هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
سلام
من می خواهم بیایم توی مرگخواران اجازه میدهید.
راستی موهایتان را کدام ارایشگاه زدید.


مراقب خودت باش.


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
خیال داشتم یه فکری براش بکنم.ولی اگه شما فکر میکنین هنوزم قابل استفاده هست بازش میکنم.تا جایی که ممکنه ازش استفاده میکنیم.بعد اگه دیدیم دیگه مشتری نداره میتونیم اون "یه فکری" رو بکنیم!
گرچه زیاد با سوژه های عقد و عروسی لرد موافق نیستم.ولی اگه طرفدار داره نمیشه کاریش کرد!
به نظر من اگه دقیقا مطابق سبک یه سریال خاص نوشته نشه بهتره.کسایی که اون سریالا رو ندیدن هم سر در بیارن و بتونن بنویسن.

تاپیک باز شد.




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲

پروفسور سینیسترا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۸ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۱:۱۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
سلام ارباب میشه این تاپیک افسانه ولدمورتو بازش کنین سوزه جدید بدیم ببینین شما مادر دارین مرگخوار با موی قرمزم دارین خب پس یه حریم ولدمورت با هم بسازیم حال میده به جان شما


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۰:۵۲ پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دو دقیقه بریم بیرون شما بشینی با مادرمون حرف بزنی؟...چشم!...فرمایش دیگه ای نبود؟

گذشت اون دوران پیرمرد...گرچه خطری هم نداری.شما رو میشه ده سال با مادر خواهر تنها گذاشت که حرف بزنی!!

درمورد لونه پرنده...واقعا فکر کردی فاش نمیشه؟فکر کردی پنهان میمونه؟

جامعه جادوگری میخواد بدونه این مدتی که نبودی چیکار میکردی؟آیا غیر از اینه که مدل شده بودی؟...مدل چی؟...بله!عرض میکنیم...یعنی میفرماییم!

مدل این!

بله...لونه پرنده اس!

الان شما یا هیچ موجود زنده و غیر زنده دیگه ای میتونه ادعا کنه که این شما نیستی؟اوم مو و اون دماغ و اون ریش مال شما نیست؟

خورشید پشت ابر پنهان نمیمونه...گرچه در گذشته هم تمایلات آشکاری به لونه پرنده بودن از خودت نشون داده بودی.بفرمایین.این عکسی از دوران جوانی شما نیست؟اونی که پشت سرتونه هم گلرت نیست که از مدل ریش و حلقه های عجیب و غریب و خالکوبی مسخره روی دستش میشه به آنرمال بودنش پی برد؟

بله ریشو...خورشید پشت ابر چی؟....پنهان...نمیمونه!


حالا برو جوجه خروستو خاموش کن.باز شعله ور شد.




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
یا ریش.. یا مو.. یا گیس! یا مرلین!

صابخونه خونه ای!؟ اهم.. اهممممم! هووم!

تام تامک تو که هیچ وقت در طول عمر ننگین ادب و نزاکت نداشتی پسرجان! نه احترام ریش و موی سفید رو داری، نه بزرگتر کوچیکتر حالیت میشه و نه آداب و رسوم بلدی.. یه بزرگتری از سفر میاد باید بیای بهش خوش آمد بگی.. پس این بانو مروپ زیبا چی به تو یاد داده!

دامبلدور هم نگو.. بگو بابا! راستی مادر کجان!؟

اوه.. اومدم بگم براتون سوغاتی اوردم از اون دنیا.. بیا این لونه ی پرنده واسه مادر.. بذارن پشت پنجره انواع اقسام پرندگان می تونن توش لونه کنن. پرنده که هیچ، اژدها هم می تونین بذارین توش.

بگیر ببرش دیگه پسره ی کچل! ما دو دیقه بشینیم با مادر از خاطرات اون سمت حرف بزنیم، پشت در هم فال گوش نمون. خیلی کار بدیه..

راستی این کادوی جیمزه واسه تو فرزندم براقم: نامه ی پز کش!

پزززززززززززززززززززززززززززززززززز!

حالا برو با نجینی بازی کن!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۰:۵۵ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مادر جان این پست عوضی زده نشده احیانا؟!!
مال صحبت با ارباب نبود؟


نقل قول:
پسرک نازنینم. شیرینی ِ زندگانی ِ مادر. خشانت‌بار ِ قرن. سیاه ِ سیاهان!

خودمان را صد هزار مرتبه شکر که لااقل دست از خطاب هایی همچون "قند" و عسل" و "گلاب" و "نبات" برداشتین!


نقل قول:
این مرگخوارانتون رو جمع کنید از جلوی چشمان ما!

هر شب جمع میکنیم داخل کمد میذاریم.صبح پا میشیم میبینیم دوباره پخش شدن!


نقل قول:
این رز رو یه مقدار کنترل کنید!

مادرم!یه چیزی بگین شدنی باشه...بگین دامبلو بکش.بگین مرلینو زنده کن.بگین مورفینو ترک بده!

خب ما عادت کردیم!اگه روزی ششصد و شصت و شش بار کلمه ارباب رو نشنویم(نخونیم)خوابمون نمیبره.فکر میکنین تا صبح در صفحات اینجا دنبال چه چیزی میگردیم؟!برای شما هم راه حلی داریم.ما بیاییم استاد شما بشیم!
گرچه هر جا درخواست میدیم قبول نمیکنن...نمیدونیم چرا!کسی نیست مایل باشه از دانش بی انتهای ما بهره ببره!


زیر سایه ارباب(:worry:) آرامش خودتونو حفظ کنین!




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۲

مروپی گانت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۶ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۳۴ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴
از درس ِ علوم، جمله بگریزی؛ به!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 297
آفلاین

:vay:

اهم.. عذر می‌خوام یه لحظه خشم بهمون غلبه کرد. اهم اهم!

پسرک نازنینم. شیرینی ِ زندگانی ِ مادر. خشانت‌بار ِ قرن. سیاه ِ سیاهان!

این مرگخوارانتون رو جمع کنید از جلوی چشمان ما! انقدر ارباب ارباب کردن که امروز ما سر کلاس به استادمون گفتیم ارباب! چیز... ببخشید.. استاد!

من دردم رو به کی بگم آخه؟! بگید یه مقدار نوآوری داشته باشند. این رز رو یه مقدار کنترل کنید! تو هر پستش صد و پنجاه و سه عدد " ارباب " به کار می‌بره!

پسرم! اگر به حفظ مادروی آبر... چیز... آبروی مادرتون در مجامع عمومی ذره‌ای علاقه دارید، شما رو به خال‌های تنبان ِ مامان‌دوز ِ سالازار روی این کلمه‌ی " ارباب " یه مالیاتی چیزی ببندید!

با تقدیم دنیایی از عشق

یک مادر اعصاب‌ناک‌انگیزآلود!



دوستش بدارید که آنچه می‌توانست، انجام داد تا دوستش بدارند...


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۸:۵۲ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
نقل قول:
واقعا فکر کردم اومدی اینجا هم درخواست تاسیس محفل ققنوس رو بدی! بله...منظورم رزه... حالمون هم خوبه. سلام!

خو امدوم بدم.... بمیرم نمی دم.


مراقب خودت باش.


پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
چارلی

واقعا فکر کردم اومدی اینجا هم درخواست تاسیس محفل ققنوس رو بدی!

بله...منظورم رزه...
حالمون هم خوبه.
سلام!




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۸:۱۰ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
نقل قول:
هر چی بقیه ی ویزلی ها هستن، این ویزلی نیست.

منظورت رزه.سلام لردک ولدکچه خوبی تافی؟


مراقب خودت باش.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.