نام: Sami Blacboot
سن: 17
تاریخ تولد: 10/5/1980
-جنس: مرد
-سال : سال پنجمی
-رنگ چشم: فندقی
-گروه : بعد از انتقال از مدرسه جادوگری سینگینهه در هندوستان و با توافق مدیر مدرسه سینگیهه و دامبلدور به هاگوارتز آمدم و کلاه دسته بندی گریفیندور را گروه من قرار داد.
-مو : متوسط ، سیاه و به عقب حالت داده شده(کمی مجعد)
-ظاهر کلی : لاغر، کمی سبزه،خوش قیافه و خوش تیپ
-ویژگیهای رفتاری: ایده آل گرا، پرتوقع، دارای تفکر مستقل، باهوش، دارای رفتار دوستانه اما نه چندان مقبول در جمع، مهربان و خوش قلب، هنرمند و شجاع
11-
- چوب جادو : از چوب گردو و دارای موی دم تکشاخ نقره ای کمیاب مناطق کوهستانی
- دسته جارو : در هندوستان و ایران به طور سنتی از قالیچه پرنده استفاده می شود، ولی من یک STORM 6060 دارم. بدک نیست و توقعات من رو برآورده می کنه ، سرعت خوبی داره ولی زیاد شیک نیست!
- علاقه ها: مبارزه با جادوی سیاه به هر نحو، کتاب، وسایل مشنگی
- توانمندیها : دارای اطلاعات بسیار خوب درباره ترفندهای جادوی سیاه و چگونگی مبارزه با آنها

================

زندگینامه: مادر من ایرانی است و ساله پیش از ایران به هند مهاجرت کرده است و با پدر هندی ام ازدواج کرده و من تک فرزندشان هستم. پدر من به دست بلاترکس لسترنج کشته شده و بعد از این اتفاق ناگوار -که دقیقا در سومین ماه تولدم اتفاق افتاد- مادرم درحالی که من را به همراه داشت به ایران فرار کرد و به اقوام ایرانی خود پناه برد ولی می دانست که از چنگال سیاه اسمشو نبر رهایی نیست ولی تنها چند ماه بعد اتفاقی افتاد که رهایی من و مادرم را رقم زد.... از دست دادن قدرت لردسیاه به دست هری پاتر. بعد از آن ما به هندوستان بازگشتیم، در حالی که از کمکهای مالی اقوام مادرم نیز برخوردار شده بودیم. اما مادرم تصمیم گرفت که به انگلستان مهاجرت کنیم تا من بتوانم ضمن تحصیل در یکی از بهترین مدارس جادوگری و تحت نظارت بزرگترین جادوگر عصر، روشهای مقابله با جادوی سیاه رو بیاموزم.
الآن من در گریفندور عضوم و هری ،رون و هرمیون از بهترین دوستای منن!
به هرمیون علاقه شدیدی پیدا کردم و فکر می کنم علی رغم اینکه اون ظاهرا علاقه ای از خودش نشون نمی ده و قلبا اونم به من علاقه داره!!!!

شناسه های انگلیسی تایید نمیشن لطفا فارسی تایپ کنید

نام: Sami Blacboot
سن: 17
تاریخ تولد: 10/5/1980
-جنس: مرد
-سال : سال پنجمی
-رنگ چشم: فندقی
-گروه : بعد از انتقال از مدرسه جادوگری سینگینهه در هندوستان و با توافق مدیر مدرسه سینگیهه و دامبلدور به هاگوارتز آمدم و کلاه دسته بندی گریفیندور را گروه من قرار داد.
-مو : متوسط ، سیاه و به عقب حالت داده شده(کمی مجعد)
-ظاهر کلی : لاغر، کمی سبزه،خوش قیافه و خوش تیپ
-ویژگیهای رفتاری: ایده آل گرا، پرتوقع، دارای تفکر مستقل، باهوش، دارای رفتار دوستانه اما نه چندان مقبول در جمع، مهربان و خوش قلب، هنرمند و شجاع
11-
- چوب جادو : از چوب گردو و دارای موی دم تکشاخ نقره ای کمیاب مناطق کوهستانی
- دسته جارو : در هندوستان و ایران به طور سنتی از قالیچه پرنده استفاده می شود، ولی من یک STORM 6060 دارم. بدک نیست و توقعات من رو برآورده می کنه ، سرعت خوبی داره ولی زیاد شیک نیست!
- علاقه ها: مبارزه با جادوی سیاه به هر نحو، کتاب، وسایل مشنگی
- توانمندیها : دارای اطلاعات بسیار خوب درباره ترفندهای جادوی سیاه و چگونگی مبارزه با آنها

زندگینامه: مادر من ایرانی است و ساله پیش از ایران به هند مهاجرت کرده است و با پدر هندی ام ازدواج کرده و من تک فرزندشان هستم. پدر من به دست بلاترکس لسترنج کشته شده و بعد از این اتفاق ناگوار -که دقیقا در سومین ماه تولدم اتفاق افتاد- مادرم درحالی که من را به همراه داشت به ایران فرار کرد و به اقوام ایرانی خود پناه برد ولی می دانست که از چنگال سیاه اسمشو نبر رهایی نیست ولی تنها چند ماه بعد اتفاقی افتاد که رهایی من و مادرم را رقم زد.... از دست دادن قدرت لردسیاه به دست هری پاتر. بعد از آن ما به هندوستان بازگشتیم، در حالی که از کمکهای مالی اقوام مادرم نیز برخوردار شده بودیم. اما مادرم تصمیم گرفت که به انگلستان مهاجرت کنیم تا من بتوانم ضمن تحصیل در یکی از بهترین مدارس جادوگری و تحت نظارت بزرگترین جادوگر عصر، روشهای مقابله با جادوی سیاه رو بیاموزم.
الآن من در گریفندور عضوم و هری ،رون و هرمیون از بهترین دوستای منن!
به هرمیون علاقه شدیدی پیدا کردم و فکر می کنم علی رغم اینکه اون ظاهرا علاقه ای از خودش نشون نمی ده و قلبا اونم به من علاقه داره!!!!