حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل هیپوگریف پشیمونی یا مثل تسترال کیف می کنی؟
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
یه روز وزیر سحرو جادو با هافلستانیه تو اتوبوس شوالیه بودن هافلستانی میگه: شما کارمندی ؟وزیر تواضع به خرج میده میگه آره هافلیه میزنه توگوش وزیر میگه پس غلط میکنی لباس وزیر میکنی تنت
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
در زلزله 5 ریشتری درتالار هافل 9 نفر زخمی و در تقسیم چادر 80 نفر کشته شدند
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
ﭼﻦ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﮎ شفا دهندهس ﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﻭﺍﺳﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩ ...!
ﯼ ﭘﺴﺮﻩ ﮎ ﺩﯾﺎﺑﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﻣﺎﻫﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﮎ ﺍﻧﺴﻠﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ! ﺍﯾﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻈﻠﻮﻣﻪ ﺗﺤﻮﯾﻠﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﻩ ....!
ﭘﺴﺮﻩ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﺸﻪ.ﺧﻼﺻﻪ ﯼ ﻣﺪﺕ ﺩﺱ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻧﻤﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯽ ﻣﯿﺎﺩﻭ ﻣﯿﺮﻩ ...!
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻤﻢ ﮐﻼﻓﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺩﺍﺭﻡ ...!
ﺧﻼﺻﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﻭﻣﯿﮕﻪ ﺁﺩﺭﺳﺸﻮ ﺑﺪﻩ ﺍﮔﻪ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﯽ ...!
ﺍﯾﻨﻢ ﺁﺩﺭﺳﻮ ﻣﯿﺪﻩ ﮎ ﺷﺮﺵ ﮐﻢ ﺷﻪ ...!
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﻧﺎﻣﺰﺩﻩ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻤﻮ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ....!
ﺑﻌﺪ ﯼ ﻣﺪﺕ ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮎ کار آگاها ﻧﻤﯿﺎﻥ سراغش میره ﭘﯿﺶ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﻬﺶ میگه میدوﻧﺴﺘﻢ ﮎ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺏ کار آگاها ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﮎ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﺰﺩﺗﻮ ﮐﺸﺘﻢ ...!
ﺍﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺭﻩ ﺣﺎﻻ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻭﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﻠﯿﻦ ﺑﺰﻧﻢ ...!
ﻭ ﺏ ﺟﺎ ﺍﻧﺴﻠﯿﻦ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ ﺗﻮ ﺳﺮﻧﮓ ...! ﻭ ﺑﻬﺶ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...!
ﺑﻌﺪ ﺏ ﭘﺴﺮﻫﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﮎ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﻮ ﺑﺪﻧﺖ ...! ﻭ ﺗﺎ ﭼﻦ ﺩﯾﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﮎ ﺑﺎ ﭼﺎﻗﻮ بکشتش ﻣﯿﺪﻭﻩ
ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﯼ ﭼﻦ ﻣﺘﺮﯼ ﯾﻬﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻨﺰﯾﻨﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ...!؟
ﺩﯾﻮﻭﻧﻢ ﺧﻮﺩﺗﯽ ...! ﭘﻤﭗ ﺑﻨﺰﯾﻨﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﺍﻓﺎ .!
ﺑﻪ ﺭﻭﺣﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﺑﻨﺪ نیست ....
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
سلام
من هرچی تلاش میکنم نمیتون فایل های جدیدو دان کنم رسیدگی کنین
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
من تصمیم گرفتم سوالارو تغییر بدم و از یه تست خودشناسی استفاده کنم که علمی تر هم هست
1.درحال قدم زدن در یک نقطه ی دور افتاده هستید که ناگهان طوفان شروع میشود برای در امان ماندن به کدام وسیله نیاز دارید
یک اسب تندرو
یک چتر
یک ارابه
یک ساختمان یا جان پناه
2.در هنگام فرار از طوفان به یک ساختمان میرسید دوست دارید چه ساختمانی باشد
یک قصر
یک کلیسا
یک خانه ی روستایی
یک مدرسه ی شبانه روزی
3.وارد ساختمان می شوید اما هیچ کس در آن جا نیست تصمیم میگیرید به دنبال کسی بگردید برای گشتن به کدام قسمت میروید ؟
آشپزخانه
اتاق زیر شیروانی
تالار
اتاق خواب
4در همین حین صدایی از درون یک اتاق می آید صدایی مشکوک و عجیب است شما چه میکنید ؟
فورا به درون اتاق می روید
چوبدستی خود را بیرون میکشید و با فاصله از در منتظر می مانید
با احتیاط و ترس به درون اتاق می روید
به سرعت به سمت اتاق های دیگر می روید تا کسی را پیدا کنید
5. درون اتاق یک حیوان وجود دارد آن موچود یک ................است
هیپوگریف
چکاوک
تسترال
خرس
6.در خمین موقع بالاخره یک آدم را پیدا میکنید که روی زمین افتاده و اطراف او خون آلود است او یک .........است
یک دختر لاغر اندام و زیبا
یک مرد با چهره ی ریشو و زخمی
یک پیر مرد کهنسال
یک زن چاق با لباس های گشاد
7. آن جسد یک زیور دارد ان یک ......................است
انگشتری با سنگ گارنت
یک سینه ریز با سنگ لاجورذ
یگ گوشواره زبرجد
یک نیم ست زیبا با سنگ سیترین
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
ساحره آزادی میخواد به جای غم شادی میخواد
مدت زمان عضویت در ایفای نقش :
قریب دوسال پیش به عضویت ایفا در آمدیم
برنامه های خود برای وزارت:
نخستین و اصلی ترین برنامه ی من حمایت از ساحره ها های جوان و نخبه در سرتاسر مملکت است
نخستین اقدام من دادن حق طلاق به ساحره است چرا ساحره ههای باخوش و زیبای ما باید ر کنج خانه بمانند
به نظر رهایی از شرایطی که هم اکنون در آن هستیم تنها با کمک ساحره گان موثر است
بند ها ی پنج گانه س-ا-ح-ر-ه
سالم از سازی جامعه از شر جادوگران زورگو و مفت خور و حمایت از ساحره ها در مقابل چنین موجوداتی
آ رامش ساحره گان در تمام عرصه ها و نداشتن محدودیت در هیچ کاری . ازبین بردن قوانین موجب جلوگیری از کار زنان در برخی مشاغل
حمایت از کار آفرینی و ترقیعات علمی ساحرگان و وضع قوانینی برای حمایت از دانشجویان و نخبگان ساحره
رعایت حقوق ساحرگان در کنار جادوگران
همراهی و همکاری ساحره و جادوگر در کلیه کار های تجاری - اقتصادی
برنامه ها برای وزارت
وجود حداقل دو معاون در کنار وزیر
هرکس از اعضای سایت در وزارت خانه مسئول یک تاپیک باشد
برگزاری مسابقات مرلین و دیگرمسابقات به روشی کاملا متفاوت با گذشته
- استفاده از افراد اصول گرا و اصلاح كـردن افراد "اصلاح طلب " وزارت خانه!
ممنوعیت استفاده از حوراب با رنگ های سبز و خاکستری
نخریب نورمنگارد
واردات چای از کشور دوست و همسایه ماچین
بستن تمامی دفاتر ازدواج
اعدام دسته جمعی معتادین
سوابق در وزارت سحر و جادو:
در دور پیش کاندید شدیم که اصلا تائید نشد
سوابق در ایفای نقش
عضو بیکار و علاف ریون
عضو زود رنج و قهر کن ریون
فعالیت در ریون هافل و اسلی
با سابقه یک قرن پروفسوری
ناظر ریون کلاو محفل و مرگخوران از ابتدای خواب تا انتهای خواب
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
آیلین
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
پرسی ویزلی
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
دلوروس آمبریج
چرا ؟ محض عرا
و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
.
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
.
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
.
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.