1
. رول جلسه ی آخر رو بنویسید. سوژه ی رول خداحافظی با جیمزه. به عنوان یه معلمی که در طول ترم خونتونو کرد تو شیشه (شایدم نکرد! بستگی به دید شما داره! )، چجوری باهاش خداحافظی میکنین؟ (25 امتیاز(_واستا ببینم .
_ غلط کردم دایی!
_بی خود غلط کردم غلط کردم راه ننداز.حالا به من نمره ی 20میدی؟پدرتو در میارم.
رون مثل چی افتاده بود دنبال جیمز که چرا جیمز نمره ی 30 بهش نداده .
اخه از معدود دفعه هایی بود که رون مثل ادم رول نوشته بود.
_اخه چیکار کنم دایی غلط تایپی داشتی.
_بوق بوقک مگه تو بوقی؟ نمی دونی من با تب لت مشنگی تایپ می کردم؟
_خوب با اون تایپ نکن.
_بوقک .تایپ می کردم . گوشاتم که کره ! اون موقع که اینترنت کامپیوتر مشنگی وصل نبود.
_یادم نیست.
_واستا یادت میارم.
و چوب بلند بیس بال مشنگی بلندش را در هوا چرخاند و همچنان دنبال جیمز می دوید.
برای اولین بار یادشان رفته بود که جادوگرند ، مثل مشنگ ها دنبال هم می دویدند.
سه ساعت بعدرون روی زمین افتاده بود و نفس نفس میزد،جیمز هم دوقدم جلوتر به درخت بید کتک زن که حالا توی لاک خودش رفته بود و دیگه به دیگران اسیبی نمی زد(مثل یک درخت خوب)تکیه داده بود.
_واستا نفسم جابیاد .فقط واستا.
_ خب دفعه ی بعد توی کلاس بدون غلط بنویس.
_پدر سگ جلسه بعدی وجود نداره.
_خب که چی؟
_خب یعنی این که ترم تموم شده.
_خب!
_خب و مرض.
_ درست صحبت کن دایی .جلسه ی اخره ها نمی خوا ی ازم خداحافظی کنی؟شاید دیگه منو نمی بینی ها! :ball:
_تو رو نبینم ؟تو که هر روز خونه ی ما پلاسی !اصلا نه انگار مامان و بابا داری. همش هم که لازانیا میخوای!
_کی گفته؟
_من میگم بوقک.
_خودتی.
_واستا ...
رون کفشاش و هرچه که دم دست داشت رو به سمت جیمز پرتاب کرد بعد دوباره بلند شدو جیمزو گرفت و تا سر حد مرگ زدش.
_غلط....کردی....به من....نمره ی ....کامل...ندادی ....فهمیدی؟
خوب تقصیر خود جیمز بود چرا به داییش نمره ی کامل نداده بود؟خوب داییشه دیگه!
. 2تو یه یادداشت کوتاه برام بنویسین که چیا یاد گرفتین از این کلاس. هر گونه انتقاد، فحش، لگد، مادرسیریوس و غیره، پذیرفته میشه. (5 امتیاز(اگر بخوام روراست باشم .من فقط 2جلسه همراهتان بودم ولی در همین 2 جلسه بهتر شدم.ممنونم.این ترم هم تمام شد و من هم عقده ای از این کلاس بیرون می روم
(اگه الان دارم باهات با مهربانی حرف می زنم چون همه دارن می خونن واستا بریم بیرون پدرتو در میارم)
دایی ات(رون ویزلی)