هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۵
#1
ببخشید توی شخصیت خودتونو معرفی کنید همه رو از دم تائید کردن به جز من !!!!!!
علت چیه؟

شما فقط یه روزه که خودتون رو معرفی کردید یه مدت صبر کنید تا مدیر شما رو تایید کنه .موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۳۱ ۱۵:۲۲:۲۸

تصویر کوچک شدهanesa


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۵ پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۵
#2
ببخشید چرا منو تائید نمی کنید؟

تایید شخصیت به بنده که ناظر این انجمن میباشم هیچ ربط خاصی نداره و فقط جواب شما رو میدم:

علت اصلی این امر نام شخصیت شماست که به علت حضور تعداد زیادی از افراد با فامیلی شخصیت دامبلدور در سایت کمتر و به سختی تایید میشود.به همین دلیل به شما پیشنهاد میکنم به لیست شخصیت های سایت نگاهی بیندازید و شخصیت های بهتر و مهم تری رو انتخاب نمایید.به طور مثال پروفسور مک گونگال که هنوز کسی نگرفته این شخصیت رو که مثالی بود بر این ادعا که شخصیت های لیست خیلی شخصیت های مهمی درش وجود داره که کسی برنداشته و با کمی دقت میشه شخصیت بهتری برداشت.

لیست شخصیت های گرفته نشده و گرفته شده ی سایت رو میتوانید در اینجا مشاهده نمایید!

با تشکر-ناظر انجمن-


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱ ۰:۴۸:۲۰

تصویر کوچک شدهanesa


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۵
#3
ساعت حدود 11 بود . هوا خیلی خیلی گرم بود ولی خورشید با انعکاس نورش روی دریاچه و آفریدن منظره بسیار زیبایی گرما رو کمی قابل تحمل کرده بود . آنسا چند تا غلط روی تخت خوابش زد و با کلمات نامفهومی که به جغدش مینیو می گفت اونو از خودش نا امید کرد . مینیو بیچاره که دیگه نا امید شده بود نامه ای رو که به پاش بسته شده بود رو با زحمت زیادی از پاش باز کردو بدون هیچ خداحافظی به دل آسمون پرواز کرد ... آنسا که با صدای پرواز مینیو تازه به خودش اومده بود از روی تختش بلند شد و با دستپاچگی فریاد زد : مینیو ! برگرد اینجا ! هی صبر کن !!!
آنسا که مطمئن بود مینیو به زودی برمیگرده ، دیگه اهمیتی به رفتنش نداد با هیجان خیلی خیلی زیاد شروع به بازکردن نامه ای که مینیو براش آورده بود کرد. انقدر دستپاچه و هیجان زده بود که دائما نامه از دستش میفتاد .. آنسا که دیگه عصابی براش باقی نمونده بود . با قیافه ای خشمگین یه دفعه دست به کار پیچیده ای زد . بله ، یکدفعه نامه رو بطور وحشینه ای از وسط جر داد به طوری که نصف نامه هم پاره شد . اما آنسا انگار اصلا براش مهم نبود. خورشید خانوم دیگه از تابیدن خسته شده بود همچنین از کارای ناگهانی و احمقانه آنسا . حتی اونم کنجکاو شده بود که ببینه تو نامه چی نوشته . بالا خره به هر زحمتی که بود نامه رو باز کرد و شروع کرد به خوندنش . توش نوشته بود :
آنسای عزیزم سلام :
امید وارم حالت خوب باشد و.....فلا فلان فلان ( اگه میخواید متن نامه رو بدونید لطفا مراجعه کینید به پرو فایل آنسا دامبلدور بعد دو خط آخر اطلاعات اضافی رو بخونید . متوجه میشید نامه در چه رابطس ! ) و در آخر ...من از تو دعوت میکنم که فردا شب راس ساعت 7 تو خونه ما باشی البته پدرم /.-یاد .

قربون تو خواهر عزیزم
آنیتا

آنسا : اوه...آنیتای عزیز از نامت خیلی خیلی متشکرم و حتما میام اما پدر بیاد یا نه؟ وای ...این قسمت نامه پاره شده ..قابل خوندن نیست !!!!
فکر نکنم جای این اینجا باشه !


تصویر کوچک شدهanesa


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۵
#4
نام : آنسا
نام خانوادگی : دامبلدور
سن : همسن خواهر دوقلوم آنیتا
گروه : هافلپاف
مشخصات کلی : خوشتیپ و خوشگل !
علاقه مندی ها : پدرم آلبوس و خواهر عزیزم آنیتا
محل زندگی : ؟
شغل : همه کاره
اطلاعات اضافی : من مطیع تمام دستورات پدرم آلبوس دامبلدور هستم . بدون هیچ چون و چرا ... خواهرم رو هم خیلی دوست دارم و وای به حال سدریک اگه یه مو از سرش کم بشه
(راستی تازه وارد هم نیستم قبلا فعالیت ئاشتم ! )
چیز دیگه ای نیست....


سپاس گزارم
آنسا


تصویر کوچک شدهanesa






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.