هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۲۳:۴۸ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷
#1
خوب با عرض احترامات فراوان مال من یه ببره اونم نقره ای.


(...هری بزرگتری امیدیه که داریم بهش اعتماد کنین...)


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷
#2
نام:هانا
نام خانوادگی:آبوت
گروه:هافلپاف
دختری با موهای قهوه ای روشن و چشمهای قهوه ای که ارشد گروه هافلپاف نیز هست.
او در زمانی که همه هری را دروغگو خطاب می کردند به تعداد اندکی از افراد که هری را قبول داشتند پیوست و عضو ارتش دامبدور نیز شد.
در مبارزه با ولدمورت نیز حضور داشت و یکبار هری باساختن سپر محافظ از زیر شنل نامرئیش جان او را نجات داد.
علایق:دفاع در بربر جادوی سیاه و معجون سازی و وردهای جادویی و کو.ییدیچ و...
جنس چوبدستی:چوب درخت خاس و موی تک شاخ

تایید شد!


ویرایش شده توسط 'هانا آبوت' در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۷ ۲۲:۵۸:۳۱
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۸ ۱۸:۰۶:۲۱

(...هری بزرگتری امیدیه که داریم بهش اعتماد کنین...)


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
#3
هر سه آنها (بعد از پیدا کردن هری از پشت پرچین ها که به امید پیدا نشدن آنجا مخفی شده بود) در سالن عمومی نشسته بودند .
رون با یک بشقاب پرنده نیشدایر که از یک دانش آموز سال اولی توقیف کرده بود مشغول بود و جالبتر از همه اینکه هرمیون نیز با او کاری نداشت و هری امیدوار بود که این به این دلیل باشد که آنها دیگر نمیخواهد با هم دعوا کنند و یا حداقل در حضور او این کار را ترک کرده بودند...آخر همین یک هفته پیش بود که او پدرخوانده اش را از دست داده بود...پدرخوانده ای که بعد از سالها به او لذت داشتن حامی را چشانده بود...پدر خوانده ای که شجاع بود...پدر خوانده ای که او مسئول مرگش بود...باز به این نقطه رسیده بود...نقطه ای که در طول این سه هفته فقط در پی فرار از آن بود...اما نه او مسئول بود ...اگر در آن لحظه بیشتر فکر میکرد...اگر بسته ای را که سیریوس به او داده بود را زودتر باز میکرد و از وجود آینه زودتر با خبر میشد شاید الان باز هم او را داشت...
-هری!
هری که رشته ی افکارش گسیخته بود به اطراف نگاه کرد و دید هرمیون با چهره ای نگران او را نگاه می کند گویی با رفتن در این افکار حتی خیسی گونه هایش را نیز حس نکرده بود.همانطور که سعی میکرد اشک هایش را بدون جلب توجه پاک کند گفت:
-چیه؟
-هری تا کی میخوای این ماجرا رو ادامه بدی؟درسته که اون رفته ولی من مطمئنم که اون خودشم میخواست که اگه قرار به رفتن باشه اینطوری بره!
رون که از پیش کشیده شدن موضوع دستپاچه شده بود دیگر صاف نشست و خوبی این موضوع به آن بود که حداقل دیگر صدای بشقاب پرنده خاموش شده بود!
هری که پس از یک هفته بالاخره کاسه صبرش لبریز شده بود در حالی که سعی میکرد از بلند شدن خودداری کند کند گفت:
-اما هرمیون همه اینا تقصیر منه!اگه فقط بیشتر رو این موضوع فکر میکردم!اگه فقط زودتر آینه رو پیدا میکردم!اگه فقط...

-هری تا کی میخوای به این اگه اگه هات ادامه بدی؟هری تو مسئول مرگ اون نیستی!!شرط می بندم اون خودشم منتظر فرصتی بود تا بتونه از اون قفس بیاد بیرون و خودی نشون بده!هری اون واسه هیچ و پوچ نمرد اون واسه هدف مرد!نشست چون در هنگام عصبانیت بلند شده بود و تعجبی نداشت که چرا خودش متوجه نشده بود!
رون که انگار نفس راحتی کشیده بود
هری که تا به حال از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بود:angel: نشست چون در هنگام عصبانیت بلند شده بود و تعجبی نداشت که چرا خودش متوجه نشده بود!
رون که انگار نفس راحتی کشیده بود و داشت مطمئن میشد که هری دیگر بلند نمیشود گویی تمایل بیشتری برای حرف زدن پیدا کرده بود گفت:
-بیخیال رفیق مطمئنم اگه سیریوسم بود نمیخواست که تو زانوی غم بغل بگیری.حالا هم لطف کن و از این افکار پوچ در بیا و بیا بریم چمدونمون رو جمع کنیم چون تا دو ساعت دیگه قطار راه میفته.
هری که گویی فراموش کرده بود که وقت رفتن است بلند شد و با هم به خوابگاه رفتند.
بله!هنوز زندگی ادامه داشت!حتی بدون سیریوس!ولی هری در این فکر بود که آیا روزگار باز نیز دلیلی برای اذیت کردن او پیدا میکند؟!حال که پدر و مادرش و پدرخوانده اش را از او گرفته بود؟!آیا....


هاناي عزيز! پست بسيار خوبي بود. با ديالوگ هايي آرام و قوي، با سوژه اي به همان آرامي. اما مشكل پست شما شكلك بود! دوست عزيز در يك متن جدي و كتابي، استفاده از شكلك خطاست! يك خطاي بسيار بزرگ! اما با اينكه پست شما نيز ارتبا چنداني با عكس مربوطه نداشت!!!! ، اما شما نيز تاييد خواهيد شد. نكاتي را كه گفتم حتما در آنيده به كار ببريد. موفق باشيد. تاييد شد.


ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۷ ۷:۵۹:۱۸

(...هری بزرگتری امیدیه که داریم بهش اعتماد کنین...)


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۷
#4
نام:هانا
نام خانوادگی:آبوت
گروه:هافلپاف
دختری با مهای قهوه ای و چشمهای سیاه که ارشد گروه هافلپاف نیز هست.
او در زمانی که همه هری را دروغگو خطاب می کردند به تعداد اندکی از افراد که هری را قبول داشتند پیوست و عضو ارتش دامبدور نیز شد.
علایق:دفاع در بربر جادوی سیاه و معجون سازی و وردهای جادویی و کو.ییدیچ و...
جنس چوبدستی:چوب درخت خاس و موی تک شاخ

شما هنوز در کارگاه نمایشنامه نویسی تایید نشدید.


ویرایش شده توسط جینورا پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۵ ۱۶:۲۱:۲۴
ویرایش شده توسط جینورا پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۵ ۱۶:۲۶:۳۱
ویرایش شده توسط جینورا پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۵ ۱۷:۲۴:۴۸
ویرایش شده توسط جینورا پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۵ ۱۷:۳۷:۳۱
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۵ ۱۷:۴۷:۰۰

(...هری بزرگتری امیدیه که داریم بهش اعتماد کنین...)


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۸۷
#5
نام:سیموس
نام خانوادگی:فینیگان
گروه:گریفیندور
ویزگی های ظاهری و باطنی:مو مشکی/چشم مشکی/قد متوسط/بازیکن باحال کوییدیچ /عاشق دفاع در برابر جادوی سیاه و وردهای جادویی و معجون سازی و....
سیموس یکی دیگه از دوستای هری هستش.مامانش ساحره است و ظاهرا" هرچی پبام امروز میگه رو قبول میکنه و همین باعث شد سال پنجم با هری قهر کنه.صمیمی ترین دوست سیموس تو دین توماس هست که خودشم نمیدونه مشنگ زاده است یا نه.


این شناسه قبلا گرفته شده!
تایید نشد


ویرایش شده توسط راجر دیویس در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۴ ۱۶:۰۲:۰۶

(...هری بزرگتری امیدیه که داریم بهش اعتماد کنین...)


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۴۵ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۸۷
#6
جشن - خوشحالی - امید - انرژی - استراحت - دوست - چوب جادو - سر و صدا - پیروزی - هاگوارتز

همه ی بچه های گروه گریفیندور برای پیروزی در جام قهرمانی کوییدیچ جشن گرفته بودند.آنها با سر و صدای زیاد سرود میخواندن و با خوشحالی کاپیتان تیمشان را بالای سر گرفته بودند. هرمیون با استفاده از چوب جادویی چند بطری نوشیدنی کره ای ظاهر کرد و در طرف دیگر نیز رون با انرژی تمام نشدنیی چگونگی گرفتن گلها در مسابقه را برای دوستانشان شرح میداد.

تاييد شد.


ویرایش شده توسط nassim2072 در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۲ ۱:۳۷:۵۰
ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۲ ۷:۲۷:۱۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.