هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶
#1
تصویر کوچک شده
برخیزید...!

شیفتگان جادوی سیاه و مریدان لردسیاه اگر قصد دارید افتخار و سعادت خدمت به لرد کبیر رو داشته باشید و در این راه از جان خود برای رسیدن لردسیاه به قدرت و تسخیر جهان او را یاری کنید ...ارباب شما رو پذیرا خواهد بود...تمام موجودات از ( جادوگر ، فشفشه، دیمنتور، گرگینه، غول ،پرنده ، مار، جن، جن خونگی،و...)
--------------------
برای پیوستن به مریدان لردسیاه(مرگخواران) باید به این شکل اقدام کنید...

نام:
لقب:
شغل:
سابقه عضویت در گروه مرگخواران:
سابقه ی عضویت در محفل ققنوس:
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی:


زدن نمایشنانه ای در رول پلینگ(ایفای نقش) سایت که در آن وفاداری خود را به لرد سیاه ثابت کنید...
و قرار دادن لینک آن در پست معرفی خود.(نمایش نامه میتواند حداکثر متعلق به 7 روز قبل از معرفی خود در این تاپیک باشد.)
لردشما را زیر نظر دارد مراقب باشد خطایی از شما نبینم!


تصویر کوچک شده


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۴ شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۶
#2
با سلام

خوب من از شخصیت لردولدمورت کناره گیری میکنم... خیلی هم معذرت میخواهم اگه نتونستم به اون اهدافی که میخواستم برسم.. امیدوارم مرگخواران از دست من راضی بوده باشند و تو این مدت کوتاه که که اربابشان و بودم... توانسته باشم چیزی هم بهشون یاد بدم.

متاسفانه بنده از 5 روز دیگه در سفر هستم تا 15 تیر بعد از آن هم که انتشار کتاب و فیلم هست. و خوب سایت هم که دو هفته ای بسته است... بعد از آن کی زنده باشد.. برای همین یک ماهی نیستم و برای همین دیدم شرایط لازم برای لرد ولدمورت شدن را ندارم، و قبل از اینکه نا رضایتی از عدم فعالیت من پیش بیاد کناره گیری میکنم...

خیلی بد شد.. قرار بود این مسافرت که به تهران ، مشهد است در شهریور انجام شود... که خوب افتاد تو تاریخ خیلی عذر میخواهم بای.


در ضمن درخواست داشتم شناسه قدیم من به شناسه عضو 8606 به نام لوسیوس مالفوی رو باز کنید تا مجدد با اون به فعالیت بپردازم... واین را ببندید...


البته اگه مرگخواران و مدیرت قبول داشتن این بیست چند روز من فعالت کمی محدود بشه... و معاون های من جور بنده رو بکشن من میتونم.. بمونم البته اگه بعد این مدت عمری بود.. اگه نبود هم حلال کنید...

با سپاس ولدمورت قدیم.


خب مورد قبول واقع نشد! شما همین شخصیت رو خواهی داشت! و تا 15 تیر هم مشکلی نخواهد بود! بعدش تا 25 هم کتاب نمیاد و وقتی هم که اومد این شرط پست نزدن و به سایت نیومدن کلا برداشته می‌شه! چون کلا کسی نمیاد!



خوب اگه اینجوری هست.. من قبول دارم! خیلی خوب شد خیالم راحت شد... البته تو این مدت هم سعی میکنم و تلاش خودم رو در جهت وظایفم میکنم.. ولی کمی محدود.... ولی وای به روزی که به اوج برگردیم... محفل رو برای همیشه نابود میکنم.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۹ ۱۹:۴۵:۵۴
ویرایش شده توسط [fa]راجر دیویس[/fa][en]Roger Davies[/en] در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۹ ۱۹:۵۸:۱۴
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۹ ۲۰:۰۴:۳۳

تصویر کوچک شده


Re: انتخاب برترين نويسندگان خانه ي ريدل ها...!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۵ یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۶
#3
توجه کنید...

از این به بعد هر هفته بهترین نویسنده خانه ریدل انتخاب میشود...

انتخاب فرد شایسته توسط لردسیاه انجام میشود.
نکته اضافی:
مرگخوارانی که موفق به کسب این این نشان بشن5 قدم میتوانند به لرد سیاه نزدیک تر شوند...

در صورت این که فرد برنده از اعضا مرگخوار نبود هم نشان درجه لیاقت از دست لردسیاه دریافت خواهد کرد... و در صورت تمایل میتواند به عضویت جبهه ما در آید...تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۶
#4
چیزی که حیرت انگیزه، ضعف و راحت طلبی اعضایه اسلیترین هست نه اتحاد و اقتدار!


جناب کوییرل عزیز بسیار نا امید شدم از این گفته... شما فکر میکنید..جمع کردن 6 نفر توی اسلیترین کاره خیلی سختی بوده.. که به خاطرش که راحت باشیم...تیم ندیم؟ نه این نبوده... وگرنه افرادی مثل همین ایگور هستن که سر و دست بشکونند برای تیم... ولی ما جام رو تحریم کردیم که اعتراض خودمون رو اعلام کرده باشیم... کلا خیلی عوض شدید! البته حق هم دارید..میدونم خسته شدید! ولی لطفا جسارت به اعضا نکنید! ما گروهی بودیم که همیشه با کمترین افراد تو مدرسه درخشیدیم... و همین اتحاد و اقتدار گروه بود نه ضعف و راحت طلبی. خیلی ناراحت شدم که اینجوری به اعضا اسلیترین صحبت کردید... در ضمن در این که شما برای مدرسه زحمت های زیادی کشیدید شکی نیست..همه هم سپاس گذار هستن!


تصویر کوچک شده


Re: محفل ققنوس(خانه شماره 12 گريمالد)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ جمعه ۱۱ خرداد ۱۳۸۶
#5
لرد هم با الگو برداری از ویولت سعی کرد خاطرات گذشته را در خودش به وجود بیاره.... و از این تشعشات از خودش تولید کنه، ولی هر چی فشار میاره... اتفاقی نمی افته!

در همین حال تعدادی زیادی مرگخوار از سر میرسن... و محفلی ها هنوز در گوشه ای داشتن در مورد بزرگترین افتخار محفل ققنوس بحث میکردن...
آلبوس: اگه ارتش WC...t نبود و این پشتیبانی لجوستکی را از محفل نکرده این افتخار نایل ما نمیشد! تصویر کوچک شده
لوپین که خیلی هیجان زده بود...تصویر کوچک شده : خدا رو شکر قبل از پایان ماموریت که فردا بود توانستیم... به این افتخار کبیر.. و این حماسه اعظیم رو خلق کنیم... تصویر کوچک شده

هدویگ که حالا تنها کسی بود که متوجه حضور مرگخواران اعصبانیتصویر کوچک شده شده بود... یادش به دورانی که داداش کایکوتصویر کوچک شدهبود افتاد.. و سعی کرد از خودش تشعشات خارج کنهتصویر کوچک شده ... ولی زابینی حالا درب پشتی را باز کرده بود... و بیرون از انباری اتوبوس جادویی بزرگ که حدود3 طبقه داشت ایستاده بود و روی اون نوشته بود سرویس کودکستان جادوگران!تصویر کوچک شده

زابینی و چند مرگخوار که برای کمک آمده بودن... راننده جادو که یک خانم خیلی با شخصیتتصویر کوچک شده بود را به زور وارد کردن...

زابینی: قربان این هم مدیر کودکستان!تصویر کوچک شده

لرد سیاه: خانم با شخصیت با من ازدواج میکننده!(با لهجه)تصویر کوچک شده لردسیاه این را گفت و ناگهان اطراف او را هم تشعشات قرمزی فرا گرفت!
ولی لردسیاه به خود آمد...تصویر کوچک شده

ده اخه خانم چند بار بگم وقتی این بچه های را برای گردش علمی میارید پارک جنگل نذارید بیان اینجا..اینجا خطر داره جیزه... افتاد الان؟...زابینی بگیر این توله موله ها رو پرت کن بیرون از اینجا...

مرگخواران شروع کردن به گرفتن محفلی ها و انداختن اونا تو گنی... سر گنی ها رو هم با ریسمانی که از چوبدستی خود ایجاد کرده بودن بستن... و داخل اتوبوس جادویی مهدکودک انداختن... خانم، مدیر مهدکودک هم که توسط لرد سیاه مورد آزار و اذیت(تنفس مصنوعی) قرار گرفته بودتصویر کوچک شده سوار اتوبوس شد... و شروع کرد به تصویر کوچک شده و اتوبوس ناپدید شد!


----------------------------------------------------------
خوب از آنجایی که لوپین گفته ماموریت محفل تا فردا تموم میشه... با برو بچ به این نتیجه رسیدیم که فردا اوج امتحانات بچه های عزیز محفل است... گفتیم یه کار خیر کرده باشیم... ما تمومش کردیم... در ضمن دفعه دیگه خواستید بیاید دژ مرگ خوب بیاد...تصویر کوچک شده چرا اینجا رو میکنید دژ مرگ.تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۱ ۲۳:۰۳:۲۱

تصویر کوچک شده


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۱:۳۷ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
#6
News In The Headlines

راه اندازی مجدد نیروگاه اتمی سیاهان... و آغاز چرخه غنی سازی اسید آواداکوارا!

لردسیاه در همایشی که به مناسبت رفع تعلیق نیروگاه اتمی سیاهان در نیروگاه اتمی حضور داشت چنین فرمودن:

آغاز غنی سازی یک پیام دارد! به چالش کشیدن... دنیا و تلاش برای نابودی محفل ... جادوگران سفید به شکل دسته جمعی(کشتار جمعی) این بار مصمم هستیم که جهان رو در تسخیر خود بگریم...!

هنوز هیچ واکنشی از طرف وزارت سحر و جادو یا محفل ققنوس... یا ارتش wc...t... در این باره اعلام نشده... که این شایعه رو پر رنگ میکند، که به جزیره جیجو فرار کردن از ترس کشته دشن... و در حال کمک به یانگوم هستن!( در گوشی... میگن سارا اوانز(مامان سارا) در راس فراری ها بوده و الان داره پیش یانگوم در قصر آشپزی یاد میگره... تا از پس شکم کارد خورده گرواپ بر بیاد!)

این بود آخرین تحولات جبهه تاریکی!


تصویر کوچک شده


Re: نیروگاه اتمی سیاهان(بمب جادویی)
پیام زده شده در: ۱۱:۳۶ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
#7
نیروگاه اتمی سیاهان که در بیست و یک کیلومتر خانه ریدل واقع شده... حالا به یک خرابه خوفناک تبدیل شده... که حتی مرگخوارانم جرات نزدیک شدن به آن را ندارند... اطراف نیروگاه را همه جا را پس مانده فاضلاب نیروگاه گرفته، رکه های بزرگی از همین فاضلاب ها تشکیل درست شده که حالا رنگش کاملا تیره... و مایل به سبز ... روی سطح آن را کف پوشانده بود...

در داخل نیروگاه از تمام لوله ها... و دستگاهای عظیم... که سالها پیش توسط دانشمندان ماگل که توسط لردسیاه زور به کار گرفته شده بودن تاسیس شده بود... حالا مایعی سبز رنگ میچکید... و روی زمین بخار میکرد... در کف تمام راه رو ها ماده سبز رنگی که بخار میکرد.. و از همان لوله های فرسوده میچکید، جریان داشت... ماده ای که احتملا همان اسید آواداکوارا بود... که سیاهان با خطرناک ترین ماده ماگل ها... شوم ترین نفرین جادوگران درست کرده بودن... میشه گفت یه سلاح دورگه... درست مثل خود لردولدمورت!


یک سال بعد سالن سانتیفیوژ ها 12:13 ظهر!

ویلیام ادوار دانشمندی که قبلا هم در نیروگاه کار میکرد در حال ور رفتن با دستگاهای عظیم... بود!
ویلیام ادوار: جناب لرد تاریکی الان حدود سیصد زنجیره شصت تایی از سانتیفیوژ ها در چرخه هستن... و به تمامی گاز منو اکسید فلوراید اسید آواداکوارا تزریق شده... و این تعداد برای تولید روزانه یکصد گالن اسید آواداکوارا غنی شده کافی است.! قربان

لرد ولدمورت که به جای ردای سیاه رنگ خودش ...یه روپوش سفید... و ضد گاز به همراه یک کلاه شبیه به کلاه آشپزی با یک عینک محافظ و یک ماسک پوشیده بود... چشمان قرمز رنگش برقی زد.!

5 ساعت بعد مقابل درب آسانسوری که از اعماق زمین ..از محل غنی سازی بالا می آمد...:

لرد ولدمورت جلو تر از همه ایستاده بود... تعداد بسیاری دیگر پشت سره ایستاده بودن که همه لباس های شبیه لردولدمورت به تن داشتن خبرنگار های خبرگذاری سیاه هم حضور داشتن...

ناگهان درب آسانسور باز شد... و دو نفر نمایان شدن.. که آنها هم لباس های مشترکی با بقیه پوشیده بودن... یکی از آنها یک استوانه شیشه ای مخصوص که در آن ماد ای سبز تیره میدرخشید رو را هم چون جام قهرمانی کوییدیچ بالا گرفته بود.. و از افتخار اشک میریخت...
چشمان خوفناک لردسیاه مجددا برقی زد... اینبار دستانش را بالا برد... و گفت ملت آمدیم :bat:


تصویر کوچک شده


Re: پشت صحنه ايفاي نقش
پیام زده شده در: ۲۲:۳۷ یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۶
#8
'خوب فکر کنم بد نباشه ماموریت سری و غیر ممکنی که لردسیاه به مریدان خود داد تا با انجام آن حضور خود را در جبهه سیاه تثبت کنند، برای همه به صورت کامل همان تور که در فروم خصوصی مرگخواران شرح شد برای دیگران هم شرح بشه، این ماموریت 90% توسط مرگخواران تازه وارد انجام شد... وبرای شناختن هر چه بهتر آنان توسط لردسیاه بود.... درصد موفق آمیز بودن ماموریت 95% میباشد... ولی امیتاز لردسیاه به صورت مجموع به قدرت رولپلینگ آنان در این ماموریت از 10 نمره 6 است.
------------------------------------


مرگخواران طرح نقشه ای بسیار مهم ریخته شده این نقشه برای لرد بسیار مهم است... پس خوب گوش کنید...

ابتدا موضوع و هدف ماموریت:


لردولدمورت برای تسخیر هر چه سریع تر جهان تصمیم میگره از دامبلدور استفاده کنه...اما دامبلدور ..مرده اما در دنیای سفیدی هنوز خیلی ها امیدوارند آلبوس شیاد پیر برگردد... و فکر میکنم مردن اون نقشه ای از سوی محفل بوده برای گمراه کردن لردسیاه و مریدانش...
پس لردسیاه تصمیم میگره که مقبره سفید ( گور دامبل شیاد پیر) رو پیر نبش قبر کنن و چیزی از جشد وی به سرقت ببرند( حال این چیز میتواند ریش باشه ، مو باشه، استخوان باشه...یا هر چیز دیگه) البته این کار بسیار سخت است قبر دامبلدور در مدرسه هاگواتز قرار دارهکه خوب این خودش نشون دادن پر زحمت بودن این کار است...نکته مهم این است که کار باید سریع انجام شود و هیچ کس نیز متوجه این کار نشود... سپس چیزه سرقت رفته را به لردسیاه میدهید تا او به هوریس اسلاگهورن که توسط گروهی دیگر از مرگخواران دزده میشود بدهد تا معجون چهل عرق( مرکب) را تهیه کند... سپس با آماده شدن معجون یکی از مرگخواران باید او را بخورد. و شبیه آلبوس شیاد شود سپس به مقر محفل ققنوس رفته ...سپس اونجا باید به نقشه های محفل پی ببرد...



-----------------------------------------------
خوب این شرح کلی از کار بود یعنی داستان باید روی این خط حرکت کند.

اما فردا یک شنبه با پست آغاز من در تاپیک ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز آغاز میشه ( اینجا گروه اول وارد عمل میشه تا به مدرسه نفوذ و سپس قبر دامبلدور را باز کنند و کاره خواسته شده رو انجام بدن) این گروه شامل:بیلز زابینی، بورگین، سالاراز، تئودورنات، دالاهوف، رودلف و مورگان الکتور میباشد. مهم ترین قسمت نقشه این ماموریت هست... پس سعی کنید به نحو عالی انجام بدید در صورت شکست در این ماموریت بقیه ماموریت ها هم شکست میخوره...

قسمت دوم ماموریت دزدین هوریس اسلاگهورن است... که معلوم نیست کجاست؟ ولی آژانس های امنیتی خبری لردولدمورت گفته ان در دهکده هاگزمید مخفی شده... و در یکی از خانه های هاگزمید است که معلوم نیست کدام یک است...پس لرد سیاه یکی از مرگخواران خود را به دهکده میفرسته تا پیدا کنه خانه هوریس را، پس بعد که خانه مورد نظر شناسایی شد... گروه دوم وارد میشه در تاپیک خانه های هاگزمید نقشه دزدیدن هوریس رو عملی میکنند این گروه شامل:ایگورکارکاروف، پیوز،سامانتا ولدمورت پرسی ویزیلی، و گروه کمکی :بورگین، دالاهوف، و تئودورنات میباشد..که در صورتی که ماموریت با تداخل و مشکل مواجه شد وارد عمل میشن( مثلا اگه مامورت کند پیش میرفت و یا از اعضا گروه دوم کسی غیبت داشت و... گروه کمکی وارد عمل میشه)
این ماموریت باید بعد از ماموریت زیر باشد:

ه ماموریت پیدا کردن خانه مورد نظر توسط اش ویندر تکی بوده و دنباله دار نبوده و در تاپیک گورستان ریدل ها ( ماموریت های مرگ خواران ) انجام میشه!( اما حالا اگر این ماموریت توسط اش ویندر انجام نشه به هر دلیلی، بنده دالاهوف را مامور انجامش میکنم، پس اش ویندر باید تا بین ساعات 12 بامداد روز یک شنبه تا 12 ظهر روز دوشنبه این کارو انجام بده، در غیر این صورت دالاهوف )


مرحله سوم نقشه: در این مرحله همانطور پیشتر اعلام کردم باید هوریس معجون رو تهیه کنه که خوب البته هوریس زیر بار نمیره و مقاومت میکنه...که مرگخواران او را با شکنجه مجبوربه این کار میکنند... و او معجون رو تهیه میکنه و حالا یکی از مرگخواران باید اون رو بخوره... و راهی محفل بشه...این قسمت در تاپیک دژ مرگ (شکنجه گاه جادوگران سفید سابق) به وقوع می پیونده... و توسط این گروه از گروه از مرگخواران انجام میشه....ایگورکارکاروف، دالاهوف، تئودورنات ، بورگین،مورگان الکتو انجام میشه. و اولین پست رو دالاهوف میزنه.

مرحله نهایی: که خوب تنها مرحله ای است که حق دارید به طنز بنویسید... یعنی در محفل ققنوس، اینجا فردی که آلبوس شده باید واردمحفل شده و میگوید او نمرده و فقط برای انجام ماموریتی سری در مورد هورکراکس ها لردولدمورت خودش رو به مردن زده تا در کمال آسایش میتونسته این کارو انجام بده و حالا برگشته. و بعد اعضا محفل گزارش کارهای خود را بی وی میدهند و نقشه هایی که در سر دارند وی وقتی حسابی اطلاعات جمع کرد اونا رو در اختیار لرد قرار میدهد...
این قسمت هم توسط این گروه انجام میشود(تئودورنات، بورگین ، دالاهوف، پرسی ویزیلی، ایگورکارکاروف و مورگان الکتو انجام میشود...

این قمست درمحفل ققنوس(خانه شماره 12 گريمالد) با زدن اولین پست توسط تئودورنات آغاز میشه.


تصویر کوچک شده


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۶
#9
برخیزید...!

شیفتگان جادوی سیاه و مریدان لردسیاه اگر قصد دارید افتخار و سعادت خدمت به لرد کبیر رو داشته باشید و در این راه از جان خود برای رسیدن لردسیاه به قدرت و تسخیر جهان او را یاری کنید ...ارباب شما رو پذیرا خواهد بود...تمام موجودات از ( جادوگر ، فشفشه، دیمنتور، گرگینه، غول ،پرنده ، مار، جن، جن خونگی،و...)
--------------------
برای پیوستن به مریدان لردسیاه(مرگخواران) باید به این شکل اقدام کنید...

نام:
لقب:
شغل:
سابقه عضویت در گروه مرگخواران:
سابقه ی عضویت در محفل ققنوس:
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی:


زدن نمایشنانه ای در رول پلینگ(ایفای نقش) سایت که در آن وفاداری خود را به لرد سیاه ثابت کنید...
و قرار دادن لینک آن در پست معرفی خود.(نمایش نامه میتواند حداکثر متعلق به 7 روز قبل از معرفی خود در این تاپیک باشد.)
لردشما را زیر نظر دارد مراقب باشد خطایی از شما نبینم!

پیوست:



gif  Untitled-1.gif (173.82 KB)
24135_466d9c1538474.gif 428X145 px


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۱ ۲۲:۳۴:۰۰

تصویر کوچک شده


Re: ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱:۵۷ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۶
#10
مقبره ای سفید...مقبره ای که مثل مهتاب میدرخشید...هوا تاریک بود ...آسمان پوشیده از ابرهای سیاه بود... قطرات نم نم باران زمین را نم کرده بود... مقبره درست در وسط فضایی پوشیده از چمن و در کنار قصر بزرگ هاگوازتز که با برج های بلند و مکرر خودنمایی میکرد و دریاچه ای تیره و وسیع... میدرخشید... مقبره ای که متعلق بود به آلبوس دامبلدور! نام او بزرگ روی سنگ مقبره حکاکی شده بود... و تاج گل سفید و کوچکی روی آن بود که هری پاتر عصر گذشته روی آن گذاشته بود به نیت احترام...

صدای خش خش بلند درختان سر به فلک کشیده جنگل ممنوعه مکررشنیده میشد... گاه گاهی صدای زوزه ای از جنگل ممنوعه منعکس میشد... قلعه در خواب بود... کمی آن طرف تر کلبه ای کوچک چوبی بود درست در انتهای راه وردی به قلعه و در مجاور جنگل ممنوعه که نوری از پنجره های آن سو سو میزد..که ناگاه خاموش شد... حالا حتی هاگرید...شکاربان هاگوارتز هم که یک دورگه غول و انسان بود به خواب رفته بود...
جغد ها با چشمان روشن خود حالا به تعداد زیاد در آسمان پرواز میکردند طوری که انگار چیزی در جنگل ممنوعه آنان را به وحشت انداخته بود...
شب عجیب و مرموزی بود...برای به وقوع پیوستن یک حادثه مرموز هم که قرار بود در آن شب انجام بشود... کاملا در ارتباط بود گویی که انگار زمین آسمان هم از حادثه ای که قرار بود رخ دهد آگاه بود... که این گونه تغییر کرده بود...
شاید سناتورها که در پیشگویی خود را برتر از همه میدانستند هم این واقع مرموز در این شب مرموز را پیشگویی کرده بودن زیرا تعدادی از آنها هی از جنگل سرک میکشیدن که ببیند چزی که برای خود پیشگویی کردند کی به وقوع می انجامد... و حالا به نظر بهترین زمان ممکن بود...

نور سبز رنگی از وسط جنگل ممنوعه به هوا رفت و در بالای مقبره پخش شد ونشان سیاه و شوم رو ایجاد کرد که آسمان پر ابر سیاه را روشن کرده بود وماری که از دهان جمجمعه ای بیرون میخزی را نشان میداد... سناتورها با دیدن نشان سیاه به جنگل ممنوعه گرختن و حالا آن ماجرای مرموز شروع شده بود...


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.