- خود خویشتن این جانبمان نظری را دارای می باشیم!
مرگخواران در ابتدا خواستند به هکتور بی توجهی کنند و محلش نگذارند و اجازه دهند تا او برود و خودش را در معجون هایش غرق کند، امّا یک ایراد فنی وجود داشت! این صدا، صدای هکتور نبود. خب پس، می شد یک ماهیتابه ای چیزی، سمت رودولف پرت کرد و گذاشت در یک گوشه برای خودش غرغر کند، اما متاسفانه این صدا، صدای رودولف هم نبود!
- من یه فکری دارم!
این بار مرگخواران با خیالی آسوده به هکتور توجه نکردند و همانطور دسته جمعی به فکر کردن مشغول شدند؛ یک شخصی که نظر داده است، آخر دیالوگش هم نه شکلک خونسردی گذاشته است، نه شکلک دود کردن، ابراز علاقه ای ننموده، جیغ و داد نکرده است، جن خانگی نیست...
- مال کدوم گروهی؟
- عرض نمودیم که خود خویشتن خویش نظری را دارای می باشیم!... آه! از گروه چنگک کلاغ می باشیم.
مرگخواران که حلقه اتحاد تشکیل داده بودند، با چشمهای گرد شده به یکدیگر خیره شدند. هاگوارتز گروه "چنگک کلاغ" داشت؟ اصلا شاید این شخص در هاگوارتز تحصیل نکرده بود؟
- سیاهی، مدرسه یِ تو کدوم هسته؟
- اینجانب خود خویشتن خویش هفت سال آزگار را در سرای هاگوارتز نامی را به تحصیل گذرانیدم. منتهی یک نظری نیز...
- وای بر تو! چرا دروغ می گی! هاگوارتز همه اش چهارتا گروه داره! هیچکدومشون هم اینی که تو گفتی نیست!
- چرا این چنین است! گروهان هاگوارتز اینان اند: اسلایی که جزو ترین ها است، هافلی که پف نموده است! گریفی که دارای در های فراوان است و چنگال کلاغ!
مرگخواران بدون توجه به حرف های آن شخص، مورد خشم افکار لرد سیاه قرار گرفتند. زیرا آنان کارشان را خیلی طول داده بودند. آن ها کمی از درد به خود پیچیده و سپس دوباره به سرعت حلقه اتحاد تشکیل دادند. اما آن ها ندانستند که چرا غریبه به خودش نپیچید:
- چرا به خودت نپیچیدی؟
- پیچیدیم، منتهی زیر پوستی بر خویشتن پیچیدیم تا ریا نشود. دینگی که دنگ صدایش می کنیم، بمیرد و هزاران بار هزار تکه شود، اگر دروغ می گوییم.
دینگ مرد و هزاران بار هزار تکه شد و متاسفانه دوباره به حالت اوّل بازگشت:
- خب... اینجانب مرگخوار می باشیم... لکن هنوز دسترسی انجمن زیر سایه را به اینجانب نداده اند.
... نظرمان را بگوییم؟
- هممم، بگو.
مرگخواران بر سر نورممد مرگخوار ریختند که گفته بود، "بگو" و او را به جایی دور تر از کهکشان آندرومدا پرتاب نمودند.
- پیشنهاد می نماییم، چونان که فیلان در سرایی دور زین جانبتان به سر می برند، شما خود خویشتن فیلیّت وجود خویش برون کشیده، تظاهر به فیل بودن نمایید.
ادای فیل را درآوردن، پیشنهاد مسخره و مضحکی بود. پس مرگخواران تصمیم گرفتند تا انجامش دهند.