و به این ترتیب، با قدرت تاج شاهی، قبر شکافته و تعدادی استخون ازش خارج میشن تا به سوالات پادشاه جواب بدن. در ادامه هم تمامی موهای منوی مدیریت و زوپس می ریزه از این همه ابهت آرسینوس. موهای ریخته شده کم کم جمع میشن و بصورت تپه ای از مو در میان. تپه مو وول میخوره و با استخونای باقیمونده جسد ترکیب میشه و هیکلی کریه و زننده رو شکل میده. آرسینوس هم که میبینه جدی جدی تونسته یه مرده رو زنده کنه، یواشکی تصمیم میگیره که بعدا بره و بعنوان
جیزز کرایست اعلام ظهور کنه. بعدش هم یه حکومت مذهبی-پادشاهی راه بندازه و بعنوان یه پادشاهی خودمختار از وزارت فعالیت کنه و شهری بسازه بالای ابرها که توش مردم حقوقی برابر داشته باشن و همه ویزلی ها بعنوان برده و کارگر توش کار کنن و جهت تفریح در معرض عام شلاق زده بشن و خرید و فروششون قانونی شه. حتی آرسینوس میتونست بعدها کسب و کارش رو با شکافتن دریاها و ساختن کشتی ها و خوردن سیب ها و شکستن مجسمه ها و قربونی کردن تسترال ها و تبدیل کردن چوبدستی ها به اژدها گسترش بده.
آرسینوس تو همین افکاره که یهو هیکل مرکب از مو و استخون به حرف میاد:
-چی میخواین؟
آرسینوس دلیل رقصیدن هیکل پشمالو رو درک نمیکنه. درنتیجه جانب احتیاط رو رعایت و خودش هم شروع به رقص میکنه.
-دنبال جسد گمشده وزیر سابق سحروجادوییم.
-نمیشناسم.
-چرا نمیشناسی؟ نمردین مگه همتون؟ نباید همدیگه رو بشناسین بعد؟
-نه.
آرسینوس همچنان ملتفت نشده. آرسینوس احساس میکنه دارن بهش دروغ میگن. به همین دلیل با ناراحتی رقصش رو ادامه میده و به فکر فرو میره. در دریای تعمق و تفکر غوطه ور میشه و بین افکارش شنا میکنه. با دستاش افکارشو میشکافه و پا میزنه... پا میزنه و جلو میره... بیشتر پا میزنه و جلو میره... بیشتر... بیشتر... بیشتر...
همچنان که آرسینوس درحال پا زدنه، نقاب و لایتینا با تعجب به هیکل پشمالو نگاه میکنن. هر از چندگاهی، لایتینا یه گیگیلی دماغ بیرون میاره و با تعجب به هیکل پشمالو می ماله. نقاب هم بالای سرش، پستونکشو با خوشحالی می مکه و تف هاشو روی سروکله موجود پشمالو می ریزه.
بعد از چند دقیقه تفکر و تعمق و شنا کردن و پا زدن بین افکار، آرسینوس به خودش میاد و کشف بزرگش رو بلند به زبون میاره.
-شخصا به کسی که این حجم از مو بهش بچسبه، اعتماد ندارم. درنتیجه معتقدم این یارو رو با همین موهاش اینجا ببندیم و بریم اجداد بقیه رو زنده کنیم. اگه اونا چیزی بهمون گفتن، که گفتن. ولی اگه نگفتن باز برمیگردیم سر این یارو و جوابو از زیر زبونش میکشیم بیرون.
هیکل پشمالو با ترس مقداری از موهای توی دهنشو قورت میده.