هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۰:۴۱:۵۹ پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲
#11
کلمات به کار برده شده : رویا، خوشبختی، ستاره، شب، دنیا، دوست، رولت
___________

چشم های هری لبریز از خواب بود، اما نمی‌توانست از خیره شدن به آینه دست بکشد. این لحظات برای او گران‌بها تر از تمام ارثیه ای بود که خانواده اش باقی گذاشته بودند!
دیدن تصویر شفاف مادرش درحالی که برای او و پدرش چای و رولت پرتقالی آماده می‌کرد یا پدرش که برایش داستان هایی از زمانی که با دوستانش در هاگوارتز درس میخواند، تعریف می‌کرد، لبخند گرم آنها وقتی به او نگاه می‌کردند؛ دیدن همه ی این ها به رویا می ماند.
ساعت ها در شب می‌نشست و زیر نور چشمک زن ستاره ها به اعماق آینه خیره می‌شد.
وقتی زمان برگشت به خوابگاه میرسید، گاهی به این فکر می‌کرد که ای کاش می‌توانست باقی عمرش را رو به روی آینه بنشیند و به پدر و مادرش خیره شود.
هری این را از ته دل آرزو می‌کرد، اما به همان میزان که او اشتیاقش را داشت، این ناممکن بود.
دنیا از حرکت باز نمی ماند تا او زندگی اش را با خانواده خیالی اش سپری کند!
خوشبختی واقعی هری در گوشه ای نشستن و خیره شدن به تصویر کسانی که رفته بودند، نبود!
این را وقتی فهمید که در یک نیمه شب، صدایی آشنا پرسید: باز هم اومدی اینجا، هری؟!

کلمات بعدی: آفتاب، شعله، پنج، خستگی، زمان، چتر، هیچوقت


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۵ ۱۷:۳۵:۰۱

Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: گـِـُلخانه ی تاریک
پیام زده شده در: ۲:۰۷:۵۶ سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲
#12
قبل از اینکه بلا بخواهد جوابی بدهد صدای لرد از بلندگوهایی که تا آن لحظه کسی به آنها توجه نکرده بود، پخش شد: احیانا فکر نمیکنید که ما شما را تحت نظر نداریم که؛ هان؟!

به فاصله ی یک پلک زدن بلا، یک گله مرگخوار وارد آشپزخانه شدند و تری را به جایی نامعلوم منتقل کردند

بلاتریکس که در گرفتن تقلب موفق نشده بود، وسط آشپزخانه روی چهارپایه ای نشست تا چاره ای بیندیشد

بعد از چند لحظه آهی کشید: فایده نداره .. پلن بی رو عملی میکنیم ..!


آشپزخانه ی دوریا

در آن یکی آشپزخانه، جریان کاملا برعکس بود. دوریا با تبحر خاصی مشغول آماده کردن بشقابش بود

اما خبر نداشت که بانو لسترنج بزرگوار اگر ناکام بماند، او را هم با خود به پایین میکشد ...






Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱:۳۸:۵۴ سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲
#13
چیکار؟

به ریش دامبلدور میخندیدن
_______
ابرفورت پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور موقع سخنرانی برادرش تو چمدون نیوت با مندلورین به ریش دامبلدور میخندیدن

(این چقد سم شد


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: شهربازي ويزاردلند!!
پیام زده شده در: ۱۱:۳۸:۲۸ دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲
#14
بعد از اینکه بلا یه جماعتی رو به زور کرد تو تونل و در آورد، لبخند شومی زد : بعد از این نوبت توئه پاتر!

هری ریش های دامبلدور رو گرفت و سعی کرد پشتشون قایم بشه اما دید ای داد بیداد .. این موهای لوناست و آلبوس خیلی وقته خودشو بسته به ققنوسش و در رفته!

هری که از ترس میلرزید به چه کنم چه کنم افتاد

بلاتریکس هم در کسری از ثانیه گردنشو مثل مرغ گرفت تا ببرتش بندازتش تو تونل و یه کم بهش بخنده

هری چپ و راستش رو نگاه کرد تا بلکه یکی کمکی کنه اما بقیه یا خودشون از تو تونل در اومده بودن و داشتن اب قند میخوردن یا یه گوشه قایم شده بودن که چشم بلاتریکس بهشون نیفته!

هری که داشت به زور می رفت تو تونل، یهو یکی گفت : وایسید .. من بوگارتو گردن میگیرم ..


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۳:۵۵ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲
#15
کجا؟

تو دخمه ی اسنیپ


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: شهرداری شهر لندن
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲:۴۵ شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
#16
سلام ای شخصی که نظارت اینجارو به عهده داری
من قصد زدن یه تاپیک به اسم گلخونه ی شیشه ای رو دارم
یه کم پیش طی یه صحبتی که تو تالار ریونکلاو شد به این نتیجه رسیدم که اگر یه تاپیکی مثل محدوده آزاد جادوگران باشه که به جای کلمات آخر هر پست به هم سوژه برای نوشتن بدن تاپیک خوبی میشه
از اونجایی که محدوده آزاد با استقبال خوبی رو به رو شده فکر میکنم گلخونه ام تاپیک خوبی میشه
پس امیدوارم که اجازه اش داده بشه


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲:۳۱ شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
#17
سلام
یه ایده ای داشتم شاید جدید و جالب نباشه اما گفتم باهاتون به اشتراک بزارم شاید کمکی کرد
توی خیلی از تالارها تاپیک های جالبی هستن که چون کسی خیلی وقته سراغشون نرفته متوقف شدن .. یعنی نه اینکه جریانات توشون تموم شده باشه، صرفا یه مدت کسی پستی نزاشته و کاربرای جدیدتر هم نرفتن تاپیکای قدیمی رو ببینن
به عبارتی، از وجودشون اصلا خبر ندارن
یه تعدادی هم تاپیک هستن که دقیقا معلوم نیست توشون چه خبره
پستای اول تاپیکا (که معمولا شامل معرفی و چگونگی کاربرد تاپیک میشه) انگار خیلی به اخرین پست ها مربوط نیستن و هرکسی داره یه جوری از تاپیک استفاده میکنه
لیست ها خیلی وقته اپدیت نشدن (برای مثال تو بخش فیکشن) و خلاصه یه لایه ای از گرد و خاک همه جا نشسته
حالا ایده من به طور کلی اینه که یه بخشی رو بزنید با مضمون ارائه دادن لیست جاهایی که هنوز فعالن و لیست تاپیکایی که نیاز به کسی دارن که مسئولیتشونو به عهده بگیره
و این بخش رو بزارید یه جایی جلوی چشم همه
این کمک میکنه خیلی از بخشای سایت دوباره فعال بشه
بعد از اون بازم یه سری تاپیک همچنان غیرفعال باقی میمونن که به نظرم بعدش نیازه کلا حذف بشن
به طور خلاصه، تا بهار یه سایت تکون شدیدی میشه



Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: آکادمی هنر لندن
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷:۰۸ جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲
#18
باز هم به جای ایوان روزیه دخترک ریزه میزه ای وارد شد.

لرد اخم کرد: تو دیگه این وسط چی میخوای؟ چرا انقدر سفیدی؟جغد پاتری؟

دخترک درحالی که به دور و بر نگاه میکرد، گفت: من لونا لاوگودم آقای بی دماغ

لرد نگون بخت که باز هم دماغ نداشتنش رو به روش آورده بودن چوبدستیشو آورد بالا تا یه آواداکداورای دیگه بزنه

اما قبل اینکه بخواد حرکتی بزنه پتی گرو از پشت صحنه اومد و در گوشش پچ پچ کرد که: ترو خدا دیگه کشته نزار رو دستمون لرد ‌‌.. سردخونه دیگه جا نداره! این مرگخوارای بینوام خوابشون میاد هنوزم تیم بازیگرا تکمیل نشده

لرد غرولند کرد: خب پس جنازه هارو بندازین تو قدح دامبلدور .. این دختره رو هم یه کم خون بمالید به سر و صورتش نقش یه روحی جنی چیزی رو بازی کنه

بعدم در حالی که مرگخوارا سر البوسو با ابنباتای لیمویی گرم میکردن جنازه ها به قدح دامبلدور پیوستن

لونا هم که مثل آب خوردن نقش گرفته بود از اتاق رفت بیرون

ولدمورت باز هم فریاد زد:

پس این روزیه چرا نمیاد تو؟ دلت آواداکداورا میخواد؟


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: منفورترین شخصیت
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰:۲۲ جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲
#19
با اجازه، پیتر پتی گرو رو هم به امبریج اضافه میکنم


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم




پاسخ به: فکر میکنید بچه هاتون هم در آینده از هری پاتر خوششون بیاد؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴:۴۲ جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲
#20
اگه بچه ی من باشه حتما خوشش میاد ..


Fight so dirty but your love so sweet


برج ریونکلاو، اتاق هفت، تخت سوم








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.