من میخوام یه تا÷یک بزنم اما دقیقا نمیدونم از کجای سایت میشه این کار رو کرد یعنی یادم رفته! عنوان تا÷یک هم راجع به رابطه بین سیوروس اسنی÷ و لیلی اوانز هستش. به نظر من احتمال داره که اسنی÷ عاشق مادر هری بوده باشه..اینطوری هم دلیل نفرت بی حدوحصرش به هری و ÷درش معلوم میشه هم اینکه چرا توی کتاب 5 هری توی خاطره قدح اندیشه دید که وقتی جیمز به اسنی÷ حمله کرد لیلی به حمایت سیوروس اومد...هم دلیل این معلوم میشه که چرا ولدمورت گفته بود مادر هری قرار نبود بمیره . این احتمال رو میشه بررسی کرد. نه؟

_________________

دوست عزیز
یک همیچن موضوعی رو در قدیم الایام داشتیم ولی مجوز داده میشه
البته یک شرطی داره و اونم منحرف نشدن از بحث اصلیه و در صورت مشاهده این روند تاپیک پاک میشه

من اصلا با این موافق نیستم که ما تفاوتهای فیلم با کتاب رو یه نکته منفی بدونیم!! یعنی چی؟! این طبیعیه که شما یه سری نکات اضافی رو بردارین و باقی رو به هم ارتباط بدین تا بتونین 800 صفحه رو توی 2 ساعت و خورده ای بگنجونین. اینکه به عنوان مثال گیاه رو نویل به هری داد هیچ لطمه ای به ستون داستان نزده یا اینکه روز اول مدارس دیگه ریختن تو هاگوارتز! قرار نیست توی فیلم مثل کتاب روزهای مدرسه و کارهای روزمره شون نوشته بشه! اتفاقا این خودش هنر فیلمنامه نویس بود چون با وجود تفاوتهای زیاد تونسته بود همون شکل کلی داستان رو عین ذهن مخاطب ترسیم کنه. ولی خب نکات منفی میتونه همین مساله ی دامبلدور باشه. چون واقعا رفتارش با شخصیت کتاب فرق داشت. درکل فیلم قشنگ بود و نکات مثبتش صدبرابر دو سه نکته ی منفیش بود. فکر کنین اگه قرار بود این هم مثل فیلم یک درست بشه!! باید خداروشکر کنیم!

خب به نظر من دامبلدور کسی رو ÷یدا نکرد و با خودش فکر کرد چه کسی بهتر از سیوروس عزیز و مورد اعتمادش که هم استاد عالی در این زمینه ست و خودش هم در عین حال طالب این درسه! تازه اگر هم آخر سال از این درس کنار گذاشته میشد میتونست به تدریسش در معجون سازی ادامه بده دبگه...اما فراموش نکنیم که هنوز رازهای اساسی درمورد سیوروس و اعتماد دامبلدور بهش وجود داره که قراره تو کتاب هفت روشن بشه...بهتره به سوالهای مربوط به این یه نفر خاتمه بدیم تا جلد بعدی! و گر نه مخمون میترکه!

ببین بد نیست...ولی اصلا شبیه بازی های هری ÷اتر نیست!! بیشتر مثل ارباب حلقه ها ساختن..بعد هم خیلی چیزا هست که آدم اصلا نمیفهمه باید چی کارشون کرد نه فقط شیلدها!! مثلا توی جنگل ممنوع هم یه شیلد هست بالای سر آدم ثابته! معلوم نیست باید چی کارش کرد! یا توی همون جنگل جایی که توی قفس ازدها هستش اصلا معلوم نیست چی کار باید کرد!! من که لا اینکه الان توی مرحله ولدمورتم ولی هنوز از خیلی چیزا سر در نیاوردم!!!

تبریک میگم!!! واقعا به ÷شتکار شما برای مطالعه کتاب افتخار میکنم!! خب بابا رسما توی کتاب گفته که ولدمورت هیچ وقت دوستی نداشته خیلی ها ادعا میکنن که جزو معتمدترین افرادش هستن ولی گول خوردن چون ولدمورت هیچ وقت دوستی نداشته و علاقه داره که تنها باشه اینها عین سخنان مرحوم دامبلدوره! حالا حتی اگه از این بگذریم که این آدم بدون رفیق چطور میتونه کسی رو دوست داشته باشه دیگه از این همه تکرار دامبلدور بر عاجز بودن تام از درک عشق که دیگه نمیشه گذشت!!!

آقا من اشتباهی گفتم چفت شدگی...منظورم ذهن جویی بود برعکس گفتم!! یعنی ذهن جویی روی تمام ملت!

معلومه که هنوز دوست داریییییییییم!!! هری مال تمام سالهای نوجوونی و خاطرات این سالهامونه....این چه حرفیه!!

چفت شدگی روی تمام جماعت اطراف!!!

آقا من یه تا÷یک میخوااام.....اینکه در کتاب دو(حفره اسرار) عصاره مهرگیاه چطوری به نیک سربریده خورونده شد تا از خشکی دربیاد؟!!! مگه ارواح میتونن بنوشن؟!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش ناظر: هوم. این تاپیک مربوط می‌شه به تالار اصلی. از ناظر اونجا مجوز بگیرید.

وینکی نخواست اون کار رو کرد.....
وینکی نخواست خرابکاری کرد....
وینکی افسرده شد....نخواست با دابی یه جا موند...وینکی عاشق ارباب کراوچ بود ولی اون مرد....
حالا...تو تنها امید وینکی هستی....تو با اومدنت دل وینکی رو شاد کردی....
تو با شلال موهای زیبات...با چشمان ورقلمبیده شکاکت و با هیکل نازنینت دل وینکی رو برد....آه ه ه ه....
تو....ای کریچر!!!!!!!