هری و نمید در حال تماشای فیلم....
یهو نمید میزنه زیر گریه!
هری:
نمید:دیدی هری این صحنه رو!
هری:آره!
فردای همان روز
هری:ای بابا نمید چرا غذا درست نکردی!؟!من گشنمه!!
نمید:به درک!
هری:
نمید:برو خونه گراوپ یک چیزی بخور!
هری:
دو ساعت بعد!
نمید:هری من میخوام خود کشی کنم!
هری:
هری که مغزش نمیکشید چی کار کنه زنگ زد به گراوپ!
گراوپ:بله!
هری:گراوپ دستم به دامنت!
گراوپ:
گراوپ:چی شده؟
هری:نمید میخواد خود کشی کنه!
گراوپ:
تا سه بشماری من رسیدم!
تق تق تق....
هری:بیا تو!
گراوپ:چش شده!
هری:از دیروز یک فیلم غمناک دیده افسرده شده!
گراوپ:چرا گذاشتی این فیلمارو ببینه!
گراوپ دستگاهه فشار خونشو در میاره!
گراوپ:
گراوپ:اینکه حالش خیلی بده!
هری:
نمید:هری من میخوام خودکشی کنم!
نمید:گراوپ کمکم میکنی من خودکشی کنم!
گراوپ:آره یعنی نه!
هری:چی کار کنیم حالا!
گراوپ:باید بهش روحیه بدیم!
هری:مثلا!!
گراوپ:هری برو قلقلکش بده!
هری:
این قسمت سانسور شده!
نمید ناگهان قابلمه رو از آشپز خونه بر میداره و میکوبونه تو سره هری!
نمید:
هری:گراوپ یک کاری بکن!
گراوپ:باید از روش های قرن بیست و دو ی خودم استفاده کنم!
هری:هر کاری میکنی سریع تر بکن!
گراوپ:باید یک فیلمه خیلی خنده دار و مضحک بیاری!
هری میپره یک فیلم طنز بر میداره میاره!
هری فیلمو میذاره!
از همان اول که فیلم شروع شد تا آخر نمید در حال گریه بود گراوپ:
گراوپ:دیگه هیچ کاری از دست من بر نمیاد!
هری که دیگ نا امید شده بود از خوب شدن نمید هری میره سراغ اختر!
هری:سلام!
اختر:سلام!
هری:خوبی!
اختر:فرمایش؟
هری:اختر میخواستم یک جا ببینمت!
اختر:کجا!
اختر:سر کوچه ما خوبه؟
هری:آره!
اختر:چیه با نمید قهر کردی!
هری:نه میخوام ازش جدا شم چون مریضی گرفته و دیگه خوب نمیشه!
اختر نفس راحتی میکشه!
هری:خب دیگه سر کوچتون میبینمت!
اختر:باشه فقط دیر نکنی!
هری:بای
اختر:بای
سر کوچه اختر
اختر:خب داشتی میگفتی !
اختر:نمید چش شده؟
هری:نمیدونم والا داشتیم با هم فیلم میدیدیم که آخر فیلمه تو زرد دراومد!و بد تموم شد و رو نمید تاثیر گذاشت!
اختر میزنه زیر خنده!
هری هم با اون میخنده!
ناگهان نمید و گراوپ جلوی اختر و هری ظاهر میشن!
هری:
نمید:
گراوپ:
اختر:
گراوپ:آقای هری منو نمید از قصد این کارو کردیم که تو رو امتحان کنیم!و بفهمیم عکس العملت چیه!و نمید از قصد خودشو زد به افسردگی!
هری:
نمید:میری زن میگیری!!
اختر:
هری:ببخشید!
اختر:
چی میگی هری!
اختر:خودت گفتی که منو خیلی دوست داری!
اختر:خودت گفتی که دیگه نمید به دردت نمیخوره!
نمید:
اختر و نمید میان طرف هری و یک اردنگی بهش میزنند!
هری:
هری که دیگر فکرش کار نمیکرد باز هم گراوپ تنها راهش بود!
هری میره طرف گراوپ و ازش خواهش میکنه که نمید رو راضی کنه که ببخشتش!
گراوپ:حالا من باهاش صحبت میکنم!
گراوپ در گوش نمید حرف میزنه و...
نمید:خوبی هری جان؟ :bigkiss: :bigkiss:
هری:
گراوپ:
((باز هم گراوپ کار خودشو کرد))
مواردی که باعث شده این ست زیاد جالب نشه ایناس:
- سوژه اختر به اندازه کافی روش مانور داده شده
- همین پست با همین سوژه ها رو میشد در یک چهارم حجم فعلی نوشت
- زز هری پاتر الان در مرحله خیلی خفنتری از این چیزی که نوشته شده قرار داره الان هری آب نمیتونه بخوره چه برسه بره قرار با اختر بزاره
- آخر پست بسیار بد تموم شده گراپ در گوش نمید چی میگه؟ آیا انتظار داری بقیه بیان اینو بگن؟ آدم نباید به امید بقیه پست بزنه یا اگرم میزنه باید یه کلیدی به دستشون بده نه اینکه قفلی رو که هیچ جوری خودش نتونسته باز کنه رو بده دست بقیه بازش کنن - هری پاتر
برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ