خوب از خانم نوريس كمال تشكر رو دارم كه با مطالعه دقيق خود تونستند اين مسائل رو پيدا كنند.
ما توي سايت گروه ترجمه انجمني به اسم بازنويسي داريم كه در زير مجموعي اي از اون درباره كلمات بحث ميشد.
ما از كلمه اينفري براي اين استفاده كرديم تا اصالت داستان حفظ بشه چون در فارسي ما معادلي براي اين موجود نداريم.همچنين نويسنده موجود جديدي رو به كار برده كه قطعا در زبان فارسي نميشه براش معادل پيدا كرد.
كلمه ديگه مثل اينكه ورم تيل بود.خوب به نظر شما كلمه ورم تيل زيبا تره يا دم كرم؟؟قطعا كسي كه هري پاتريست باشه ميدونه كه ورم تيل همون دم باريكه
كلمه پوليجوس مثل اينكه واقعا اشكال داره.متاسفم.
بارو كلمه اي به معناي پناهگاه در انگليسي هست كه ميدونيد.خوب در اينجا هم مي خواستيم يه اصالتيو حفظ كنيم و به داستان ضربه الكي نزنينم.
درباره كلمه دورسلي هم در سايت بحث شده بود اما مثل اينكه ويرايش نهايي ميشكل داشته.باز هم متاسفم
فلغوم كلمه اي بود كه ما اصلا نفهميدم منظورش چي بود براي همين يه معادل پيچيده توي فارسي پيدا كرديم.فكر كنم فلغوم ميشه گنديده.
مد آي بايد در داستان ميومده.چشم ديوانه واقعا مسخرس چون چشم اون ديوونه نيست جادويي هست.نويسنده هم از استفاده اين اسم منظور خاصي داشته.پس نبايد معادل يابي مي شده.
درباره اون ممنون و خداحافظ نمي تونم چيزي بگم.اما اصلا ما فغكر نميكرديم بايد كلمه جان نثارم رو بياريم.
چون الان اگه كسي ميخوند يه ذره احساس پوچي در دامبلدور پيدا مي كرد.
اون قضيه طالع نحسو اين حرفها رو من اصلا نمي تونم بگم چون فكر ميكنم مشكل از ترجمه بوده و نه بازنويسي.
در آخرذ معذرت ميخوام از تمام مشكلاتي كه در ويرايش نهايي ديديد.اين كم كاري من بود چون مسئوليتش با من بود و من واقعا كارم رو بد انجام دادم.
در آخر باز هم براي دومين بار از مرلين تشكر مي كنم كه گروه رو نجات داد و نزاشت كه آبرو ريزي بشه.
خيلي ممنون از انتقاداتون