انتخاب جادوگر ماه شرکت کنندگان : گیلدی ، برادر حمید ، سرژ تانکیان ، پرسی ویزلی ، کورممد ، سارا اوانز ، ارباب ولدی ، کریچر ، سارا
هیئت منصفه : آلبوس ، فلور دلاکور ، هوکی ، هاگرید ، سوسک
بقیه شرکت کنندگان : هدویگ
سیاهی لشکر : کوییرل ، نورممد
--------------------------------
- خوب ملت با ما باشید و جشنواره انتخاب جادوگر ماه در بالای قله اورست .
ملت شروع به تشویق میکنند .
آلبوس ادامه میده :
- همکاران ما در این برنامه خواهر فلور ، هوکی ، هاگرید کوچولو و سوسک هستند .
همه تماشاچیا شروع به تشویق میکنند .
آلبوس : با ما باشید و ادامه برنامه .
و سر جاش میشینه .
---------------------------
کورممد جلوی ملت و میز هیئت داوران ایستاده .
آلبوس از سر جاش بلند میشه .
آلبوس : خوب شما چه توانایی رو در خودتون برای انتخاب شدن در جادوگر ماه میبینید ؟
کورممد : خوب من تنها تواناییم اینه که جایی رو نمیبینم و فکر میکنم این قابلیت منو از دیگران متمایز کرده
ملت
آلبوس : توانایی قابل توجهیه حتما در موردش فکر میکنیم .
کورممد
--------------------------
سرژ تانکیان جلوی دوربین ایستاده .
اینبار هاگرید کوچولو از سر جاش بلند میشه
هاگرید : شما چه قابلیتی رو در خودتون میبینید ؟
سرژ : خوب من یه وقتی خدای رول بودم .
بلافاصله صدای پچ پچ ها بلند میشه .
فلور : خوب توانایی شما الان چیه ؟
سرژ : بی ناموسی نویسی
دوباره صدای پچ پچ ها میره بالا .
کوییرل : بی ناموسی باید نابود شه !
زمزمه های تایید بلند میشه .
سرژ بلند تر از صدای بقیه فریاد میزنه :
- میدونستم به هیچ دردی نمیخورم ! زندگی من بیهودست ! من اضافی ام !!!
و از بالای کوه میپره پایین !
----------------------------
پرسی ویزلی جلوی ملت وایساده
هوکی : شما چه قابلیت ویژه ای دارین ؟
پرسی : من فقط خیلی هکر خوبی ام . میدونی که ؟
همه : آووووووووووووووووووو به نکته جالبی اشاره کردی . پس از اون لحاظ
پرسی : خوشحالم که زود متوجه میشین
--------------------------------
تماشاچیا همه دارن همدیگر رو نگاه میکنن . آلبوس از سر جاش بلند میشه :
آلبوس : خوب قبل از اینکه با شرکت کننده بعدی آشنا بشیم دوستان اشاره میکنن که پیام بازرگانی داریم ، با هم ببینیم
آلبوس به دوربین لبخند میزنه و ناگهان تصویر عوض میشه ......
- آفتابه مرلین ، با قابلیت حمل یک نفره و داشتن دسته ای .....
---------------------------------
سارا جلوی ملت ایستاده
ملت
سارا : چیه خفن ندیدین ؟
ملت : نچ
آلبوس از سر جاش بلند میشه :
- خوب قابلیت هاتونو بگین :
سارا : خوب من کلا خیلی خفنم ، من استاد ژانگولر نویسی ام ، هیچکی به گرد من نمیرسه ....
فلور : نفر بعد لطفا ....
- ..... من یه تنه تمام سیاها رو حریفم . من ....
سوسک : نفر بعدی لطفا ....
- ..... این سیاه ها هیچن . من انقدر خفنم که .....
------------------------------
برادر حمید جلوی دوربین ایستاده
سوسک : شما چه قابلیت هایی دارین ؟
برادر حمید : خوب قابلیت های زیادی دارم .
سوسک : مثلا .....
برادر حمید : خوب چشماتونو ببندین
جمعیت به هم نگاه میکنن و چشماشونو میبندن
برادر حمید : باز نکنینا ! 1...2...3..... خوب حالا باز کنین !
همه ملت لخت شدن !
برادر حمید : حال کردین
ملت
--------------------------
ارباب ولدی جلو دوربین ایستاده .
فلور : خوب ارباب ارزشی ، ببخشید ارباب ولدی قابلیت ویژه شما چیه ؟
ارباب ولدی : من خیلی با جذبم ، مثلا الان یه نگاه به شما میکنم . ببینین لرزه به اندامتون نیفتاده ؟
هیئت داورا : نه !!!
ارباب ولدی : پس هیچی
--------------------------
کریچر جلوی دوربین ایستاده
قیافه کریچ
ملت : این کیه آوردین ببرینش بیرون ! ما این همه پول دادیم ! ملت گوجه ها رو درارین
بارونی از گوجه ها بر روی کریچ شروع به باریدن میکنن
کریچ
-------------------------
گیلدی جلوی دوربین ایستاده .
آلبوس به جمعیت نگاه میکنه
آلبوس : خوب گیلدی جان فکر میکنم همه قابلیت شما رو میدونن !
گیلدی : نه هیچکی نمیدونه بزارین نشون بدم
آلبوس : نه میدونیم !
گیلدی : نه نمیدونید
آلبوس : نورممد اینو بنداز بیرون !
سوسک : گیلدی من به تو رای میدم نگران نباش !
---------------------------
تمام شرکت کنندگان تموم شدن و تماشاچیا منتظر رای هیئت داورا هستن .
آلبوس از سر جاش بلند میشه .
خوب ما بعد از مشورت های فراوان به این نتیجه رسیدیم که پرسی ویزلی برنده این دور از مسابقاته . واقعا توانایی های قابل توجهی داره !!
ملت : نمنه ؟
بلافاصله هدویگ از ناکجا میاد یقه آلبوس رو میگیره
هدویگ : من واقعا برای همتون متاسفم ، همتون یه مشت ترسویین ، واقعا متاسفم !
واقعا !!
هدویگ با یک بال آلبوس رو نقش بر زمین میکنه .
-------------------------
چند لحظه بعد
آلبوس دوباره از سر جاش بلند میشه .
آلبوس : خوب بعد از حرفهای هدویگ و بعد از مشورت های فراوان ما به این نتیجه رسیدیم که کریچر رو به عنوان جادوگر ماه انتخاب کنیم چرا که این جن تونسته بدون هیچ فعالیتی بیشترین نظرات رو به سمت خودش جلب کنه ! و بیشترین سوژه رو برای جادوگران ارزشی درست کنه ...
(( ملت در حال دراوردن گوجه فرنگی ها هستن ))
... و اینجانب این مقام رو رسما به ایشون تقدیم میکنم . ملت پناه بگیرید .
بلافاصله هیئت داوران در زیر میز پناه میگیرن و گوجه فرنگی ها بر روی پارچه میز که تقریبا تا زمین میرسید برخورد میکنند و این عبارت را به وجود می آورند :
The END