هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: دفتر ثبت نام
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
#1
شناسه : کج منقار
درس یا دروس مورد علاقه : فرقی نداره!
پیشنهاد خود برای این ترم : منم پیشنهادی ندارم!!!


کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۷
#2
نام: کج منقار
نوع حیوان: هیپوگریف
گروه: ریونکلاو
علاقمندی ها: پرواز
چوبدستی: نیازی ندارم.
ظاهر: دارای پرهایی خاکستری رنگ و نرم هستم. چهار عدد پای شبیه مرغ دارم و بال هایی بزرگ و گردن و صورتی شبیه عقاب دارم.
توضیحات: برای نزدیک شدن به من ابتدا باید به من تعظیم کرد و بعد از آن با تعظیم من اجازه ی سوار شدن و ناز کردن را می دهم.
مدتی در هاگوارتز در کنار هاگرید بودم و بعد از مدتی به دلایلی تصمیم گرفتند مرا اعدام کنند که در نهایت با کمک هری و هرمیون به سراغ سیریوس رفتم. سر انجام با سیریوس به خانه ی گریمولد رفتم.

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲ ۱۲:۰۲:۴۴
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲ ۱۲:۰۴:۴۶

کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۷
#3
جینی ویزلی در کتابخانه با چشمان زیبای قهوهای خود به کتاب قدیمی با ورق های نسبتاً پاره چشم دوخته بود. همان طور که جینی به آن کتاب قدیمی خیره شده بود و آن را با علاقه و صبر تمام می خواند، دراکو مالفوی از کنار او گذشت که در دست او سه کتاب بود و در حین گذشتن نگاهی به جینی کرد.

در یک نگاهی که دراکو به جینی کرد ، عاشق او شد. آن قدر عاشق او شده بود که همان طور به جینی و چشمان زیبایش خیره شده بود ، ولی چون جینی مشغول کتاب خواندن و غرق در کتاب شده بود ، متوجه حضور دراکو و خیره شدن او به خود نشده بود.

در حالی که دراکو به جینی خیره شده بود ، ناگهان مالفوی ها به ذهنش آمدند و او با خود گفت:

« اگر عاشق جینی شوم ، آبروی اجدادم یعنی مالفوی ها میرود. »

در همان هنگام جینی که کتاب مورد علاقه ی خود را تمام کرده بود ، از روی صندلی بلند شد و کتاب را در قفسه ی کتابخانه سرجایش گذاشت ، رفت و دراکو این آرزو را با خود به گور برد.

تایید شد!
سعی کن از سوژه هایه جدیدتری در داستانت استفاده کنی چیزی که دیگران نتونن تا آخر داستان اونو حدس بزنن. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲ ۱۱:۲۶:۵۹

کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۸۷
#4
من عکس جدید را نمی توانم ببینم*

عکس جدید


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۶ ۱۶:۳۶:۳۹
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۶ ۱۶:۴۰:۵۲

کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۰ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۸۷
#5
روز-داخلی-کتابخانه
جینی توی کتاب خانه نشسته و غرق در کتابی با عنوان «روی دست جادوی سیاه زدن» شده بود.آمبریج به تازگی خواندن هر گونه کتابی درمورد جادوی سیاه به جز کتاب اسلینکرد را ممنوع اعلام کرده بود.اما هنوز کتاب های مرتبط با این موضوع را به قسمت ممنوعه نبرده بودند و جینی بی خیال روی صندلی لم داده بود و آنچنان محو مطالب کتاب شده بود که نویل را که کمی دور تر سعی داشت کتابی را از قفسه های بالایی بیرون بکشد و صدای قدم های مالفوی را هم نمی شنید که آهسته به او نزدیک می شد.

جینی همانطور که می خواند و یادداشت بر می داشت با خودش فکر کرد که بهتر است این کتاب را قاچاقی از کتابخانه بیرون ببرد و به هری نشان دهد;شاید به درد آموزش در الف دال بخورد.در همین لحظات مالفوی به پشت سرش رسید و سرک کشید تا عنوان کتاب را ببیند.همین که چشمش به عنوان«روی دست جادوی سیاه زدن» افتاد،فهمید که مچ یکی دیگر از مخالفین آمبرج را گرفته است.سرفه ی ساختگی ای کرد و منتظر ماند تا جینی از هپروت بیرون بیاید و سرش را برگرداند.

جینی به سرعت به پشت سرش نگاه کرد و با دیدن مالفوی رنگ از رخش پرید.مالفوی دستش را روی علامت i کوچک روی سینه اش(علامت جوخه بازجویی )زد و با همان پوزخند همیشگی گفت:
داری کتاب ممنوع میخونی،ویزلی.مجازات در انتظارته.
جینی با ناراحتی آه کشید و پشت سر مالفوی به سمت دفتر آمبریج به راه افتاد.

دوست عزیز
شما باید خودتون بر اساس عکس یک نمایشنامه بنویسید نه اینکه نمایشنامه ی بقیه رو اینجا کپی کنید!
ضمناً شما اجازه ی ویرایش پستتون و پاک کردن ویرایشی که ناظر براتون زیر پست نوشته رو ندارید.
اون ویرایش برای این نوشته می شه که ایرادات پستتون رو یادآوری و شما رو راهنمایی کنه.
ضمناً بهتره بعد از ویرایش ناظر پست رو پاک نکنید چون برای خوندن اون پست و نوشتن ویرایش وقت گذاشته شده.

تأیید نشد


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۶ ۱۳:۱۶:۰۲

کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۷
#6
قبل از شروع مسابقه بزرگ سنت مانگو سیلی به خود زد، او در این فکر بود که چرا جهت تمرین آن روز شرکت نکرد و این شانس را از دست داده بود . شرکت در تمرن را از ترس باخت در این مسابقه حس کرده بود. لذا خنده ای دردناک سر داد و خود را آماده هر گونه نتیجه ای نمود.

تاييد شد!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۵ ۱۴:۱۳:۳۱

کدام یک از این گروه ها بهترین گروه است؟!

الف) اسلایترین
ب) اسلایترین
ج) اسلایترین
د)اسلایترین



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۵۹ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۷
#7
]نام:کجمنقار
گروه:گیریفیندور
نوع حیوان:هیپوگیریف
نوع چوبدستی:نیازبه چوبدستی ندارد
علاقه مندي ها:دویدن،اهترامگذهشتن به من،نوک زدن
توانمندي ها:پرواز
جاروي پرواز:شوخي ميكني؟! من که خودم بال دارم

بر اساس قوانین ایفای نقش شما باید ابتدا در تاپیک های بازی با کلمات و کارگاه نمایشنامه نویسی پست بزنید و در صورت تأیید پستتان توسط ناظرین شخصیت خود را در این تاپیک معرفی نمایید.
تأیید نشد.


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۲ ۱۴:۱۳:۲۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.