه سوم فصل آبروریزی لوپن ها در زندگی آزکابان که انگشت اشارم ام رو برید
۲. شیرازه کتاب هفتم که فرق سرم رو به دو قسمت مساوی تقسیم کرد.

خب به من چه که شما دستت رو بریدی ؟ به ملتی که دارن صادقانه و به دور از ارزشی بازی این جا بحث می کنن چه ربطی داره که شما دستت رو بریدی ؟ بریدن دستت به مطالب کتاب چه ربطی داره ؟ چه ارزشیایی پیدا میشنا !!!

نقل قول:
ادگار بونز نوشته :
مرگ دامبل و سیریوس واقعن منو دپ بودم

مرگ دامبل و سیریش من رو دپ بودم ؟ نه جون من ! من رو دپ بودم ؟!!! زبان فارسی چند می گرفتی توی مدرسه ؟

نقل قول:
ریموس لوپین نوشته :
اشک من تو کتاب هفت در اومد جایی که نویسنده بوقی زد منو همسرم رو شهید کرد و یگانه بچه خوشگلمونو داد دست عله !

زنت ؟ همون تانکس رو میگی ؟ اون که زن همه بود ، یه مدت هم زن من بود حتی . دیگه گریه کردن نداره که داوش من .



و اما جایی که واقعا اشک منو در آورد و من مجبور شدم برم چشم پزشکی ! یعنی حتی از اون صحنه که فلور هری رو می بوسه هم بیشتر اشکم رو در آورد !

-- کتاب 5 ، ترحمه ویدا اسلامیه ، اتاق ضروریات--
چو و هری دارن به هم نزدیک و نزدیک تر می شن .

چو : هری جیگرتو .
هری : ای جان !
...
هری نیم ساعت بعد به تالار گریفندور می رسه !!


حالا جالب این جاست که اتاق ضروریات و تالار گریف جفتشون توی طبقه هفتم بودن ، یعنی از اتاق ضروریات تا تالار گریف دو دقه بیشتر راه نیست و هری نیم ساعت بعد اون جا بوده ، دیگه شما خودت حساب کن که هری و چو و اتاق ضروریات خالی و نیم ساعت ...!
از این جا می فهمیم که خود رولینگ یه چیزای دیگه ای نوشته و بعد که داده به انتشاراتی ، اون جا سانسور شده و قضیه خلاصه شده اما به عقلشون نرسیده که اون نیم ساعت رو بردارن ! و بعد هم که ویدا اسلامیه هم باز همون تیکه رو سانسور کرده !!!
و به خاطر این سانسور ها و محدودیت های شدید بود که من گریه م گرفت !


تصویر کوچک شده


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۳:۱۲ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#18

ریـمـوس لوپـیـنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
از قلمروی فراموش شدگان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 395
آفلاین
خوب بلاخره یکی از ناظران بوقی این قسمت وارد سایت شدن تا بیان زوزه بکشن !

به جون خودم نباشه به جون تدی جونم پست های نامربوطه بزنین من می دونمو شماها !

اشک من تو کتاب هفت در اومد جایی که نویسنده بوقی زد منو همسرم رو شهید کرد و یگانه بچه خوشگلمونو داد دست عله !
عرعرعرعرععرعرعر!

هووم البته الان خیالم راحته یه عروس خوشگل نسیبم شده و پسرم تنها نیست !
البته توی خونه عله نمیشه از کمک های جیغول چشم پوشی کرد چون اگه ایشون نبود الان عله هم جزو داردسته زوزه کشان بود !


در قلمروی ما چیزی جز تاریکی دیده نمی شود !
اینجا قلمروی فراموش شدگان است !


Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
#17

ادگار   بونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ شنبه ۸ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۵ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
از دره ی گودریک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 47
آفلاین
مرگ دامبل و سیریوس واقعن منو دپ بودم


زندگي بي عشق مرگ است. مرگ بر اين زندگي .زنده باØ







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.